تخصص: توافق بد

کدخبر: 2366253

تقلیل دادن چالش ما با ایالات‌متحده در ماجرای برجام یک رفت‌وآمد در کاخ‌سفید اشتباهی بزرگ و اساسا تغییر صورت‌مساله است، چراکه ایراد اصلی ماجرای برجام نه یک رفت‌وآمد در کاخ‌سفید که ورود منفعلانه به میز مذاکره از یک‌سو و نابلدی حقوقی و دیپلماتیک که منجربه یک عدم توازن در تعهدات و امتیازات و به‌عبارتی توافق بد شد، از سوی دیگر است.

علی جمشیدی: این چند جمله را بخوانید تا مطلب امروز را شروع کنیم. حرف‌های حسن روحانی در نشست روز گذشته هیات دولت درباره توافق با آمریکا: «سیاست جمهوری اسلامی ایران همان‌طور که بارها تاکید کردیم، تعهد دربرابر تعهد، اقدام دربرابر اقدام، کاهش تنش دربرابر کاهش تنش، احترام دربرابر احترام و تعهدات بین‌المللی دربرابر تعهدات بین‌المللی است. اگر چنین اراده‌ای دربرابر حاکمان آینده آمریکا وجود داشته باشد، به‌نظر من حل مساله بسیار آسان است و ایران و آمریکا می‌توانند تصمیم بگیرند به شرایط ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ برگردند و این می‌تواند مسیر و شرایط را کاملا تغییر دهد. گره اصلی می‌تواند با یک اراده و تصمیم باز شود.»

صرف‌نظر از اینکه حداقل‌هایی از هوش سیاسی و تجربه دیپلماتیک به هر سیاستمداری می‌گوید که اینگونه اظهارنظرهای زودهنگام و بدموقع آن‌هم در مواجهه با دشمنی که هیچ حد و مرزی برای خود قائل نیست، هرآن ممکن است منافع ملی را دوباره از بین ببرد. تقلیل دادن چالش ما با ایالات‌متحده در ماجرای برجام یک رفت‌وآمد در کاخ‌سفید اشتباهی بزرگ و اساسا تغییر صورت‌مساله است، چراکه ایراد اصلی ماجرای برجام نه یک رفت‌وآمد در کاخ‌سفید که ورود منفعلانه به میز مذاکره از یک‌سو و نابلدی حقوقی و دیپلماتیک که منجربه یک عدم توازن در تعهدات و امتیازات و به‌عبارتی توافق بد شد، از سوی دیگر است.

اولین چالش، ورود منفعلانه به میز مذاکره

درمورد موضوع اول علاوه‌بر اینکه زمان و الگوی ورود به میز مذاکره با ایراداتی همراه بود، به‌دلیل اینکه دولت در داخل همه‌چیز کشور را به شکل‌گیری یک توافق گره زد، بی‌خود و بی‌جهت خود را به موضعی برد که عملا توافق خوب را غیرممکن می‌کرد. حسن روحانی در پاییز سال 92 و در همان زمانی که تیم دیپلماتیک وزارت خارجه عزم مذاکره کرده بود، از گزارش صدروزه دولت، از خزانه خالی سخن گفت و عملا تیم مذاکره‌کننده را خلع‌سلاح‌شده به پشت میز گفت‌وگو فرستاد. او البته بعدها برای اینکه بیشتر از گذشته از مردم جبهه‌ای برای حمایت از مذاکرات دولت یازدهم با آمریکا بسازد، فراتر از همه اظهارات قبلی هم رفت و درمورد این صحبت کرد که اگر می‌خواهید مشکل آّب خوردن مردم هم حل شود، باید مذاکره کنیم. روحانی در خرداد 94 و دقیقا موقعی که مذاکرات به حساس‌ترین ایام خود رسیده بود، گفت: «تحریم‌های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید، مساله محیط‌زیست حل شود، تا اشتغال جوانان حل شود، تا صنعت جامعه حل شود، تا آب خوردن مردم حل شود، تا منابع آبی زیاد شود، تا بانک‌های ما احیا شود.» در آن سال‌ها معطل‌گذاشتن اقتصاد کشور برای توافق و ایجاد امیدواری کاذب به نتایج یک مذاکره علاوه‌بر اینکه طرف مقابل را مطمئن کرد که ما نیازمند توافق هستیم، آسیب‌های زیادی هم در داخل پدید آورد و هم مردم را شرطی کرد و هم گردش چرخ اقتصاد را به آینده‌ای نامعلوم حواله داد.

این ایراد در الگوی رفتاری البته تنها شامل رئیس‌جمهور نبود، چراکه تیم مذاکره‌کننده هم دارای نقاط‌ضعفی بود که کار را سخت می‌کرد. آن روزی که ظریف در ابتدای ورود به سلسله مذاکرات با 1+5 در دانشگاه تهران حضور یافت و در جمع دانشجویان گفت که آمریکا می‌تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ایران را از کار بیندازد! خیلی‌ها قید رسیدن به یک توافق خوب را زدند و گفتند معلوم است دشمنی که این حرف‌ها را از رئیس تیم مذاکره‌کننده می‌شنود، یا تعهدی نمی‌دهد یا تعهداتش را اجرا نخواهد کرد، و اینها همه صرف‌نظر از این است که اولین مساله در رسیدن به یک توافق خوب، درنظر گرفتن آن به‌عنوان یک هدف اصلی و اساسی است و از کسانی که رسیدن به یک توافق خوب برایشان علی‌السویه است، قاعدتا نباید انتظار زیادی داشت. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه شهریورماه سال 93 و در مصاحبه با رادیو ملی آمریکا ایده هر نوع توافقی بهتر از عدم توافق است را مطرح کرد و گفت: «هر نوع توافق را با عدم توافق قیاس کنید، باید بگویم آشکار است که حصول یک توافق بسیار بهتر است.» یکی از مصادیق واضح و روشنی که نتیجه همین رویکرد بود و بعدها چالش بزرگی برای کشور ایجاد کرد، ماجرای پذیرش تمدید تحریم‌های تسلیحاتی به‌مدت پنج سال در روزهای آخر مذاکرات بود که باوجود همراهی چین و روسیه و اصرار آنها برای لغو همه تحریم‌های تسلیحاتی همزمان با آغاز اجرای برجام، تیم ایرانی کوتاه آمد تا نکند آمریکایی‌ها برای توافق مشکلی ایجاد کرده و آن را به چالش بکشند.

نهایتا اما تقلیل مواجهه مناسب با زیاده‌خواهی دشمن پشت میز مذاکره به بازتاب پرتاب کردن خودکار روی میز در رسانه‌ها و همچنین بازنمایی، انعکاس پرحجم و امید بستن به ذکر عبارتی چون «هیچ‌گاه یک ایرانی را تهدید نکن»، از جمله مواردی بود که مانند فشار ایمیلی به آمریکا در راستای عدم اجرای تعهدات‌شان، زمینه‌هایی برای موفقیت ایجاد نمی‌کرد.

توافق بد؛ از شکل گیری تا اجرا

وقتی برجام درحال نگارش بود، چالش بزرگی در کشور شکل گرفت و آن اینکه بخش عمده‌ای از مسئولان، کارشناسان و نمایندگان مجلس از دایره مشورت و همکاری کنار گذاشته شدند و صرفا در یک تیم کاری محدود و بسته کار جلو رفت و این در شرایطی بود که توافقی جامع مثل برجام نیازمند استفاده از حداکثر ظرفیت کارشناسی داخلی برای تحریر توافق بود. در این خصوص البته چالشی مضاعف هم گریبانگیر کشور بود؛ بدین معنا که علاوه‌بر حذف کارشناسان و متخصصانی که می‌توانستند ولو با گرایش متفاوت سیاسی کمک‌حال تیم مذاکره‌کننده باشند، درون تیم مذاکره‌کننده کسانی قرار داشتند که بعدها معلوم شد بیشتر از منافع ملی دلسوز جیبشان بوده‌اند و با واسطه‌هایی همکاری با سرویس‌های خارجی را پیش گرفته‌اند. عبدالرسول دری اصفهانی، نماینده وقت بانک مرکزی در تیم مذاکراتی که قرار بود کمک کند مشکل بانکی حل شود، چندی بعد از پایان مذاکرات و با لورفتن برخی مسائل، در تابستان سال 95 به همکاری با طرف غربی متهم شد و با حضور در دادگاه به همین جرم محکوم شناخته و بازداشت شد. او در بهمن‌ماه سال ۱۳۹۴ در جریان تقدیر از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای از حسن روحانی، نشان درجه سه خدمت دریافت کرده بود و این درحالی بود که اولین مشکلی که از ایران در جریان برجام حل نشد، همین ماجرای تحریم‌های بانکی و روابط مالی رسمی با کشورهای مختلف دنیا بود.

یک: متن پرایراد برجام

به دلایل متفاوتی که در بالا برخی از آنها ذکر شد، متن توافق هسته‌ای میان ایران و کشورهای عضو گروه 1+5 دارای مشکلات و ایرادات بسیار بزرگی بود که بعدها دامن‌گیر کشور شد. در این‌باره باید این را هم ذکر کرد که این چالش با این وجود برای کشور دردسرساز شد که در واپسین روزها و قبل از تصویب برجام در مجلس، کمیسیون ویژه‌ای که برای این کار ازسوی نمایندگان تشکیل شده بود، به دقت آن را مورد بررسی قرار داد و ایرادات متعددی از آن گرفت، ولی با همکاری عجیب‌وغریب رئیس مجلس و برخی نمایندگان نزدیک به حسن روحانی و اعضای کابینه، با دولت، تمام کار کارشناسی این کمیسیون به دلایل سیاسی کنار گذاشته شد و برجام ظرف 20 دقیقه در صحن علنی به تصویب رسید.

دو: تعهدات نامتوازن و نامتناسب

بی‌شک مهم‌ترین چالشی که در متن توافق وجود داشت، عدم توازن و تناسب تعهدات طرفین هم روی کاغذ و هم در میدان واقعیت بود. اول اینکه تعهدات ایران از ابتدا میدانی تصویب شده بود؛ یعنی ما باید تمام محدودیت‌های هسته‌ای را می‌پذیرفتیم، نظارت‌ها را برقرار می‌کردیم و آنچه لازم بود از کشور خارج کنیم می‌کردیم تا برجام به نقطه صفر اجرا برسد و در آن روز بود که تازه کشورهای غربی نسبت‌به رفع تحریم‌ها صرفا روی کاغذ اعلام نظر می‌کردند و باید مدت طولانی منتظر می‌ماندیم تا ببینیم اساسا این تعهد اجرایی خواهد شد یا خیر. همین تفاوت هم باعث شد آثار اقدامات ایران آنی معلوم و مشخص شود و آثار اقدامات اروپا و آمریکا به آینده محول شود. از طرف دیگر هیچ معیار و سنجه‌ای هم برای ارزیابی این آینده نامعلوم وجود نداشت و معلوم نبود اگر در آینده اثبات شد تعهدات غرب صرفا روی کاغذ اجراشده و اثر این اقدامات در میدان و عمل قابل‌مشاهده نیست، تکلیف چه خواهد بود. درمقابل این وضعیت اما تعهدات ایران به‌صورت مداوم و لحظه‌ای ازسوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی رصد می‌شد و نوبه‌ای هم گزارش آنها به اطلاع اعضا و کل جهان می‌رسید، اما به‌واقع هیچ ناظری برای بررسی اجرا و استمرار اجرای تعهدات طرف مقابل در توافق هسته‌ای وجود نداشت.

سه: عدم رفع تحریم‌های بانکی و ماجرای یک بند 100 کلمه‌ای

توضیح این بخش از برجام مفصل‌تر از آنی است که مجال آن در این چند خط باشد، اما باید گفت یکی از مهم‌ترین دلایلی که هرگز نگذاشت برجام موجب رفع تحریم‌های ایران به‌ویژه در عرصه مالی و بانکی شود، بندی بود که در ضمیمه دوم گنجانده شده بود؛ همان چیزی که ولی‌الله سیف، رئیس وقت بانک مرکزی در نامه به روسای بانک‌های مرکزی تلویحا به آن اشاره کرد، همان چیزی که نشان داد یک اشتباه حقوقی چگونه می‌تواند سرنوشت یک توافق را عوض کند. در بند 16 ضمیمه 2 برجام اینگونه آمده است: «موسسات مالی غیرآمریکایی، غیرایرانی که با موسسات مالی ایرانی (شامل بانک مرکزی ایران) که در فهرست SDN قرار ندارند، معامله انجام دهند، به‌دلیل فعالیت آن موسسات مالی ایرانی در نقل‌وانتقالات یا روابط بانکی با افراد و اشخاص حقوقی که در فهرست SDN نام برده شده‌اند، درمعرض تحریم‌ها نخواهند بود، مشروط به اینکه موسسه مالی غیرآمریکایی، غیرایرانی نقل‌وانتقالات مشخص مزبور با افراد و اشخاص حقوقی ایرانی نام برده‌شده در فهرست SDN را انجام نداده باشد یا آنها را تسهیل نکرده باشد و به شکل دیگری در چنین روابط بانکی دخیل نبوده باشد.» اگر این بند را دقیق بخوانید، خواهید فهمید که با یک واسطه کوچک مسیر تداوم تحریم‌ها را باز گذاشته و از لغو و اتمام آنها به‌طور اساسی جلوگیری کرده است. این بند ترس از تحریم را برای همیشه روی سر همه شرکت‌ها و بانک‌های بین‌المللی ایجاد کرد و نگذاشت کسی با ایران وارد مراوده شود.

چهار: عجیب‌ترین چالش برجام؛ اسنپ‌بک

یکی از عجیب‌وغریب‌ترین مفادی که تیم ایرانی در برجام پذیرفته بود، مکانیسم حل‌وفصل دعاوی بود که بخشی از آن همان فرآیند مصطلح یعنی اسنپ‌بک بعدها خیلی خبرساز شد. این چالش دو وجه متفاوت داشت؛ اول اینکه اگر ایران شکایتی از اجرای تعهدات طرف مقابل داشت، طبق بند ۳۶ برجام باید رفتار می‌کرد. در این فرآیند به ایران اجازه داده شده بود بخشی از تعهدات خود را به‌صورت جزئی یا کلی لغو کند. مشکل این مساله این بود که ایران تعهدات خود را به‌گونه‌ای انجام داده بود که توقف آنها مساوی اتفاق خاصی در کوتاه‌مدت نبود و برای مثال بازگشت میزان ذخیره‌سازی مواد غنی‌شده به سطوح قبل از برجام یا نصب و راه‌اندازی مجدد سانتریفیوژها و برخی دیگر از موارد زمان زیادی از ما می‌گرفت و البته سود آنچنان برایمان نداشت. مساله عجیب‌تر اما ادامه ماجراست؛ جایی‌که طبق زمینه‌ای که در این بند آمده و در بند بعدی یعنی بند شماره 37 تکمیل شده است، این امکان به طرف مقابل داده می‌شد که طی فرآیندی حدودا دوماهه و با اصرار بر ادعای خود ولو اینکه غیرمتقن باشد، کار را به شورای امنیت سازمان ملل بکشاند و در آنجا با یک فرآیند وارونه قطعنامه 2231 را ملغی کرده و 6 قطعنامه قبلی را احیا کند. در این بخش آمده بود که با اعلام وصول شکایت یکی از طرفین، با تشکیل جلسه‌ای درباره تداوم لغو تحریم‌ها و لغو قطعنامه‌های قبلی رای‌گیری خواهد شد که طبیعتا با عدم موافقت حتی یک عضو این قطعنامه هرگز به ثمر نمی‌نشست و کار تمام می‌شد. این مساله البته درباره آمریکایی‌ها هم صدق می‌کند و تنها شانسی که آوردیم، تندروی آنها و خروج‌شان از برجام بود که باعث شد چنین امکانی برایشان فراهم نشود و کسی حرف‌شان را قبول نکند.

پنج: تحریم تحقیق و پژوهش

بیانیه اخیری که سه کشور اروپایی درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران داده‌اند و به دروغ و در ادامه اقدامات زیاده‌خواهانه خود گفته‌اند ایران ممکن است مزیت منع اشعه برجام را از بین ببرد، حتما نشانه‌ای از خوی تزویر و سلطه‌خواهانه آنهاست. در این بیانیه و درکنار اظهارات غیرواقعی آنها عنوان شده که ایران برخلاف تعهدات خود نسبت‌به تحقیق روی سانتریفیوژهای نسل جدید اقدام کرده است. این مطالبه زیاده‌خواهانه مبتنی‌بر همان چیزی است که منتقدان برجام بارها و بارها قبلا بیان کرده بودند و می‌گفتند مفاد مندرج در برجام یا نتیجه برخی بندهای توافق، محدود شدن تحقیق و توسعه در ایران است.

برای مثال رئیس دانشگاه شهیدبهشتی تابستان سال گذشته از تحریم مجدد این دانشگاه در قالب اسناد برجامی خبر داد و گفت: «اتحادیه اروپا مجددا تا هشت‌سال آینده دو دانشگاه شهیدبهشتی و صنعتی شریف را در لیست تحریم‌های برجامی قرار داد و در همین راستا مقاومت و حساسیت زیادی در انتشار مقالات علمی غیر از موضوعات فیزیک و هسته‌ای در مجامع بین‌المللی صورت می‌گیرد.»

حال و روز برجام در دوران اجرا

یکی از راه‌هایی که می‌توان با دقت بیشتری فهمید در برجام چه گذشت رجوع به اظهارنظرهای مسئولان و مدیران دولتی دخیل در انعقاد توافق پس از روز اجرا در دی‌ماه ۱۳۹۴ است. اگر این اظهارنظرها را به‌دقت مرور کنیم خواهیم فهمید که حتی در دو سالی که پس از اجرای برجام باراک اوباما در کاخ سفید حضور داشت این توافق تا حد زیادی به صورت یک‌طرفه و صرفا از جانب جمهوری اسلامی ایران اجرا شده است و طرف مقابل با سنگ‌اندازی‌های متعدد اجازه تحقق بند‌های مختلف برجام ازجمله ‌ماجرای رفع تحریم‌ها را ندارد.

بیایید برخی از این حال حاضر‌ها را مرور کنیم تا مشخص شود ماجرا چقدر عمیق و جدی است و تقلیل دلایل شکست برجام به حضور ترامپ در کاخ سفید تا چه حد غیردقیق و حتی انحرافی است.

ماجرای سستی برجام و فرار ساده آمریکا از اجرای تعهداتش مربوط به امروز و دیروز یا دوران ترامپ نیست بلکه از همان روزها و ماه‌های ابتدایی اجرای توافق در دوران اوباما این چالش وجود داشته است. اولین اظهارنظری که برای سال‌ها در تاریخ ایران ثبت شد، حرف‌های ولی‌الله سیف در گفت‌وگو با بلومبرگ است. اظهارنظری که دقیقا مربوط به 4 ماه بعد از اجرای برجام است. او در فروردین‌ماه سال 95 و در جریان سفر به آمریکا در مصاحبه با تلویزیون بلومبرگ تصریح کرده برجام تاکنون «تقریبا هیچ» دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است. نمونه واضح دیگر مجموعه اظهارنظرهایی است که حسن روحانی در مهر سال 95 و درجریان سفر به نیویورک برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل دارد. او ابتدا در اول مهر‌ماه و در جمع سران کشورهای عضو سازمان ملل با اشاره به بدعهدی آمریکا تصریح می‌کند: «هرگونه بدعهدی در اجرای برجام، به بی‌اعتباری بیشتر ایالات متحده در سطح جهان می‌انجامد. تعلل ایالات متحده در اجرای تعهدات قانونی‌اش در ماه‌های گذشته اشتباهی راهبردی است که باید فورا جبران شود.» روحانی سپس در سوم مهر و در گفت‌وگو با شبکه ان‌بی‌سی می‌گوید: «در برجام آمده که کشورها باید همه شرایط لازم را برای فعالیت اقتصادی ایران آماده کنند و بنابراین همه موانعی که در روابط بانک، بیمه و امثال آنها بوده باید به‌طور کامل رفع شود. خزانه‌داری آمریکا به جای اینکه بانک‌های جهان را به اجرای برجام تشویق بکند، جملاتی را ادا می‌کند که آنها را می‌ترساند و این باعث شده که برخی از بانک‌های بزرگ به‌خاطر اینکه می‌ترسند مورد تحریم خزانه‌داری آمریکا قرار بگیرند در مورد همکاری با ایران دچار تردید شوند و این یک تخلف بزرگ از طرف آمریکاست.» او البته این سخنان را در ادامه این سفر و در کنفرانس‌های مطبوعاتی رسمی به دفعات بیان می‌کند.

در مهر سال 96 و در جریان نشست وزیران خارجه 1+5 ظریف اظهارنظر قابل تاملی دارد. او در سخنانی که نشریه نیویورکر منتشر کرد، تصریح می‌کند که بعد از حدود دو سال از امضا و اجرای برجام ایران حتی نتوانسته است یک حساب بانکی در لندن باز کند. این اظهارنظر وقتی در کنار آن سخن سفیر کره‌جنوبی در ایران قرار می‌گیرد که می‌گفت ما با گذشت چند ماه از آغاز اجرای برجام همچنان برای سفارت‌مان به وسیله چمدان پول وارد تهران می‌کنیم، مشخص می‌کند که ایراد برجام چقدر جدی بوده است.

یکی از اسناد رسمی در این زمینه اظهارنظری است که وزارت امورخارجه در اول آبان‌ماه و با گزارش رسمی خود می‌کند. وزارت خارجه در هفتمین گزارش سه ماهه خود لیستی از بدعهدی‌های آمریکا را ذکر می‌کند و می‌نویسد: «در طول یک سال و 9 ماه که از اجرایی شدن برجام می‌گذرد، مجموعه‌ای از نقض، بدعهدی، تاخیر، تعلل و تخطی از اجرای برجام توسط دولت آمریکا صورت گرفته است که در قالب ۱۰ نامه از سوی وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران به خانم موگرینی به‌عنوان هماهنگ‌کننده کمیسیون مشترک برجام، ثبت و ضبط شده است. این موارد هر بار در گزارش‌های سه ماهه وزارت امورخارجه به کمیسیون محترم امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز درج شده است.» در این گزارش مجموعه‌ای از مهم‌ترین آنها یک بار دیگر به اطلاع مجلس محترم می‌رسد: «تمدید «قانون تحریم‌های ایران» موسوم به آیسا از سوی کنگره آمریکا؛ ایجاد محدودیت برای سفر اتباع کشورهایی که مشمول «برنامه لغو روادید آمریکا» هستند برای سفر به آمریکا، به دلیل سفر به ایران؛ تعلل عمدی دولت آمریکا در رفع موثر تحریم‌های هسته‌ای، به نحوی که در موارد متعددی این تعهد صریح آمریکا به صورت مقطعی، کند و در برخی مواقع به نحو بازدارنده‌ای پیچیده بوده است؛ تلاش برای جلوگیری از عادی‌سازی تجارت سایر کشورها با ایران و بهره‌مند شدن جمهوری اسلامی ایران از منافع اقتصادی برجام؛ تاخیر غیرموجه از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا در صدور مجوزهای لازم برای فروش یا اجاره هواپیمای مسافربری به ایران؛ ایجاد مقررات دست‌وپاگیر و موانع روانی در مسیر دسترسی آسان بانک مرکزی ایران به منابع مالی خود و... .

پای کدام توافق را امضا کردیم؟

یکی دیگر از ایراداتی که به توافق هسته‌ای وارد بود عدم برداشت صحیح از متن این توافق نه در بین مردم که در میان مسئولان دولتی و دست‌اندرکاران برجام است. در آن روزها اگر رسانه‌های مدافع دولت تعمدا غلو کرده و می‌گفتند که ساختار تحریم‌ها فرو ریخته، دوران بدون تحریم آغاز شده یا امضای کری تضمین است خیلی حرجی بر آنان نبود اما وقتی تصورات نادرست از برجام از زبان دست‌اندرکاران آن بیان می‌شد قابل‌تامل بود.

مهم‌ترین این حرف‌ها، در کنار عبارت معروف و کاملا اشتباه ساختار تحریم‌ها ترک برداشت که از سوی روحانی ذکر شد، مربوط به سخنرانی ظریف در صحن علنی مجلس در تیرماه 1394 بود. او در اظهارات کاملا عجیب که ظاهرا به دلیل بی‌اطلاعی او از متن توافق بوده است در پاسخ به سوال لاریجانی، رئیس وقت مجلس درباره لغو تحریم‌ها می‌گوید: «در هیچ جای برجام واژه تعلیق نیامده و هر کس تعلیق ترجمه کرده اشتباه کرده است. کلمه تعلیق در هیچ جای برجام وجود ندارد. دیروز لغو انجام شد و تاریخ آنها هم مشخص است.»

اظهارنظر بعدی و مهم ظریف که این حرف هم برای سالیان دراز از افکار عمومی پاک نخواهد شد، مباحثه او در جلسه شورای روابط خارجی با فواد ایزدی، استاد دانشگاه تهران تنها 20 روز پس از انعقاد برجام است. ظریف در این جلسه و در پاسخ به سوال ایزدی درباره امکان خروج رئیس‌جمهور بعدی آمریکا از برجام می‌گوید: «ما یک توافق چندجانبه به اسم برجام داریم که توسط شورای امنیت تایید شده است. این توافق ما و طرف مقابل است. آمریکایی‌ها و کری هم در جلسه عمومی این حرف را زده‌اند که این یک قرارداد نیست؛ طبیعی است که قرارداد نیست. طبق قطعنامه غیرفصل هفتمی ملل متحد است، قطعنامه ماده 25 است؛ اما بحث ما همانی است که من گفتم؛ مبنای مقبولیتی بین‌المللی... . فرض بفرمایید 18 ماه دیگر[ رئیس‌جمهور جدید بیاید] مطمئن هستم چاره‌ای ندارند، نه اینکه [از سر] علاقه باشد... . الان به قول تام کاتن رئیس‌جمهور بعدی آمریکا می‌خواهد تحریم را با یک امضا برگرداند؟ خب برگرداند چه کسی در دنیا آن را اجرا می‌کند؟... . واقعیتش این است که انتهای قضیه حقوق بین‌الملل اجرا می‌شود.»

وقت کم است و حرف بسیار، آخرین حرفی که در این مجال می‌گنجد اظهارنظرهای اسحاق جهانگیری درمورد برجام است. او که تصوری غیرواقعی از برجام دارد در مهر 96 اظهار می‌کند: «منتقدان برجام می‌گفتند ترامپ بیاید، برجام را آتش خواهد زد، تحریم‌ها برخواهد گشت، پس کو؟! می‌گفتند دلار نجومی خواهد شد. چرا اتفاق نیفتاد؟« این اظهارات البته بسیار مفصل است و ما تنها بخشی را ذکر کردیم. او البته بعدا اعتراف تلخی در این زمینه دارد و در 19 تیرماه 97 در جلسه شورای اداری اصفهان می‌گوید که ما غافلگیر شدیم و گمان نمی‌کردیم روزی آمریکا از توافق هسته‌ای خارج شود. این حرف را البته در اسفندماه 97 محمود واعظی در گفت‌وگو با سازندگی هم تکرار می‌کند.

«روزنامه فرهیختگان»

ارسال نظر: