محمد صادق کوشکی در گفتگوی تفصیلی با نسیم آنلاین:

برجام نشان داد آقایان بدیهیات حقوق بین‌الملل را هم نمی‌دانند؛ صداوسیما در خدمت جریان انقلاب نیست /کدخدا احمق نیست که تحریم ها را بردارد

کدخبر: 2361516

محمد صادق کوشکی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به اقدامات دولت روحانی که به اقتصاد کشور ضربه می زند گفت: دولت روحانی تنها به دنبال تامین منافع دلالان بخش های مختلف است چرا که این دولت با حمایت همین دلالان بر سر کار آمده است.

نسیم آنلاین: جعفربرزگر: «تحریف» آن روی سکه «تحریم» است. اگر تحریف پیروز شود تحریم هم خواهد توانست اراده مردم و مسئولان را بشکند. از این رو بود که رهبر انقلاب در سخنرانی عید قربان شکست خط تحریم را در گرو خط تحریف دانستند. خطی که واقعیت‌ها کشور را نادیده گرفته و سیاه‌نمایی می‌کند تا این پیام را به جامعه منتقل کند که راهی جز تسلیم در مقابل دشمن نیست.

واکاوی ابعاد مختلف این خط و جریانات سیاسی و رسانه‌ای که در آن نقش ایفاء می‌کنند دستمایه پرونده رسانه‌ای نسیم آنلاین شده است. تا با آگاهی بخشی در مورد این خط بتواند قدمی موثر در شکست خط تحریم دشمن علیه ملت ایران بردارد. قصد داریم در سلسله گفتگوهایی به بررسی ابعاد مختلف خط تحریف بپردازیم. محمد صادق کوشکی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران معتقد است که الگوی مطلوب جریان تحریم برای ایران کشور عربستان است. اینکه با اجازه کدخدا مقداری نفت بفروشد و در مسائل دیگر ورود نکند. کوشکی معتقد است که دولت حسن روحانی اعتقادی به توانمندی داخلی کشور ندارد برای همین هم منتظر اقدامات آمریکا است تا بتواند قدمی در حوزه‌های مختلف در داخل کشور بردارد. او همچنین معتقد است که برخی جریانات رسانه ای در داخل کشور به رسانه های معاند خارج کشور پاس گل می دهند و مکمل این رسانه ها هستند. در ادامه گفتگوی تفصیلی نسیم آنلاین با محمد صادق کوشکی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران را می خوانید.

جریان تحریف تصویر کاریکاتوری از آمریکا دارد آقای دکتر وقتی از جریان تحریف سخن می گوییم مشخصا چه جریانی مدنظر ماست؟ جریان تحریف، جریانی است که با واقعیت سازگار نیست. با واقعیت نمی‌تواند زندگی کند و حقیقت برایش سم مهلک است. پذیرای حقیقت هم نبوده و نیست. بیشتر با توهمات، تصورات و تخیلات خود زندگی می‌کند. بایدها و نباید، توصیه‌ها و تحویزهای این جریان هم براساس توهمات و تخیلات است. مثلا کسانی که مذاکره با آمریکا و حل مشکلات بین ایران و آمریکا را راه حل مشکلات مختلف کشور می‌دانند، اینها در واقع نمی‌توانند واقعیت را بفهمند. نمی‌توانند ماهیت آمریکا را درک کنند. درک درستی از حقیقت نظام هژمونیک آمریکا ندارند. به همین خاطر، تصویر کاریکاتوری از آمریکا در ذهن‌شان ساخته شده است. به عنوان یک کدخدای خوب و کدخدایی که گره گشای همه دردسرها و همه معضلات اقتصادی و امثال آن است. در این ساده سازی متوهمانه، می‌گویند اگر ما دست از شعارهای خودمان برداریم مشکلات حل می شود، اینجا باز هم نگاه‌شان به این قسمت کاریکاتوری و غیر واقع بینانه است. چرا؟ چون شناخت ندارند، خودشان تصور و تخیل می‌سازند. می‌گویند شعارهایی که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی مطرح می‌کند، شعارهای رئالیستی نیست. این شعارها خیلی ایده‌آلیستی و خیلی روی هواست. ما باید از این شعارها دست برداریم و رفتارهای خودمان را بر اساس معیارهای جامعه جهانی مرتب و منظم کنیم. قواعد جهانی را بپذیریم. آن وقت آمریکایی‌ها حاضر می‌شوند با ما گفت‌وگو کنند، مشکلات حل و فصل می‌شود. بعد از این که مشکلات فیمابین ایران و آمریکا حل و فصل شد، وضعیت اقتصادی و همه چیز ما خوب می‌شود.

الگوی مطلوب جریان تحریف عربستان است دقیقا دولت آقای روحانی و حامیان و پایگاه‌ اجتماعی آن، یک مثال جدی از جریان تحریف است. این جریان تحریف، چند ویژگی دارد. اول اینکه واقعیت‌های نظام جهانی را بلد نیست اما به شدت ادعا می‌کند که بلد است. یعنی جهل مرکبی دارد. دو، کاملا مرعوب نظام سلطه است، می‌ترسد. سه، حقارت درونی دارد. همیشه خودش و ایرانی و کشورهای منطقه و انسان غیر غربی را در برابر هویت و تمدن غرب، حقیر، ناتوان، ذلیل و تسلیم می‌داند. اصلا خودش برای خودش و برای ایرانی بودن خودش ارزشی قائل نیست. برای باورهای دینی ایران ارزشی قائل نیست. می‌گوید شان و جایگاه من نیست که بخواهم در برابر نظام سلطه، در برابر آمریکا یا اروپا بخواهم قد برافرازم و خودی نشان دهم. جایگاه من این است که حداکثر مثل عربستان باشم، این حرفی است که آقای روحانی و دولت‌شان گفته‌اند که در حد عربستان، با اجازه آمریکا نفت بفروشیم و نیازهامان را خریداری کنیم، همین. در بهترین حالت. الگوی مطلوب‌شان جایی مثل عربستان است. چون مثل کویت و قطر و امارات نخواهند شد. آنها کشورهای چهار پنج میلیونی و یا دو سه میلیونی هستند. ما کشور 82-83 میلیونی هستیم. پس با فروش نفت نمی‌توانیم مثل آنها شویم. در دیدگاه این افراد با این ویژگی‌ها، نهایتش، جامعه افق مطلوب‌مان عربستان است. یعنی گاو شیرده ضعیف‌تری نسبت به گاو شیرده پرشیری مانند عربستان. کدخدا احمق نیست که تحریم ها را بردارد بین تحریم و تحریف چه نسبت و ارتباطی برقرار است که رهبری فرمودند اگر جریان تحریف شکست بخورد جریان تحریم هم شکست خواهد خورد؟ ارتباط تحریم و تحریف در اینجاست که گفتیم اهالی تحریف، شناخت واقع بینانه و حقیقی از مسائل ندارند. اینها ایران را نمی‌شناسند. توانایی تولید کنندگان ایرانی، توانایی‌های کشاورزان ایرانی، توانایی صنعت گران ایرانی را نمی‌شناسند. به همین خاطر به این توانایی‌ها بی اعتنایی می‌کنند، بی محلی می‌کنند، حتی این توانایی‌ها را تضعیف و تخریب می کنند. چشم امیدشان به مذاکره و گره گشایی به دست کدخداست. آن اتفاق هم که نخواهد افتاد. کدخدا، تحریم‌ها را گذاشته برای ماندن نه اینکه بعد از مدتی آن ها را بردارد. اگر می‌خواست تحریم‌ها را لغو کند که نمی‌گذاشت. کدخدای آنها احمق نیست که امروز تحریم بگذارد، فردا دلش بسوزد و به خاطر افکار عمومی یا مسائل بشردوستانه تحریم ها را لغو کند. نگاه این عده برای لغو تحریم‌ها به سمت کدخداست. کدخدا تصمیمی برای لغو تحریم‌ها ندارد، بلکه هر لحظه فشارها را بیشتر می‌کند. راه فرار از این بن بست، تکیه به کشاورز داخلی و به تولید کننده داخلی است. جریان تحریف توانایی‌های کشاورز ایرانی، صنعتگر ایرانی، تولید کننده ایرانی را نمی‌شناسند، برای آن احترام قائل نیستند، در واقع حمایت نمی‌کنند. این تولید داخل است که می‌تواند راه خروج ما از این بن بست باشد و راه تبدیل شدن ما به یک قدرت برتر حتی اقتصادی در سطح منطقه و بعد از آن در جهان باشد، این راه اصلی است که به دست این افراد کور می‌شود. بر روی راه تخیلی و توهمی و غیر واقعی مدام پافشاری می کنند. در نتیجه ما زمان بیشتری در این بن بست، وقت‌مان را تلف می‌کنیم.

جریان تحریف بر بستر بی اطلاعی مردم عمل می‌کند در واقع رسانه‌ها و خود شخصیت‌ها و چهره‌های این جریان، سوار بر موج کم اطلاعی جامعه می‌شوند. یعنی اگر بخش‌هایی از جامعه، اطلاعات کافی و دقیق از واقعیت‌های نظام جهانی داشته باشد، آن بخش به هیچ عنوان اصلا اعتنایی به سخن این مجموعه نمی‌کند. اما آن بخش از جامعه که اطلاعات ضعیفی دارد و خوراک خود را از رسانه‌های بیگانه می‌گیرد، خوراک خودش را از فضای مجازی می‌گیرد، آن بخش، طعمه‌های جذاب رسانه‌های جریان تحریف هستند و همکاری تکمیلی دارند. یعنی عملا بین رسانه‌های جریان تحریف که در داخل فعالیت می‌کنند و بین رسانه‌های نظام سلطه و بین فضای مجازی که رسانه ای بین این دو است، در واقع هم‌پوشانی و همکاری ناگفته ولی کاملا محسوس وجود دارد. یعنی به همدیگر پاسکاری می‌کنند و مفاهیم را که مبتنی بر جهل یا کم اطلاعی مخاطب‌شان است، این مفاهیم را به حقایق مسلط بر ذهن آن فرد کم اطلاع تبدیل می‌کنند. برخی نخبگان دانشگاهی هژمونی غرب را پذیرفته‌اند آقای دکتر بخشی از جریان تحریف را دانشگاهیانی به پیش می برند که ادعای نخبه بودن و فرهیختگی دارند. چرا برخی اساتید دانشگاه از پیشروان تحریف واقعیت های کشور هستند؟ مشکل اینجاست که بخش زیادی از کسانی که دعوی فرهیختگی دارند، دانشگاهی و غیر دانشگاهی و چه آنهایی که دعوی دیپلمات بودن دارند، اینها کسانی هستند که ذهن‌شان اسیر نظام سلطه است. یعنی کسانی هستند که دانش آموختگان مرعوب دانشگاه‌های غرب هستند. چه مستقیم در آن دانشگاه‌ها تحصیل کردند و آن هژمونی فرهنگی و هژمونی سیاسی بر ذهن‌شان را با آغوش باز پذیرا شدند، چه کسانی که در همین ایران ممکن است تحصیل کرده باشند، اما متونی که خواندند و اساتیدی که داشتند، آن هژمونی را ایجاد کردند، هژمونی برتر غرب بر ذهن این افراد را ایجاد کرده اند که نتیجه‌اش این است که این افراد که دعوی فرهیختگی و دانایی می‌کنند، بیشتر مسموم هستند توسط آن جریان غرب‌باور و غرب‌محور. پیاده نظام آن جریان هم هستند. بدیهیات حقوق بین الملل را هم نمی دانستند یعنی وقتی ماجرای برجام مطرح شد، کسانی که شاید بدیهیات حقوق بین الملل را می‌دانستند، وقتی به متن برجام نگاه می‌کردند، می‌دیدند در مقدمه برجام به صراحت نوشته شده است، به صراحت، که اجرای تعهدات برجامی توسط 5+1 داوطلبانه است. یعنی هر زمانی 5+1 بخواهد، می‌تواند تعهداتش را انجام ندهد. این چیز خیلی پیچیده‌ای نبود اما آقایان بدیهیات حقوق بین الملل را هم نمی دانستند. کافی بود کسی دیکشنری جلوی خود بگذارد و کلمات را ترجمه کند متوجه این نکته می شد. اما این دوستان اصلا ندیده بودند. هر وقت هم این سوال را از آنها می‌کردیم، می‌گفتند نه، در برجام چنین چیزی نیست. وقتی نشان می‌دادیم، می‌گفتند نه، این برداشت شماست. می‌گفتیم از این واژه چه ترجمه‌ای می‌خواهید کنید، این جمله را چگونه ترجمه می‌کنید؟ کما این که وقتی نکاتی مطرح شد در خصوص این که در برجام، بحث لغو تحریم‌ها نیامده است، بحث تعلیق آمده است، آقای ظریف به صراحت در کمیسیون وقت در مجلس نهم، گفته بود من ندیدم چنین مطلبی که شما می‌گویید. بله ندیده بود. برخی معتقد هستند که دولت به عمد برخی اقدامات را انجام می دهد تا با فشار به نظام دوباره مجوز مذاکره با آمریکا را بگیرد. شما این تحلیل را قبول دارید؟ قبل از پاسخ به سوال شما به این نکته اشاره می کنم که اصحاب تحریف که نماد آن دولت فعلی و جریان اصلاحات هستند، ممکن است در جریان‌های دیگر هم جای پا داشته باشند. یعنی الزاما هر کسی که اصلاح طلب رسمی نیست، نمی‌توانیم بگوییم اهل جریان تحریف نیست. ما افرادی داشتیم که مثلا جزو اردوگاه اصولگرایان بودند، اما پرچمدار این جریان تحریف هم قرار گرفتند، مورد سوء استفاده هم قرار گرفتد و به جریان تحریف، سواری دادند. آدم‌های شاخصی هم بودند. این جریان، یعنی دولت فعلی از سه طریق به ریشه اقتصاد کشور، تیشه می‌زند. یک، با آن باورهای غلط خود توانمندی‌های اقتصاد داخلی را زیر پا می گذارد و به آن امامزاده‌ای دخیل بسته است که فقط کور می‌کند و شفا نخواهد داد، یعنی کدخدا. دو، این جریان، حامیانی دارد، دو سه درصد، که این حامیان در واقع دلالان بزرگ اقتصادی، وارداتچی‌ها، غول‌های بازار بورس و مسکن و امثال آن هستند. این دولت، صادقانه و با تمام تلاش برای منافع آن دو سه درصد هم تلاش می‌کند که آنها کمک کردند این دولت سرکار بیاید، هزینه‌هایش را تامین کردند. برای بقای این دولت، پول به این سلبریتی‌ها و امثال آن پخش کردند. حالا دولت به اینها ادای دین می‌کند. یعنی تصمیم‌ها و اقدامات دولت در هر عرصه از بورس تا مسکن تا ارز، جهت گیری‌اش منافع این دو سه درصد است. این هم نکته بعدی است. یک علت دیگر هم هست که برای این که این جریان تحریف و دولت فعلی که یکی هستند، ثابت کند که تولید کننده داخلی، کشاورز داخلی، آن دانش بنیان داخلی، توان رهایی ما از این بن بست را ندارد، هر چه بشود به آن توسری می‌زدند. سعی می‌کنند تولید داخل را تضعیف و تخریب کنند تا این باور ایجاد شود که باید به سمت کدخدا رفت. نکته بعدی متاسفانه این است که این تخریب‌ها در حوزه اقتصاد و معیشت، گاهی چنان عامدانه می‌شود، مثل حادثه بنزین سال 98 که دقیقا معلوم است چنان عامدانه است که می‌خواهند با ایجاد شورش‌ها و ناآرامی‌ها، به نظام فشار آورند تا نظام را مجبور کنند دست از حمایت از تولید داخل بردارد و تسلیم مذاکره با کدخدا شود. رسانه های اصلاح طلب مکمل بی بی سی هستند آقای دکتر رسانه ها برای تحریف واقعیت های کشور چه فعالیتی دارند. مخصوصا مدنظرم رسانه های ضد انقلاب فارسی زبان خارج از کشور هستند که تلاش می کنند علاوه بر داخل کشور وجهه ایران را در فضای بین اللمللی هم خراب کنند. ببینید فضای رسانه ای سیاهی که رسانه های فارسی زبان به راه انداخته اند فقط در ایران مخاطب دارد. یعنی آنچه در بی بی سی فارسی پخش می‌شود و آنچه در بی بی سی جهانی پخش می‌شود متفاوت است. بی بی سی جهانی نمی‌تواند به وقاحت بی بی سی فارسی و به غیر حرفه‌ای گری بی بی سی فارسی رفتار کند. بی بی سی فارسی، مکملش جریان تحریف در داخل است. به یکدیگر پاس گل می‌دهند. خودشان را بر جهل مخاطب، استوار کرده‌اند. به همین خاطر، جریان جهانی، کار خودش را می‌کند. اما آن بخشی که آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها، به زبان فارسی برای مخاطب داخلی هزینه می‌کنند و برنامه سازی می‌کنند، چه در فضای رسانه‌ای ماهواره و چه در فضای مجازی، اینها در واقع مکمل همان روزنامه‌هایی هستند که تیتر می‌زدند امضای کری، تضمین برجام است. ولی اگر رسانه‌های آمریکایی بخواهند آن تصویری که در بخش فارسی خود ارائه می‌دهند، همان را در بخش مثلا اصلی خود، انگلیسی‌شان یا در بخش جهانی‌شان ارائه دهند، اصلا هو می‌شوند. چون خیلی از چیزهایی که در بخش فارسی در رسانه‌های آمریکایی و انگلیسی و غیره پخش می‌شود، واقعا طنز است. یعنی باید خنده‌های اسفناکی برای آن کرد. اما متاسفانه جریان تحریف کاری می‌کند، فضای مجازی که در دست جریان تحریف است، کاری می‌کند که مثلث تیرانا، تلاویو، ریاض، کاری در فضای مجازی می‌کند که آن بخش از مخاطب داخلی که اطلاعات کافی ندارد، قربانی می‌شود و هر آنچه اینها می‌گویند، وحی مسلم و حقیقت محض می‌داند.

صداوسیما در خدمت جریان انقلاب نیست از طرف دیگر هم صداوسیما در خدمت جریان انقلاب اسلامی نبوده و نیست. ما بخشی در صداوسیما داریم، معاونت سیاسی که نگاهی با عرض معذرت، هنوز کارمندمحوری است. خبرنگار محور و خبرمحور نیست. یعنی معاونت سیاسی ما، آدم‌هایی که آنجا هستند، آدم‌های خوبی هستند اما نظامش یک نظام اداری کارمندی است. نظام خبرمحور و خبرنگار محور و حقیقت محور نیست. پس کسی که پای سفره معاونت سیاسی بنشیند، همیشه گرسنه بلند می‌شود. چرا؟ چون مخاطب، حتی مخاطب حزب الهی پای سفره معاونت سیاسی می‌نشیند اما غذای مقوی و مکفی گیرش نمی‌آید. مردم ما، عموما چیزهایی که باید بدانند از پای سفره صداوسیما درنمی‌یایند. غیر از معاونت سیاسی هم که بیشتر دست همین دوستان جریان اصلاح طلب است. آنها حاکمان واقعی معاونت سیما هستند. فراموش نکنیم، معاون سیما کسی است که سال‌های سال، افتخار معاونت آقای خاتمی را داشته است. آقای میرباقری که چند روز پیش کنار گذاشته شد، قبل از این که معاون سیما شود، سال‌ها معاون آقای خاتمی بوده است، معاون سیدمحمد خاتمی بوده است. این یعنی چه؟ الان بدیهیاتی که در مورد حقایق سیاسی نظام سلطه، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، دشمنانش، دوستانش، اینها هیچ کدامش از تریبون صداوسیما مجال پخش شدن پیدا نمی‌کند. آنچه به اسم مسائل سیاسی پخش می‌شود، یا در نظام کارمندی معاونت سیما است که هیچ است. یعنی مردم را اشباع نمی‌کند. مردمی که اشباع نمی‌شوند، سر سفره دشمن و همسایه‌های بد می‌خواهند ذهن‌شان را سیر کنند که آن اطلاعات، مسموم است. معاونت سیما هم که هیچ. نگاه کنید، معاونت سیما در طول سال‌های گذشته، چند فیلم، تله فیلم یا سریال ساخته است با موضوع مسائل استراتژیک؟ ما در مورد بحران سوریه، یک سریال دیده‌ایم؟ نه. ما در مورد بحران عراق، یک سریال یا یک تله فیلم خوب یا چند تله فیلم خوب در معاونت سیما دیده‌ایم؟ خیر. واقعا برنامه‌های گفت‌وگو محور، چند موردش اطلاعات بروز و دقیق، تحلیل و مرگ بر این، زنده باد این، نه. این که فلان حجت الاسلام را بیاورند در حوزه سیاست حرف بزند نه. این که بگویند این آقا کارشناس یمن است، بیاید ریز یمن را هر روز به مردم بگوید و ربطش را به مردم ایران بگوید منظورم است. بله، آقایی را می‌آورند که این حجت الاسلام، کارشناس در هه چیز است. یا آقای دکتر، کارشناس در همه کون و مکان است. کلیاتی را می‌گوید که همه کودکان دبستانی ما، بهترش را بلد هستند. این که اطلاع رسانی نشد. ما چند مورد حتی سرود، چند کلیپ داشتیم که محور مقاومت را به مردم معرفی کنند؟ معاونت سیمای ما، هر سریالی می‌سازد، هر مجموعه تلویزیونی که می‌سازد، هر تله فیلمی می سازد، تا نود درصد، این موضوع در آن هست که قهرمان فیلم می‌خواهد از ایران برود. ایران کجاست؟ یک جای سیاه، یک جای تباه، یک جای پر از اعصاب خوردی. شما چند مجموعه تلویزیونی در حمایت از تولید داخل دیده‌اید؟ چند سریال دیده‌اید که دانش بنیان‌های قوی و درآمدزا را معرفی کرده باشد؟ چند تله فیلم یا سریال دیده‌اید که نقاط قوت داخلی را بیان کرده باشد؟ این داستان را همه دوستان شنیده‌اند. کسی گفت مارادونا را رها کن، صداوسیمای خودمان را بگیر.

حجم ویدیو: 3.40M | مدت زمان ویدیو: 00:01:14 دانلود ویدیو
ارسال نظر: