در حاشیه درخواست عبدی از روحانی برای استعفا:
۴ گزاره درباره استعفای روحانی و اصلاحطلبان؛ جر زنی سیاسی اصلاحطلبان برای فرار از پاسخگویی
عباس عبدی تحلیل گر اصلاح طلب در ادامه رویکرد این جریان سیاسی با فرافکنی و فرار رو به جلو پیشنهاد استعفای حسن روحانی را مطرح کرده است. رویکردی که نخواهد توانست اصلاح طلبان را به جای پاسخ دهنده در جایگاه پرسش گر قرار دهد.
نسیم آنلاین: جعفربرزگر: اصلاح طلبان به ارائه آدرسهای غلط به جامعه ایران معتاد شدهاند و حیات سیاسی خود را در این رویکرد میبینند. در حالی که دولت یازدهم و دوازدهم، مجلس دهم و شورای شهر پنجم را حامیان این جریان سیاسی بر عهده داشته و دارند و ایده خود را برای حل مشکلات آزمودهاند. اما همچنان معتقد هستند که مشکل جای دیگری است و اگر قدرت دست آن ها بود کاری می کردند کارستان. در حالی که جامعه از اصلاح طلبان انتظار دارد در مورد وضعیت فعلی کشور پاسخگو باشند اما این جریان سیاسی به جای پاسخگویی به دنبال جنگ روانی و فرافکنی است. در همین زمینه عباس عبدی از تحلیلگران شناخته شده این جریان در مطلبی که روزنامه اعتماد آن را منتشر کرد پیشنهاد استعفای روحانی را مطرح کرده است. عبدی در بخشی از این مطلب نوشته: با آغاز به کار مجلس جدید، وضعیت روحانی برای اصولگرایان مثل استخوانی شده که در گلو گیر کرده، نه میتوانند آن را قورت دهند و اگر قورت هم دهند نمیتوانند هضم کنند و نه میتوانند آن را بالا بیاورند. به همین دلیل مدعی شدند که او را تحمل میکنند، ولی این تحمل از روی ناچاری است و نه اختیار. به همین علت در تیر ماه یادداشتی نوشتم که «تحمل لازم نیست استیضاحش کنید»، ولی اجازه این کار را نیز ندارند یا توانش را ندارند. تا اینجا و آنچه که به دعوای جناح حاکم و دولت برمیگردد، برای مردم اهمیتی ندارد، ولی مشکل اینجاست که دود این وضعیت به چشم مردم میرود. این تحلیلگر اصلاح طلبان ادامه داده است: در این ده ماه کدام چشماندازی تیره بود که تیرهتر نشده است. بنابراین عاقلانه نیست که این وضع ادامه یابد. از سوی دیگر این روزها اخبار جسته و گریختهای از گفتوگوهای رسمی یا غیررسمی میان نمایندگان ایران و کاخ سفید مطرح میشود. اگرچه براساس شواهد و تحلیل شخصی خودم به این اخبار اطمینانی ندارم ولی در هر صورت این مسیری است که دیر یا زود باید برگزید و مهمترین عاملی که میتواند بر آن موثر باشد، انتخابات امریکا و ویژگی صاحبان قدرت در ایران است. برای انتخابات امریکا سه حالت متصور است؛ اول اینکه بدون دردسر و با قاطعیت ترامپ رای بیاورد. دوم اینکه بایدن رای بیاورد و ترامپ نیز به راحتی تمکین کند. سوم اینکه بایدن رای بیاورد و ترامپ تمکین نکند و امریکا وارد چالش جدی سیاسی شود. به نظر میرسد که هیچکدام از این سه حالت در صورتی که تغییری در ایران رخ ندهد، نفعی برای ما ندارند. حتی بهترین حالت از سه حالت فوق که به نظر میرسد، آمدن بیسر و صدای بایدن است، اگر در ایران تغییری رخ ندهد، به سود ایران نیست و چه بسا از دو حالت دیگر نیز بدتر باشد. به جز ادامه وضع موجود تغییری که در ایران میتواند رخ دهد، دو حرکت متفاوت است؛ اول به سوی یکدست شدن بیشتر و دوم افزایش حضور و مشارکت سیاسی واقعی و نه صوری مردم است.
او در نهایت نتیجه گرفته است که: از این رو حالا که اصولگرایان غالب، قدرت و اراده استیضاح را ندارند، پیشنهاد میکنم که روحانی شخصا دست به کار شود. کنار رفتن نه به معنای اعتراض، بلکه به معنای گشودن راه برای حل ماجرا. متاسفانه در ایران استعفا هم به سرنوشت طلاق دچار شده است. هر زوجی که طلاق میگیرند، حتما باید با دشمنی و نفرت و کینهورزی و بدگویی حتی زد و خورد و دعوا همراه باشد، در حالی که میتوان دوستانه هم طلاق گرفت، اگر دو نفر متوجه شدند که به هر علتی نمیتوانند با یکدیگر زندگی کنند میتوانند دوستانه و مدنی از یکدیگر جدا شوند. ۱- هر چند عبدی چند بار در مطلب خود تاکید کرده که برای گره گشایی این پیشنهاد را ارئه می کند و قصد این استعفا اعتراض به شخص و یا نهادی نیست اما در شرایطی که کشور تحت سخت ترین تحریم ها قرار دارد ایجاد بحران سیاسی و افتادن در فرایند حاشیه های سیاسی چه نتیجه ای می تواند برای مردم در پی داشته باشد جز این که کشور را وارد چرخه بی نتیجه حواشی کند؟ بنابراین اتفاقا پیشنهاد عبدی نه تنها گره گشا نیست که قطعا گره افزا هم هست. ۲- عبدی در بخشی از تحلیل خود به انتخابات آمریکا پرداخته و نوشته که در صورت حضور بایدن در کاخ سفید هم امکان حل مشکل ایران و آمریکا به تیم روحانی سپرده نخواهد شد. علیرغم همه انکارها این جریان برای حل مشکلات کشور همچنان نگاه به بیرون و مذاکره با کدخدا دارد و امیدوار است با امدن بایدن به جای ترامپ مشکلات کشور حل شود و در این میان تنها اجازه مذاکره کافی است که به زغم عبدی به تیم روحانی داده نخواهد شد بنابراین روحانی نباید منتظر چنین گشایشی باشد. دقیقا این نسخه همان نسخه ای است که دولت روحانی در سال ۹۲ شروع و به برجام رسید که شرایط فعلی نتیجه آن رویکرد است. نکته دوم اینکه عبدی دچار تناقض شده و در حالی که در مطلبی نوشته دموکراتها فشارها علیه ایران را تشدید خواهند کرد در این مطلب به بایدن پرداخته و به صورت تلویحی آمدن او را به نفع ایران ارزیابی کرده است که نشان از تلاش های رسانه های اصلاح طلب برای فریب مردم و حکایت از نشان دادن سراب به جای واقعیت دارد. در واقع در حالی که این جریان و رسانههای آن می دانند که دموکرات و جمهوری خواهان باهم فرقی ندارند اما برای اهداف سیاسی خود این مسئله را به جامعه القاء می کنند. ۳- نکته ای که در تحلیل اصلاح طلبان چندان نمود پیدا نمی کند مسئله اختیارات ریاست جمهوری است. علاوه بر اینکه طبق قانون اساسی رپیس جمهور دارای اختیارات فراوانی است به خاطر شرایط فعلی کشور رهبر انقلاب اختیارات فراتری هم به دولت دادهاند که تشکل شورای عالی اقتصادی سران سه قوه از جمله این اختیارات است که دولت را از درگیر شدن با فرایندهای قانون گذاری برای اداره کشور در شرایط تحریم معاف کرده است. با این حجم از اختیارات بیان این نکته که اختیارات دولت کافی نبود و باید اختیارات بیشتری برای حل مشکلات داشت مصداق بارز ادرس غلط دادن است و نمی تواند چندان برای افکار عمومی رضایت بخش باشد. اصلاح طلبان باید مشخص کنند برای حل مشکلات چه برنامه ای داشتند که به دلیل اخیتارات اندک نتوانستند آن برنامه ها را اجرایی کنند. ۴- اصلاح طلبان به جر زنی سیاسی عادت کردهاند و نمی تواند بپذیرند که در عرصه ای شکست خورده و به جای فرافکنی باید پاسخگو باشند. در حالی شعار اتاق شیشه ای و پاسخگویی سر می دهند که به جای بر عهده گرفتن مسئولیت عملکرد دولت و وضعیت موجود مردم به دنبال جا انداختن این گزاره هستند که روحانی باید با استعفا زمین بازی را عوض کرده و توپ را به سمت نهادهای حاکمیتی نظام پرتاپ کند. اگر این رویه در کشور باب شود و هر فردی در آخر مسئولیت خود با استعفا از زیر بار توضیح و دفاع از عملکرد خود شانه خالی کند سنگ روی سنگ بند نشده و اموری از امور کشور جلو نمیرود.
اولین مشخصه یک جریان سیاسی اصیل پذیرفتن مسئولیت کنش های خود است که عبدی با این پیشنهاد نشان داد اصلاح طلبان از آن برخوردار نیستند.