ترامپ و چالش جلب حمایت جمهوری‌خواهان

کدخبر: 2362252

دیدگاه عمومی این است که ترامپ به عنوان نامزد جمهوری‌خواهان در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، از حمایت کامل آن‌ها برخوردار است. با این حال، شواهد و قرائن حاکی از این هستند که برخی طیف های سیاسی جمهوریخواهان، اساسا ترامپ را نماینده خوبی برای افکار و ایده های حزب متبوع خود نمی بینند.

همزمان با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، بر شدت و میزان گمانه زنی ها در مورد پیروز احتمالی این انتخابات، و همچنین ارائه تحلیل های گوناگون در مورد راهبردها و تاکتیک های انتخاباتی دو نامزد اصلی انتخابات پیش روی آمریکا یعنی "دونالد ترامپ" و "جو بایدن" نیز افزوده می شود. عمده تحلیل ها در مورد انتخابات آتی در آمریکا معطوف به این مساله هستند که اساسا تیم های انتخاباتی ترامپ و بایدن، سعی دارند با چه دستورکاری، نامزد مورد حمایت خود را نزد افکار عمومی تبلیغ کرده و شانش وی را برای پیروزی در انتخابات، افزایش دهند.

با این حال، آنچه که تاکنون کمتر به آن پرداخته شد، این مساله است که رئیس جمهور فعلی آمریکا یعنی دونالد ترامپ، در انتخابات آتی کشورش، علاوه بر مبارزه انتخاباتی با نامزد دموکرات ها، مجبور است با برخی طیف های سیاسی حاضر در اردوگاه جمهوریخواهان نیز قویا مبارزه کند. این طیف های سیاسی اساسا بر این باورند که ترامپ در قالب تفکرات محافظه‌کارانه و نومحافظه کارانه، که نقش برجسته ای در داخل حزب جمهوریخواه دارند، نمی گنجد و از این رو، نمی‌تواند به خوبی از منافع حزبی که از سوی آن جهت کسب کرسی ریاست جمهوری آمریکا حمایت می شود، پشتیبانی نماید.

در این راستا، روزنامه نگاران سرشناسی نظیر "دیوید فروم" و "پیتر وهنر"(که سنتا سخنرانی های جرج دبلیو بوش را می‌نوشت)، و جنیفر روبین، با مقالات کوبنده خود در نشریه "آتلانتیک" و روزنامه "واشنگتن پست"، عملا ترامپ را زیر سوال برده و می گویند او هیچ ارتباطی با حزب جمهوریخواه ندارد و صرفا از موقعیت این حزب برای قدرت طلبی اش استفاده می کند. در این راستا، محافظه کاران و نومحافظه کاران آمریکایی، هرکدام به دلایلی، ترامپ را نقد می کنند که در ادامه به اصلی ترین آن ها پرداخته می شود.

محافظه کاران و نقد روحیه تهاجمی ترامپ

یکی از بنیان های فکری اصلی محافظه کاران در عرصه سیاست آمریکا، تمایل آن ها به سازمان ها، نهادها، و حراست از توافقات و هنجارهای بین المللی می باشد. این طیف سیاسی که در قالب حزب جمهوریخواه قرار دارند، همواره مایل به حفظ ساختارها و هنجارهای موجود بوده اند و کمتر پذیرای تفکرات انقلابی و تهاجمی بوده اند. این دقیقا همان نکته ای است که موجب می شود ترامپ رئیس جمهور محبوب آن ها نباشد.

دونالد ترامپ از زمان پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا و کسب کرسی ریاست جمهوری، یک تنه تمام هنجارها و قواعد مورد حمایت آمریکا در عرصه سیاست داخلی و به ویژه سیاست خارجی آمریکا را مورد بازنگری قرار داده و با در پیش گرفتن آنچه که به" Exit Diplomacy/دیپلماسی خروج" مشهور شده، خروج از سازمان ها و نهادهای بین‌المللی را در دستور کار قرار داده است.

اظهارات جنجالی ترامپ بر علیه مهاجران و همچنین اقلیت های قومی و نژادی در آمریکا و همچنان ابتکارات او در خارج کردن آمریکا از نهادها و توافقاتی نظیر برجام (توافق هسته ای ایران)، نفتا، یونسکو، سازمان بهداشت جهانی، توافق آب و هوایی پاریس، معاهده موشک های کوتاه برد و میانبرد هسته ای و غیره، همه و همه حاکی از این هستند که اساسا ترامپ با بنیان های فکری محافظه کاری ارتباطی ندارد و بایستی وی را فردی دانست که اساسا قائل به ایجاد تغییران عمیق و هیجانی است. درست به همین دلیل است که محافظه کاران آمریکایی ضمن نقد ترامپ معتقدند که وی به جای اتخاذ محافظه کاری سنتی روسای جمهور جمهوریخواه آمریکا، عملا رویکردهای تهاجمی و انقلابی را در پیش گرفته و محافظه کاران بایستی حمایت های خود را از او به همین دلیل، قطع کنند.

نومحافظه کاران و نقد سیاست مصالحه ترامپ

نومحافظه کاران آمریکایی نیز تا حد زیادی ترامپ را رئیس جمهور محبوب خود نمی بینند. دلیل اصلی این مساله نیز از نظر آن ها این است که رئیس جمهور ترامپ، به اندازه کافی از قدرت نظامی آمریکا، جهت توسعه دموکراسی و ارزش های آمریکایی بهره نمی برد. شاید عدم موفقیت افرادی نظیر "جان بولتون" در فعالیت هایشان در دولت ترامپ را نیز بتوان به همین مساله ارتباط داد. بولتون در کتاب خاطرات خود که اخیرا با عنوان "اتاق حوادث" به چاپ رسیده، به صراحت به این نکته اشاره می کند که بارها و بارها ترامپ به سمت تقابل با و حمله نظامی به دشمنان آمریکا نظیر ایران سوق پیدا کرد اما هر بار، به بهانه ای از عملی کردن نیت و قصد خود طفره رفت. در واقع، از منظر نومحافظه کاران، رئیس جمهور مطلوب در آمریکا بایستی بر قدرت هژمونیک آمریکا در عرصه بین المللی تاکید، و با استفاده از ابزار زور، به توسعه ارزش‌های جهان آمریکایی به دیگر کشورهای جهان بپردازد و در این مسیر، به طور سخت و خشن، با ایدئولوژی ها و جهان بینی های رقیب، برخورد کند.

در این چهارچوب، اساسا ترامپ را نمی توان فردی دانست که نومحافظه کاران با بلیط وی بتوانند نظم جهانی و سازوکار مطلوب خود را در جهان مستقر سازند. درست به همین دلیل است که بایستی به این نکته توجه داشت که ترامپ، نه فقط در مبارزه انتخاباتی خود با جو بایدن و حزب دموکرات، بلکه در داخل حزب جمهوریخواه نیز با چالش‌های جدی و البته خاموش، رو به رو است که اگر ترامپ و تیم مشاوران او، فکری به حال این وضعیت نکنند، وی قطعا در ادامه کار خود با مشکلات جدی مواجه خواهد شد.

«الف»

ارسال نظر: