«نسیم آنلاین» از علل اپیدمی اقدامات تروریستی در اروپا گزارش می‌دهد؛

شهروندان اروپا آماده بیعت با داعش/ "ندامتگاه سوریه" تعطیل شد، زمان بازگشت فرا رسیده

کدخبر: 2049667

علل و عوامل متفاوتی از ساختار جوامع اروپایی نگاه حاکمان غرب به پدیده تروریسم ، در خلق وقایع تروریستی در اورپا مد نظر کارشناسان سیاسی و نظامی قرار گرفته است.

گروه سیاسی «نسیم آنلاین»::با افزایش عملیات‌های تروریستی در اروپا و توجه رسانه‌های جهان به این موضوع تحلیل‌های مختلفی در خصوص علت بروز چنین اقداماتی منتشر شده است. تحلیل هایی که نگاه‌های متفاوتی را به سلسله وقایع تروریستی از حادثه مجله شارلی ابدو و نیس در فرانسه، دو انفجار بروکسل و چند عملیات تروریستی در آلمان بیان می‌کند. در یک نگاه کلی به مسئله حوادث تروریستی اخیر در اروپا مشخص می‌شود که در بررسی اقدامات تروریستی در این قاره به ناچار باید از دو منظر شرایط داخلی داخلی و همچنین جو خاورمیانه به مسئله پرداخته شود. در نگاه کارشناسان غربی برخی موئلفه‌های اثرگذار بر سیاست‌های حمایتی غرب از تروریسم و عوامل موثر بر روند رو به رشد آن در اروپا عبارتند از: هجوم مهاجران به اروپا، قوانین داخلی کشورهای اروپایی، قوانین اتحادیه اروپا، پدیده افراط‌گرایی و اسلام هراسی به عنوان مکمل یکدیگر، سیاست‌های داخلی و خارجی بر حسب منافع اقلیم جغرافیایی مورد نظر و نهایتاً آنالیز توان سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی اروپا. در ذیل بخشی از مهمترین علل و عوامل مذکور مورد بررسی قرار می‌گیرد. مهاجرت یکی از اثرگذارترین عوامل در اقدامات تروریستی اروپا

وضعیت نابسامان اقتصادی در بسیاری از کشورهای جهان به علاوه جنگ در خاورمیانه و بسیاری از کشور های آفریقایی مردم این مناطق را به امید رسیدن به محیطی آرام و بدون تنش، جنگ و خونریزی به سوی اروپا حرکت داده است. کشورهای اروپایی هم به دلیل شرایط و ویژگی‌های امنیتی و اقتصادی با ثبات یکی از اهداف اصلی پناهجویان به حساب می‌آید. این پناهجویان در سال های اخیر و بنا به آمار و اطلاعات منتشر شده از سوی منابع رسمی در اروپا، بخشی از وقایع تروریستی را به خود اختصاص داده اند.

مهمترین حملات تروریستی در اروپا را چه کسانی انجام دادند؟

چهارشنبه 17 دی ماه 1393 (7 ژانویه 2015) بود که 2 فرد مسلح به دفتر مجله طنز شارلی ابدو حمله کرده و کارکنان آن را به گلوله بستند. نتیجه این تیراندازی 20کشته و 22 زخمی بود.

23 آبان ماه 1394 مصادف با 13 نوامبر 2015 یعنی 10 ماه پس از کشتار شارلی ابدو، عملیاتی وسیعتر با تلفاتی بسیار بالاتر در پاریس رخ داد. پاریس در این روز شاهد 7 عملیات همزمان تروریستی بود که طی آن دست کم 153 تن جان باخته و 200 تن مجروح شدند.

بامداد 25 تیرماه 1395 مصادف با 14 جولای 2016 سومین عملیات بزرگ تروریستی علیه فرانسه کلید خورد و طی آن یک تروریست با کامیون، مردم حاضر در تجمع روز ملی فرانسه در شهر نیس را زیر گرفت که بنا بر اعلام پلیس فرانسه در این عملیات تروریستی 84 تن کشته و 130 تن دیگر زخمی شدند.

مسئولیت همه این عملیات‌های تروریستی از سوی گروه داعش برعهده گرفته شد و عاملان این عملیات‌های تروریستی را هم مهاجرانی تشکیل می‌دادند که به دلایل گوناگون جذب داعش شده‌اند.

مهاجران در فرانسه از نسل اول آنها که از مالی و نیجر به فرانسه مهاجرت کردند تا مهاجران و پناهجویان فعلی که در پنج سال اخیر از خاورمیانه خود را به اروپا رسانده‌اند، هیچ کدام در شرایط مطلوبی قرار نداشته و برخورد خوبی نیز با آن‌ها نشده است.

به اعتقاد برخی کارشناسان دو عامل بزرگ در تحریک و تشویق انجام اقدام تروریستی از سوی مهاجران موثر است.

اولین عامل "عدم تطبیق فرهنگی و اقتصادی" با کشور مهاجرپذیر است که نتیجه آن موردی مانند عملیات اورلاندو می‌شود و مورد دیگر اعزام نیرو به خاورمیانه از سوی دولت‌های اروپایی، که از جمله نمونه‌های آن بازگشایی زندان‌ها بر روی مجرمین سابقه‌دار برای اعزام به عنوان تروریست به خاورمیانه در کشوری چون فرانسه است.

زندانیانی که البته روزی عازم سوریه شده‌اند، و امروز پس از فرسایشی شدن جنگ در خاورمیانه، عدم توفیق در ادامه عملیات و حالا با از دست دادن فلوجه در عراق و محاصره حلب در سوریه، جایی برای خود در خاورمیانه نمی بیننند و آماده بازگشت به اروپا شده اند.

ظهور تروریسم در قلب اروپا به واسطعه مناسبات فرهنگی و اقتصادی

تحلیل مصداقی عوامل مذکور از دو منظر "نظریه مرتون" و سیاست‌های فرانسوی قابل بررسی است؛ نظریه مرتون در خصوص ریشه‌های "جرایم سازمان یافته" است. این نظریه با اشاره به سیل مهاجرت اتباع خارجی به آمریکا بعد از جنگ جهانی و طرد شدگی این افراد در جامعه ایالات متحده به دلیل عدم تطبیق با محیط سرمایه‌داری آن؛ می‌گوید که نتیجه این طرد شدگی، جذب مهاجرین در گروه‌های خلافکار سازمان یافته است که منجر به عضویت مهاجران در باند‌های تبهکاری می شود.

موضوع مسائل فرهنگی و اجتماعی مهاجران در فرانسه هم یکی از عوامل مهم جذب و گرایش آنان به گروه تروریستی داعش و انجام اقدامات تروریستی در اروپا است. اقداماتی که به دلیل اعتراض راست‌گرایان در فرانسه و سایر کشورهای اروپا مبنی بر عدم موافقت با حضور مهاجران در اروپا به شکل نوعی اعتراض از سوی ساکنان آسیایی و آفریقایی و حتی اروپای سرقی بروز می‌کند.

شاخص دیگر ، عملکرد دولتمردان اروپایی از جمله دولت فرانسه در حوزه مهاجران است. آن چیزی که مقامات فرانسه به آن بازی دو سر برد می‌گفتند. در شرایطی که اکثر جمعیت حاضر در زندان‌های فرانسه را مهاجران تشکیل می‌دهند با شروع بحران سوریه اولین سیاست اجرایی فرانسه بازگشایی درب زندان‌ها و آزاد کردن مهاجران زندانی این کشور برای اعزام به خاورمیانه بود. فرانسه معتقد بود در بازی خون و مرگ در خاورمیانه حضور این زندانی‌ها بازی دو سر برد برای این کشور است زیرا اگر به شکلی این افراد کشته شوند یک تبهکار کشته شده و اگر بکشند هم در راستای سیاست‌های استکباری غرب برای مسلمان کشی قدم برداشته اند و در هر دوحالت این موضوع به نفع فرانسه است؛ این اقدام سیاستمدران فرانسوی حتی واکنش پلیس اینترپل را نیز در پی داشت و این سازمان بین المللی در سال 2013 با انتشار بیانیه‌ای هشدار داد که این اقدام فرانسه خلق نوعی بمب ساعتی در اتحادیه اروپا و تهدید امنیت این اتحادیه است.

سیاست غربی‌های برای خلق و کنترل تروریسم

درست در زمانی که بروکسل قلب سیاسی اروپا توسط تروریست‌ها با دو انفجار می‌لرزد و آتش در فرانسه دامنه خود را گسترش می‌دهد و در شرایطی که قریب به اتفاق کشورهای حوزه اسکاندیناوی شاهد افزایش ترس در میان شهروندان خود بودند، لندن آرام است؛ در اوج بروز این حوادث تروریستی شهردار لندن جای خود را به صادق خان که فردی مسلمان است می‌دهد، دولت انگلستان هم اقدام به تشکیل پلیس محجبه در شهر برادفورد که بیشترین جمعیت مسلمان در خاک انگلستان را دارد می‌کند در خود جای داده است می کند. دولت انگلستان با انجام این گونه اقدامات در ظاهر به دنبال بیشترین تعامل با مسلمانان و به قول خودشان جلوگیری از طرد شدن و جدایی آنها که میتواند بستری مناسب برای جذب به تروریست ها باشد است و تا جایی پیش می رود که این اقدام را به رخ سایر دولت ها نیز میکشد. ریشه این اقدام و اجرای اینگونه سیاست ها برخورد غیر صحیح با شهروندان و مهاجران در فرانسه آلمان و همچنین وجود تهدید بر علیه شهروندان اسلام گرا در بروکسل است.

از دیگر عوامل می‌توان به پدیده تروریسم و افراط گرایی و پروژه اسلام هراسی به عنوان مکمل یکدیگر نام برد. این مسئله در حال حاضر از سوریه و عراق تا قلب اروپا از حالت بالقوه به بالافعل تبدیل شده و همچنان تهدید تروریستی از سوی تروریست ها باعث فشارهایی مضاعف به دولت ها می شود.اینگونه فشار ها موجب می شود که دولت های حاکم از لندن و برلین تا پاریس و مونیخ با رای گیری در پارلمان های خود به سمت مقابله با تروریست ها بروند که این موضوع در نوع خود می تواند نوعی تقابل با مسکو و یا سهم خواهی در سوریه باشد.

قوانین شنگن و سهولت عملیات تروریستی

یکی دیگر از عوامل تاثیر گذار در اقدامات تروریستی اخیر در اروپا را می‌توان قوانین شنگن در اتحادیه اروپا و نبود مرز در میان کشورهای اروپایی نام برد. بروکسل به عنوان شهری که بیشترین اسلام گرایان افراطی و گروه های وابسته به تروریست های تکفیری را در خود جای داده نه تنها خود مورد هدف قرار گرفت بلکه به دلیل قوانین شنگن و نبود مرز و از طرفی وجود مرز زمینی میان بلژیک و فرانسه توانست نقشی اساسی در این نا امنی ها ایفا کند.

به گفته‌ی دادستانی بروکسل، دو تن از سوءقصدکنندگان حملات تروریستی پاریس که کشته شده‌اند، دارای گذرنامه فرانسوی بوده‌اند و آخرین محل سکونت آن‌ها در حومه بروکسل بوده است.

مقامات بلژیک از دستگیری حدود هفت نفر در ارتباط با حملات تروریستی پاریس خبر دادند. فرانسوا شپمان، شهردار منطقه مولن‌بک بروکسل گفت که پلیس بلژیک در روز شنبه ۱۴ نوامبر دست به یک رشته تفتیش خانه‌ها زده است. یک فرستنده رادیویی بلژیک اعلام کرد که دو تن از سوءقصدکنندگان ترور پاریس از بلژیک آمده بودند.

این در حالی است که دامنه عملیاتهای تروریستی در اروپا نه تنها کنترل و مدیریت نشد بلکه به آلمان که در راس هرم اتحادیه قرار دارد نیز کشیده شد . عملیات هایی که به اعتقاد برخی کارشناسان مسائل بین الملل ریشه در عدم کارایی دولت در جذب و ساپورت مالی مهاجران و حتی برخورد قهر آمیز اجتماع آلمان با آنها دارد که برگرفته از تکبر چندین ساله آلمانی ها است.

خلافت تکفیری به دنبال بیعت در اروپا

در کنار همه این عوامل به نظر می رسد به عهده گرفتن عملیاتهای تروریستی از سوی داعش نیز خود چند هدف عمده را از سوی این گروه تروریستی دنبال می‌کند. هدف اول اینکه با بروز و اقدام هر عملیات تروریستی در هر کشوری و بر عهده گرفتن آن از سوی داعش، این گروه تروریستی در صدد است تا پیام وحشت و تهدید را به جغرافیای مورد هدف مخابره کند.هدف دوم داعش از به عهده گرفتن حملات، استفاده از بستر رسانه ای و تبدیل همدردی ملت های مختلف به ترس از خشونت است و در آخر تروریست ها با این کار پیامی نانوشته را به همفکران خود در جغرافیای هدف ارسال می‌کنند که با به رخ کشیدن قدرت خود و عدم کارایی سرویس های امنیتی به دنبال جذب افراد و غلبه بر ترس آنها که ریشه در برخورد نهادها امنیتی دارد باشند که بدین ترتیب بتوانند آن ها را نیز فعال کنند.

اگر نگاهی کلی به درگیری های اروپا و سلسله اقدامات تروریستی بیاندازیم و واکنش گروه تروریستی داعش را بررسی کنیم به روشنی میتوان رفتار این گروه را در قبال این حوادث ارزیابی کرد. حتی برخی کارشناسان مسائل امنیتی معتقدند اگر در اقدامات تروریستی قبلی نیز موضع محکم و آنالیز درست و معقولی از سوی سرویس های امنیتی و اطلاعاتی فرانسه گرفته شده بود شاید داعش مسئولیت این حوادث را بر عهده نمی گرفت.

برای نمونه میتوان موضع گیری سرویس امنیتی و اطلاعاتی آلمان (BND) را در قبال حادثه مونیخ و یا حتی "آنسنباخ" و "روتلینگن" مثال زد که آنقدر موضع گیری محکم و سریعی انجام داد و بدون هیچ شک و شبهه ای اظهار داشت که عامل حادثه هیچ ارتباطی با داعش نداشته است که هیچ فرصتی را برای اظهار نظر گروه های تروریستی و داعش باقی نگذاشت.

اقداماتی که داعش در سراسر نقاط مذکور صورت می‌دهد به نوعی علاوه بر مسموم و ناامن کردن اوضاع و احوال و جغرافیای هدف، یک نوع تمرین بر روی زمین برای برپا کردن حکومت مبتنی بر افراط‌گرایی است. حکومتی که به دنبال برهم زدن نظم کنونی جهان است تا به گمان خود بتواند بازتعریفی متفاوت از پدیده تروریسم در سطح کلان در پوشش خشن و سخت را به تصویر بکشد.

ورود ممنوع به بخش اروپایی ناتو

در این بین تحلیل های متفاوتی نیز هم به چشم می‌خورد از جمله اینکه برخی معتقدند که روند حوادث نشان می‌دهد که زمینه‌ها در حال آماده شدن است و اروپایی‌ها در معرض یک تصمیم بزرگ نیابتی قرار گرفته‌اند. آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان و چند کشور دیگر ولو با تفاوت و اختلاف زاویه در هدف و فرآیند، به دنبال کشاندن اروپایی‌ها و بخش غیرآمریکایی ناتو، به معرکه خاورمیانه بزرگ هستند. اما بعید است که اروپایی‌ها متوجه نباشند که این راه حل نیز همانند حمله آمریکا به افغانستان و عراق، نه تنها ظرفیت را به صفر نمی‌رساند بلکه محتمل است مقدمه موج بزرگ‌تر و پیشرفته‌تری شود.

این در حالی است که برخی کارشناسان مسائل بین الملل و امنیتی با انتقاد به این گونه کارشناسی ها معتقدند اصل بحث اینکه گفته می‌شود عربستان و صهیونیست‌ها و آمریکا با اینگونه اقدامات در صدد باز کردن پای اروپا به خاورمیانه هستند درست نیست و برای مصداق این ادعا به موضع گیری اولاند در خصوص اعزام نیرو به سوریه و عراق اشاره می‌کنند.

چندی قبل اولاند ورود نیروهای نظامی خود به عراق و سوریه را تکذیب کرد و گفت : پاریس چنین تصمیمی ندارد و در ادامه این موضع گیری تنها به اعزام ناو شارل دوگل بسنده کردند. به اعتقاد کارشناسان فرانسوی ها نمی خواهند حادثه ای همچون لیبی که در زمان سارکوزی به اعزان نیرو منجر شد مجدداً تکرار شود و هزینه مالی و همچنین "قیام" افکار عمومی علیه سوسیالهای حاکم بر پاریس را شاهد باشند. آلمانی‌ها هم تنها به اسکورت هوایی بسنده کردند که این اقدام چند ماه پیش انجام گرفت.همچنین خبر احداث پایگاه نظامی توسط فرانسه در عین العرب یا همان کوبانی قبل از حادثه نیس منتشر شده بود و همه این مسائل حاکی از عدم ورود اروپا و قسمت غیر آمریکایی ناتو به خاورمیانه است.

اصل حرف و آنچه اروپایی‌ها و در ادامه آمریکایی‌ها باید بپذیرند و انکار آن را کنار بگذارند، اینست که با «مردم» به معنای واقعی آن مواجهند. مردمی که در قلب تمدن غرب تبدیل به «تروریست» می‌شوند و‌ حتی توانمندی خود را با اتکاء به زمینه‌ها و ابزارهای بومی ارتقاء می‌دهند.

مفهوم تروریسم در حال قلب ماهیت است و این اصطلاح برای غربی‌ها، از تعریف سنتی آن و کسانی که مستقیماً به تشکیلات خاصی وابسته‌اند و توسط آنان آموزش دیده‌اند و هدایت می‌شوند، به سمت شهروندان و مهاجران ناراضی و ناامید، تغییر فرمی و محتوایی پیدا کرده است.

حالا وقت آن است که غرب، برای پاسخ به این سؤال که چگونه مردم به تروریست تبدیل می‌شوند و مقابله با فاجعه‌ای به نام لشکر تروریست‌ها و قاتلان بومی، به دنبال مؤلفه‌های تمدنی و سازوکارهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خود باشد.

ارسال نظر: