ما و قصه صوفیه در جهان اسلام!

عدم همکاری با صوفیه؛ فرصتی برای شکل گیری «صوفیه سکولار» توسط اسلام آمریکایی

کدخبر: 2325253

 امارات از حوالی ۱۱ سپتامبر در حال اجرای پروژه ای غربی است که ذیل آن دهها همایش بین المللی برگزار و چند موسسه بزرگ به راه انداخته است و هدف همه آنها ایجاد جریانی موازی جریان اسلام سیاسی در جهان اسلام می باشد. اتفاقی که همزمان اسلام سیاسی سنی متمثل در اخوان و اسلام سیاسی شیعی متمثل در انقلاب اسلامی را به حاشیه خواهد راند و اسلام متعامل و همسو با غرب را بعنوان گفتمان اصلی جهان اسلام جایگزین خواهد کرد.

نسیم آنلاین ؛ علی رضا کمیلی : جدال فقیه و صوفی از قدیمی ترین دعواها در فضای فکری جامعه ماست. هر کس چند بیت از حافظ خوانده باشد فورا وارد این فضا می شود و نوعا گله های عارف به فقیه را می بیند! در طرف منتقد صوفیه نیز چنین مساله ای پررنگ است. تا جایی که اساسا کلمه صوفی در جامعه مذهبی ایران و خصوصا حوزه های علمیه، بارمعنایی منفی یافته است.

هنوز هم نگاه فقهای ما به تصوف، تابع همان نگرش تاریخی است که آنها را جریانی انحرافی و دارای بدعت های متعدد در دین می داند. شبیه همین نگاه را می توان در برخی جریانات اهل سنت نسبت به جریانات صوفی شان به وفور یافت!

البته ضعف جریان عرفانی فلسفی در حوزه را نیز نباید در توسعه این نگاه بی تاثیر دانست که در جای خود باید مورد بررسی بیشتری قرار بگیرد که چرا جریان عرفانی ما نتوانسته بر مبنای مسائل مشترک خود با صوفیه به توسعه تعامل با جریانات صوفی جهان اسلام که بیش از نیمی از جمعیت مسلمان را شامل می شوند، همت گمارد.

از سویی دیگر نگرش جریان انقلابی نیز به تصوف، توصیف آنان به مثابه پیروان اسلام آمریکایی و پروژه ای در دست حکام وابسته و سکولار جهان اسلام بوده و هنوز تا حدودی چنین است. همین نوع نقدها از طرف جریان اسلام سیاسی یا اخوانی اهل سنت نیز به سنی های صوفی مطرح بوده و همچنان، هست!

یک تناقض هم در درون همین دعواهای فکری هست و آن اینکه عمده جریانات شیعی که در نظر، جریان صوفیه را به طور جدی رد می کنند، در عمل او را بر جریانات دیگر ترجیح می دهند! شاید دلیل اصلی آن هم بروزات حبی شدیدتر این جریان نسبت به اهل بیت پیامبر صلی الله علیهم اجمعین باشد که تربیت مناسکی و هیئتی ما حس بهتری با آن برقرار می کند.

بنظر می رسد یکی از ریشه های وضعیت فوق الذکر، عدم شناخت کافی از جریانات متنوع تصوف در جهان اسلام می باشد. تصویر صوفیه با برساخت رسانه ای یا تاریخی آن، که شامل مجموعه ای از بدعت های حرام غیرشرعی است در شرایط فعلی مصداق زیادی ندارد چرا که مساله انطباق شریعت، دغدغه بخش عمده جریانات صوفیه کنونی جهان اسلام می باشد و اعمال غیرشرعی تا حد زیادی رخت بربسته است.

یا تصور غیر سیاسی بودن همه جریانات متصوفه نیز بار دیگر از عدم شناخت بسیاری از جریانات دغدغه مند صوفی که اثربخشی سیاسی در جهان اسلام دارند ناشی می شود که امروزه در حال توسعه این اثربخشی نیز می باشند.

امروزه و پس از تجربه داعش، زمزمه لزوم روی گردانی به صوفیه در کشور ما نیز از طرف برخی نگرش های غلط و پراگماتیستی و غیرتمدنی در حال مطرح شدن است که مبنایی سکولاریستی را انتخاب کرده است! یعنی از زبان مدعیان انقلاب، همان رویکرد اماراتی - آمریکایی در تمایل به صوفیه در حال طرح است!

حال آنکه چنانچه گفتیم بخش مهمی از صوفیه مبرا از اشکالات فوق الذکر هستند و در صورت وجود برخی اشکالات هم، تعامل با آنان نیاز به اهداف پراگماتیستی یا توجیهات سیاسی ندارد و با مبانی انقلاب اسلامی نیز می توان به این مساله به طور جدی وارد شد چنانچه خود حضرت امام بعنوان یک عارف وارد عرصه سیاست شده بودند و مبانی فکری ایشان برای تعامل با دستگاه فکری صوفیه از استعداد تفاهم بخشی بالایی برخوردار است. طبعا انحرافات فکری و عملی نیز جز با داشتن ارتباطات فکری فرهنگی و تعاملات اجتماعی و نخبگانی قابل اصلاح نیست. ما با خالی کردن این میدان، صرفا راه را برای فعال شدن پروژه های اماراتی غربی باز کرده ایم که با شعار اسلام معتدل، اسلام رحمانی، اسلام وسطی و... اقلا از آغاز دهه گذشته میلادی در حال برنامه ریزی برای ضریب دهی به جریان صوفی سکولار در جهان اسلام و مرجعیت سازی برای آنان می باشند!

امارات از حوالی ۱۱ سپتامبر در حال اجرای پروژه ای غربی است که ذیل آن دهها همایش بین المللی برگزار و چند موسسه بزرگ به راه انداخته است و هدف همه آنها ایجاد جریانی موازی جریان اسلام سیاسی در جهان اسلام می باشد. اتفاقی که همزمان اسلام سیاسی سنی متمثل در اخوان و اسلام سیاسی شیعی متمثل در انقلاب اسلامی را به حاشیه خواهد راند و اسلام متعامل و همسو با غرب را بعنوان گفتمان اصلی جهان اسلام جایگزین خواهد کرد.

این همان رویه ای است که امارات سعی کرده حتی در عربستان سعودی پیاده کند و اصلاحات غربگرایانه در سعودی و دستگیری علمای مخالف یا متمایل به اسلامگرایان در همین راستا می باشد. اخیرا حتی همایشی در دل وهابیت برگزار شد که نمایندگانی از صوفی ها و شیعه نیز در آن حضور داشتند!

کم توجهی ما به بدنه متنوع جهان اسلام رهاوردی جز تقویت جبهه مقابل را ندارد چون دشمن بیدار است: من نام لم ینم عنه!

ارسال نظر: