خرده یادداشت‌های «نسیم‌آنلاین» از جشنوارۀ فیلم فجر/۵

کمکِ محافظِ شخصیتِ نظام به جشنواره!

کدخبر: 2009104

«بادیگارد» یک هوای تازه بود وسط این همه دعوا و سیگار و شک و سوءظن و مشروب و تنهایی انسان معاصر و دختر-پسربازی‌های تین‌ایجری و لوکیشن‌های آپارتمانی و کلوزآپ‌های صدوبیست دقیقه‌ای

گروه فرهنگی « نسیم آنلاین »، محمدصادق علیزاده- «بادیگارد» یک هوای تازه بود وسط این همه دعوا و سیگار و شک و سوءظن و مشروب و تنهایی انسان معاصر و دختر-پسربازی‌های تین‌ایجری و لوکیشن‌های آپارتمانی و کلوزآپ‌های صدوبیست دقیقه‌ای و الخ که اصلا داشت یادمان می‌رفت که سینما لانگ‌شات هم می‌تواند داشته باشد! دیده‌ای وقتی توی حمامِ دم کرده و پر از بخار، یکهو که در باز می‌شود و نسیمی خنک، سرش را می‌اندازد پایین و از لای در خودش را می‌کشد تو چه حالی پیدا می‌کنی، بادیگاردِ حاتمی‌کیا همان نسیم خنک بود و همان حال!

پربیراه هم نبود که اکرانش در آن عصر جمعه‌ای یکی از شلوغ‌ترین سئانس‌های میلاد باشد؛ از همت که وارد کُند رویِ میلاد می‌شدی، هنوز چند ده متری نیامده می‌خوردی پشت ترافیک! دقیقۀ نود و بلکم وقت اضافه خودم را می‌رسانم میلاد. خانم پیجرِ برای بار صدم متذکر می‌شود که به دلیل شلوغی و ازدحام بیش از حد، «بادیگارد» همزمان در دو سالن دیگر هم اکران می‌شود ولی ظاهرا گوش چند صدنفری که مثل من در وقت اضافه خودشان را رسانده‌اند میلاد بدهکار نیست و هم‌چنان سوار بر مرکب خویش در صف ورود به سالن اصلی ایستاده‌اند و در نهایت هم سناریوی چهارشنبه شب و لانتوری تکرار می‌شود و فشار و ازدحام غلبه می‌کند بر حساسیتِ بوروکراتیکِ چک کردن کارت و الباقی پشتِ در مانده‌ها، گُتره‌ای می‌ریزند توی سالن اصلی!

حاتمی‌کیا و خانمِ همراهش - که به نظرم همسرش می‌نمود- و مریلا زارعی در آن وسط‌ها جلوس کرده‌اند درست روبروی پردۀ عظیم؛ وسط‌ترین ردیف سالن و ایضا ردیفی که عمودترین نقطه به پرده است و طبعا بهترین دید را هم به صحنه دارد. همهمه هنوز در سالن جریان دارد که درها را می‌بندند و سالن تاریک می‌شود و «یا لطیفِ» فیلم بالا می‌‌آید! اولین تشویق نصفه و نیمۀ تماشاگران هم از همان ابتدا و تیتراژ استارت می‌خورد که البته سالنِ پر شدۀ در حال انفجار، همراهی چندانی نمی‌کند! جالب آنکه مریلا زارعی علاوه بر ایفای نقش در مقام بازیگر، انتخاب و بازیگردانی سایر بازیگران را هم به عهده داشته.

«بادیگارد» شروع خوبی دارد و پایانی خوب‌تر. هر چند در این میانه قدری کش می‌آید و از ریتم می‌افتد. هرچند فیلم‌ساز سعی داشته به مددِ دوپینگِ دیالوگ‌های فیلم‌های سابقش ریتم فیلم را حفظ کند. جز در چند مورد، خبری از دیالوگ‌های شاهکار حاتمی‌کیا هم در آن دیده نمی‌شود. راستش موسیقی متن هم به نظرم پا به پای فیلم نیامده؛ فیلم‌های حاتمی‌کیا طوری‌ست که اگر موسیقی‌ را از متن بگیری، بعضی سکانس‌ها ابتر می‌شود و بی‌معنا و شعاری! بسیاری از اوج و فروهای شاعرانۀ حاتمی‌کیا به همراهیِ خوب موسیقیِ متن باز می‎‌گردد، چیزی که در «بادیگارد» به قوت آثار قبلی نیست و طبعا سکانس‌هاس شاعرانه را شعارگونه کرده است!

همۀ اینها را که کنار بگذاریم برای من از همه جالب‌تر، سیرِ تطورِ شخصیت حاتمی‎‌کیا به عنوان یک هنرمند از «به رنگ ارغوان» تا «بادیگارد» است. مخاطب و شاید حتی خود فیلم‌ساز از واگراییِ نسبت به امنیت و مامور امنیتی در «به رنگ ارغوان» در «بادیگارد» به هم‌گرایی و هم‍دلی می‌رسد و حتی هم‌زبانی. به نظرِ این قلم در این سیرِ تطورِ حاتمی‎‌کیا از آنِ آن سال‌ها به اینِ این سال‌ها، نشانه‌هایی هست برای اهل معنا که کاش فرصتی شود و بنشینیم و تدبر کنیم دَرِش!

دل‌نوشت: «من بادیگارد نیستم! محافظِ شخصیتِ نظامم! شخصیتِ نظام کسی‌ه که حذفش کارِ نظامو لنگ می‌کنه!» و چه تعبیر جالبی بود این تغییر مفهومِ شخصیتِ نظام از یک عنصر سیاسی به یک عنصر علمی - هسته‌ایِ نسلِ سومی!

تلگرافی از فیلم‌های شب پنجم

«بادیگارد»(ابراهیم حاتمی‌کیا): پرویز پرستویی، مریلا زارعی، معاون رئیس‌جمهور، بلوچستان، انتحاری، سیاست، شخصیتِ نظام، سازمان انرژی اتمی، دانشمند جوان، نسل سوم، کهف‌الشهدا، دهۀ شصت، دهۀ نود، بنزِ 220 قدیمی، سرتیمِ حفاظت، شهادت، سالنِ پر، جلوه‌های ویژه، تشویق!

«من»(سهیل بیرقی): ندیدم‌ش!

«امکان مینا»(کمال تبریزی): میلاد کی‌مرام، دهۀ شصت، بمباران، سازمان مجاهدین، خانۀ تیمی، جولانِ پراید و 206 و وانت باردو در خیابان(!)، روزنامۀ اطلاعات، بولتن محرمانه، هوندایِ باک آبی، ژ-سه، تعقیب و ضدتعقیب، کش‌دار، سیانور، لندور، چگونه یک سوژه و داستانِ خوب را شرحه شرحه و ورق ورق کنیم و به بادَش دهیم!

«رسوایی»(مسعود ده‌نمکی): اکبر عبدی و محمدرضا شریفی‌نیا و یک دو جین بازیگر دیگر، ربا، سود بانکی، فقر و غنا، کاخ و کوخ، عدالت‌خواهیِ گل‌درشت، مهران رجبی، شعار، عرفانِ لاتی، نیمه شب، ترک سالن، وقتی همه خواب بودند!

ارسال نظر: