بررسی علل عملیات سراسری القاعده در دمشق در گزارش «نسیم آنلاین»؛

هدف از حمله به دمشق احیای القاعده در جنوب سوریه بود

کدخبر: 2093141

بعد از پیشروی گسترده ارتش سوریه و نیروهای مقاومت در شرق حلب و شکست دومینووار داعش در این مناطق خبرهایی مبنی بر عملیات سراسری گروه تروریستی القاعده در دمشق و ایجاد ناامنی در پایتخت سوریه در رسانه های مختلف منطقه ای و غربی منتشر شد، عملیاتی که با هدف احیای فعالیت تشکیلاتی القاعده در سرزمین های جنوبی شام صورت گرفت.

گروه سیاسی «نسیم آنلاین »:: بعد از پیشروی گسترده ارتش سوریه و نیروهای مقاومت در شرق حلب و شکست دومینووار داعش در این مناطق خبرهایی مبنی بر عملیات سراسری گروه تروریستی القاعده در دمشق و فعال شدن سایر محورهای این تشکیلات تروریستی و خطوط تماس آنها با ارتش و نیروهای مقاومت در سوریه در رسانه های مختلف منطقه ای و غربی منتشر شد. خبرهای منتشر شده در رسانه‌های منتسب به القاعده و حتی برخی رسانه‌های غربی گویای حملات پیوسته این تشکیلات تروریستی به مناطق "جوبر" و "القابون" و "برزه" در شهر دمشق بوده است.

نیروهای عمل کننده هدف از اجرای چنین عملیاتی را شکست محاصره مناطق مذکور در دمشق و ایجاد سرپلی برای الحاق این مناطق با یکدیگر عنوان کرده‌اند که در این بین برخی کارشناسان مسائل نظامی معتقدند شکست محاصره این مناطق در کنار دلایل دیگری چون احیای تشکیلات القاعده در مناطق جنوبی سوریه و نشان دادن میزان نفوذ این گروه در منطقه از اهداف کلی این عملیات به شمار می‌رود که هدف القاعده از اجرای چنین عملیاتی در این مناطق تحقق همه اهداف مذکور بوده است.

عملیات شرق دمشق با هدف شکستن محاصره مناطق سه گانه

عملیات القاعده در در مناطق "جوبر" و "القابون" در شرق دمشق شباهت زیادی به عملیات این گروه تروریستی و حملات آنها به منطقه "المنشیه" دارد. در هر دو حمله القاعده به عنوان گروه پیشرو حضور داشته است و بدون شک طراح و عامل اصلی عملیات القاعده است. این در حالی است که اقدامات این گروه در دمشق همچون عملیات های ریف حلب به نام سایر گروه های تروریستی نوشته شده و عاملان عملیات های اخیر گروه های همپیمان القاعده معرفی شده‌اند. برخی کارشناسان مسائل بین الملل هدف القاعده از چنین اقداماتی را بزرگنمایی در توانایی سایر گروه‌های تروریستی هم پیمان و عدم انقطاع کمک‌های لجستیکی خارجی به این گروه ها عنوان می‌کنند.

کمک‌هایی که از سوی حامیان خارجی این تشکیلات تروریستی و از طریق مرز اردن وارد سوریه شده و در نهایت در اختیار این گروه ها قرار می‌گیرد. مطمئنا برای تداوم چنین کمک‌هایی و ادامه پشتیبانی لجستیکی و انسانی به کارنامه قابل قبولی در حوزه اقدامات میدانی و مسلحانه نیاز است که القاعده با هدف تامین چنین رزومه ای اقدام به انجام عملیات‌های مذکور در مناطق مختلف دمشق کرد و در نهایت عاملان اقدامات تروریستی اخیر در دمشق را گروههای همپیمان خود معرفی کرده است.

در این بین برخی منابع خبری غربی هدف از عملیات منطقه جوبر در دمشق را شکستن محاصره مناطق سه گانه "القابون"، "برزه" و "حرستا" عنوان کردند. به گفته این منابع القاعده با هدف شکست محاصره و تغذیه نیروها و پتانسیل عملیاتی منفعل شده در این مناطق اقدام به انجام عملیات های متعددی در این مناطق کرده است که در صورت پیروزی بتواند سازمان رزم در محاصره را تحت مدیریت خود درآورد

شباهت عملیاتهای اخیر القاعده در دمشق به اقدامات این گروه تروریستی در "المنشیه" و "غوطه" علاوه بر مسائل سیاسی و لجستیکی دلایل دیگری نیز دارد که مبتنی بر واقعیت های میدانی است. با نگاهی به روند حیات القاعده در سوریه مسئله ای که بیش از سایر موارد به چشم می‌آید تغییر نام این گروه از "جبهه النصره" به "فتح الشام" و در نهایت به "تحریر الشام" است، موضوعی که دلایل و تحلیل چرایی وقوع آن فرصتی دیگر می‌طلبد.

تغییر نام مکرر القاعده در سوریه برای دور زدن پرتکل های ضد تروریسم غرب و جذب تسلیحات

اما یکی از مهمترین دلایل تغییر پوسته و ظاهر القاعده از یک نام به نام های دیگر خروج از لیست تروریستی و ادامه تحرکات در پوشش آتش بس بوده است. القاعده به خوبی به این آگاهی رسیده است که در پوشش نام های دیگر از کانون توجه غرب آن هم در قامت یک سازمان تروریستی خارج شده و علاوه بر ادامه حیات با نام های دیگر میتواند شرایط میدانی خود را با ادغام گروه های مختلف مسلح تثبیت کند.

مساله ای که باعث میشود نه تنها کمک های غرب به آنها قطع نشود بلکه ضمن تاثیر گذاری در مناطق مختلف بتواند جایگاه خود را در سوریه حفظ کند. بدون شک نمیتوان وضعیت القاعده در استان ادلب سوریه را با غوطه، درعا و قنیطره مقایسه کرد. به اعتقاد برخی کارشناسان مسائل نظامی فعالیت و اجرای عملیات توسط القاعده در دمشق صرفا برای اعلام حیات در این مناطق و بزرگنمایی در خصوص اثرگذاری این گروه تروریستی در این مناطق است.

القاعده برای حضور در مناطق جنوبی نیاز به اعلام موجودیت و بیعت با سایر گروه های مستقردر منطقه دارد. نتیجه حملات القاعده در ریف دمشق و به خصوص درعا از ابتدا مشخص بود. چرا که بخش قابل توجهی از نیروها و سازمان های رزمی موجود در این مناطق را جیش الاسلام، داعش و ارتش آزاد تشکیل می‌دهند. گروه هایی که بعضا یا در حد متحد عملیاتی آن هم در راستای تامین منافع خود با القاعده ارتباط دارند و یا اینکه به شکلی جدی به دشمنی با القاعده می‌پردازند.

در این بین گروه هایی همچون احرارالشام و فیلق الرحمن نیز وجود دارند که به بیعت القاعده درآمده و از این طرق هم به بازیابی خود می‌پردازند و هم متحد یک تشکیلات اثرگذار در سوریه به شمار می‌روند که در نهایت باعث می‌شود آنها نیز جدی گرفته شوند و در واقع معامله‌ای برد-برد برای هردو سوی این معامله است.

انتقال ابو مالک به غوطه با هدف شکست طرح مصالحه و انتقال عناصر مسلح

القاعده بعد از بیعت گروه تروریستی فیلق الرحمن در غوطه ترتیب انتقال یکی از رهبران و اعضای رده بالای خود به نام ابومالک التلی را به غوطه داد. ابو مالک التلی که از اعضاع برجسته القاعده در ریف دمشق به شمار میرود توانست با حضور در غوطه و بیعت با گروه ترورسستی فیلق الرحمن و انسجان نیروهای این گروه تروریستی که در ادغام با گردان های القاعده بازیابی شده بودند حضور القاعده در ریف دمشق را تثبیت کند. این در حالی است که القاعده هیچ گاه نمیتواند جایگاه جیش الاسلام و خانواده علوش را در ریف دمشق انکار کند و نادیده بگیرد.

با این وجود در کنار گروه فیلق الرحمن و نفوذ جیش الاسلام گروه دیگری به نام احرار الشام هم در مناطق ریف دمشق حضور دارد. گروهی که اعضا و عناصر مسلح آن بعد از روی کار آمدن عصام البویضانی به دلیل عدم همکاری با آن و کاهش مقبولیت وی در میان کادر این گروه، با انشقاق رو به رو شده است. انشقاقی که در نهایت باعث شد اعضا و کادر بریده از احرار الشام به سوی القاعده و بیت با این گروه کشانده شده و درنهایت نیز به بیعت القاعده بیایند.

تشکیلات تروریستی القاعده که پس از بیعت فیلق الرحمن و بخشی از احرارالشام وضعیت سازمان رزم خود را مناسب دید اقدام به عملیات ها متعددی در ریف دمشق کرد. عملیات هایی که در مناطق "القابون"، "برزه" و "جوبر" و با اهدافی چون احیا القاعده در ریف دمشق و بزرگنمایی نفوذ این گروه انجام شد.

در این بین تنها یک گروه به نام "جیش الاسلام" در مناطق ریف دمشق باقی ماند که مناسبات مطلوبی با القاعده ندارد. اطلاعات منتشر شده از سوی جیش الاسلام نشان می‌دهد نه تنها همراهی و همکاری میان این گروه و القاعده جود ندارد بلکه عملیات های القاعده در مناطقی صورت گرفته است که جیش الاسلام حضور کمتری دارد.

به جز مناطق سه گانه مذکور که به عنوان هدف عملیاتی در دستور کار القاعده و متحدان آن (فیلق الرحمن، احرالشام) قرار گرفت یک منطقه دیگر در ریف دمشق به نام غوطه باقی ماند که با توجه به عناصر مسلح و گروه های حاضر در آن میتوان گفت که غوطه نیز از این ظرفیت برخوردار است تا به بیعت و سیطره القاعده در بیاید.

این در حالی است که محاصره این منطقه تنها مشکلی بود که در غوطه گروه های تروریستی را متوجه خود می‌کرد و امکان تحرک بیش از حد را از آن ها سلب می‌نمود. بعد از سقوط و شکست های متعدد گروه های تروریستی در ریف دمشق اتاق عملیات القاعده به این نتیجه رسید که در نهایت نیروهای مستقر در غوطه نیز باید به شکل مصالحه و تبادل این منطقه را ترک کنند.

پیروزی بحران آفرین و شکستی تا نابودی

اتاق عملیات القاعده با اینکه به این نتیجه رسیده بود تا پتانسیل موجود در غوطه را به شکل مصالحه خارج کند اما با فرستادن ابو مالک التلی به منطقه غوطه همه سعی خود را به کار بست تا مصالحه و انتقال نیروها رخ ندهد. ابو مالک التلی با وجود استقرار در غوطه و اجرای جلسات و سخنرانی های متعدد موفق نبود و نتوانست روحیه باخته تروریست ها را بازگرداند.

در این بین القاعده برای آنکه نقش و میزان توانایی خود در این منطقه را به رخ سایر رقبای داخلی و حامیان خارجی بکشد حمله به مناطق سه گانه مذکور را طراحی و اجرا کرد. اما به دلیل روحیه شکست خورده و عدم نیروی کافی از یک سو و همچنین تلاش سایر گروه ها و تحمیل فشار به القاعده برای قبول مصالحه کلیه عناصر مسلح مستقر در غوطه نیز مشمول انتقال و خروج از منطقه شدند.

این مصالحه علاوه بر فروپاشی کاریزمای القاعده در این منطقه مشکلات متعدد دیگری را نیز به این تشکیلات تروریستی تحمیل کرد، یکی از این مسائل انتقال عناصر مسلح مستقر در غوطه به منطقه جرابلس بود که در واقع نیروهای رزمی را به منطقه ای منتقل می‌کردند که در اختیار دشمن القاعده قرار داشت ، موضوعی که عملا توان موجود در غوطه را منفعل می‌کرد.

در ابتدای اقدام القاعده در راستای احیای حیات خود و فعالیت مجدد سراسری در مناطق جنوبی سوریه به خصوص دمشق برخی کارشناسان مسائل استراتژیک بر این باور بودند که اگر تلاش القاعده برای جذب گروه ها و انجام عملیات برای خروج مابقی تروریست ها ی در محاصره با موفقیت همراه باشد ارتش سوریه و نیروهای مقاومت با مسیر دشواری رو به رو خواهند بود اما اگر اقدامات القاعده در ریف دمشق و راهبرد این تشکیلات تروریستی بین المللی با شکست همراه باشد باید انتظار نابودی فعالیت و حیات این گروه را در جنوب سوریه داشت.تاکنون که نه تنها عناصر مسلح طی طرح آشتی ملی از منطقه خارج شده اند بلکه عملیات های القاعده با ائتلافی که در دمشق به وجود آورده بود نیز شکست خورده و شاید باید به انتظار نابودی این گروه در سرزمین های جنوبی شام نشست.

ارسال نظر: