جشنواره‌نوشت‌های «نسیم آنلاین»-۵:

هجوم سلفی‌بگیرها به میلاد!

کدخبر: 2009100

حفظ نظام و تاکید بر ارزشها مهمترین المانهایی است که حاتمی کیا بر آن تاکید کرده و البته که کوشیده با طراحی وجه حادثه پردازانه اثر و اجرای دو نمای اکشن درجه یک، توانایی خود در کارگردانی را ارائه کند.

گروه فرهنگی « نسیم آنلاین »- روز پنجم جشنواره که اصابت کرده بود به جمعه به مانند تمامی جمعه های دیگر جشنواره که در این سالها دیده ایم پر بود از ازدحام، شلوغی، هرج و مرج و ورود آدمهای غیرمرتبط با کاخ در سالن اصلی.

این هرج و مرج از یک طرف اسباب شادمانی چهره های غیرمرتبط با رسانه و سینما را فراهم کرده بود(!) که خیلی راحت فیلمها را ببینند و از آن طرف گلایه های فراوان اهالی رسانه را موجب شده بود که به دلیل ازدحام نمی توانستند جای مناسبی برای نشستن و فیلم دیدن پیدا کنند.

روز پنجم روز "بادیگارد" بود و "رسوایی2". اولی تازه ترین ساخته حاتمی کیا که در سانس عصرگاهی کاخ به نمایش درآمد و دیگری تازه ترین ساخته ده نمکی که در سانس نیمه شب کاخ نمایش داده شد.

*دو نمای اکشن درجه یک

"بادیگارد" به مانند تمامی آثار حاتمی کیا پر شده است از دیالوگهایی که حیدر با بازی پرویز پرستویی درباره استراتژی قهرمانی مخصوص حاتمی کیا می گوید. حفظ نظام و تاکید بر ارزشها مهمترین المانهایی است که حاتمی کیا بر آن تاکید کرده و البته که کوشیده با طراحی وجه حادثه پردازانه اثر و اجرای دو نمای اکشن درجه یک، توانایی خود در کارگردانی را ارائه کند.

"رسوایی2" ده نمکی هم درست مانند بادیگارد داستانی معاصر دارد ولی در شهری خیالی.شهری که مرشدی پیر وقوع زلزله قریب الوقوع را در آن خبر میدهد اما کسی جدی نمی گیرد تا لحظه ای که زلزله رخ می دهد. "رسوایی2" به مانند تمامی آثار ده نمکی پر شده از طعنه های سیاسی-اجتماعی که در فضایی بشدت صریح به مخاطب ارائه میشود.

"امکان مینا"ی کمال تبریزی را باید یکی از ضعیف ترین آثار روز پنجم دانست. فیلمی که داستانی جذاب مرتبط با اوایل انقلاب را به تکراری ترین شکل ممکن اجرا می کند. بدبختانه اینکه طراحی صحنه و لباس اثر هم خیلی سردستی پیاده شده و فضای نوستالژیک دهه 60 را تداعی نمی کند.

*ظهور یک جوان توانا

کمتر پیش می آید که در گروه هنروتجربه اثری را ببینیم که واجد استانداردهای جذب مخاطب بالا باشد و قطعا یکی از شگفتیهای روز پنجم جشنواره اکران فیلمی به نام "چهارشنبه" از آثار هنروتجربه است که بشدت توانایی جلب مخاطب عام را دارد.

فیلم سوژه ای درباره قصاص که پیشتر هم درباره آن فیلم دیده ایم را در ساختاری نو به نمایش می گذارد با محوریت اختلاف دو برادر درباره قصاص قاتل پدرشان.

هرچند در جای جای فیلم رگه هایی از نوعی تلخی محتوم به چشم می خورد اما واقعگرا بودن متن ماجرا که داستانش را در متن اجتماع روایت می کند باعث میشود تحمل این تلخی آسان باشد.

در این واقعه نگاری از یک طرف شهاب حسینی را داریم که خیلی خوب و با پزهیز از کلیشه های یکی دو سال اخیرش کاراکترسازی کرده و از طرف دیگر بازیگری جوان به نام آرمان درویش که به شدت ایفای نقشی حرفه ای و در خدمت متنی را انجام داده است. فقط نمی دانیم چرا کاراکتر درویش در فیلم به گونه ای غیرقابل باور از همه چیز و همه کس، طلبکار است! این چرایی را بهنود محمدپور کارگردان فیلم باید پاسخگو باشد.

*پر از نماها و شوخیهای...

"من" سهیل بیرقی ادامه جریان فیلمسازی جفنگ و لاابالی است که پیشتر رضا کاهانی را در این روند دیده ایم. بیرقی که دستیار کاهانی هم بوده فیلمش را پر کرده از نمادها و شوخیهای اروتیکی که از استادش کاهانی آموخته! و همین است که بدجوری مخاطب را از فیلم گریزان می کند.

ارسال نظر: