سوت زنان فساد؛ تعامل یا تقابل حاکمیت؟

کدخبر: 2356426

آیا با وجود ساختارهای نظارتی و قضایی کشور، نیازی به گزارشگران مردمی فساد وجود دارد؟ آیا صرف وجود نهاد های نظارتی باعث توفیق و مقابله حداکثری با فساد می شود؟

نسیم آنلاین ؛ علی ریاحی پور: مساله سوت زنی و گزارشگری فساد در چند سال اخیر به واسطه ظهور نسل جدیدی از مطالبه گران عرصه عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد و گسترش و نفوذ روزافزون شبکه های اجتماعی، وارد فاز جدیدی شده و توجهات را، هم از طرف مردم و هم از طرف حاکمیت به خود جلب کرده است. به نحوی که این روزها در ادبیات ریاست قوه قضائیه و شخص رهبر انقلاب متبلور و نمایان است.

به راستی آیا با وجود ساختارهای نظارتی و قضایی کشور، نیازی به گزارشگران مردمی فساد وجود دارد؟ آیا صرف وجود نهاد های نظارتی باعث توفیق و مقابله حداکثری با فساد می شود؟ سابقه و عملکرد آنان چه چیزی را نشان می‌دهد؟ به نظر می‌رسد این ساختارها نمره خوبی را در این امتحان نگرفته‌اند و نیازی مبرم به پشتیبانی رسانه‌ها و سوت زنان مردمی دارند.

مثال‌های متعددی را می‌توان بیان کرد که دستگاه‌های نظارتی یا در فهم و مقابله با یک فساد عقب بوده‌اند یا غافل بوده‌اند و یا حتی کوتاهی کرده‌اند. از باب مشت نمونه خروار، مواردی را ذکر می‌کنیم.

اگر پیگیری های رسانه ها و جریانات دانشجویی نبود ماجرای ویلای سردار فیروز آبادی را اساسا کسی متوجه می‌شد که منجر به بازپس گیری آن خانه مصادره‌ای شود؟ اگر پیگیری های فعالان رسانه‌ای نبود اصلا ماجرای ویلاهای کلاک لواسان و طبری و شبنم نعمت زاده و... به سرانجامی می‌رسید؟ یا ماجرای املاک نجومی و حقوق نجومی و کوتاهی دو نهاد در پرونده تاجگردون و... و ده‌ها مثال دیگر...

لاجرم به این گزاره رسیده‌ایم که نقش این کنش‌گران اجتماعی مهم و بسزاست. حال رفتار حاکمیت چه باید باشد. تعامل یا تقابل؟ از نگاه نگارنده؛ گزارشگر فساد در سال‌های گذشته وقتی، دست به افشاگری فسادی می‌زند و اعتراض خود را فریاد می‌کند و به تعبیری عامل به امر به معروف و نهی از منکر علنی می‌شود که امیدی به دستگاه‌های نظارتی و حاکمیتی نداشته که خود فریادی غریو می‌کند. یعنی افشاگری علنی فساد معلول ناکارآمدی و بی خاصیتی و عدم استقبال دستگاه قضایی بوده است.

این مهم در دوره گذشته قوه قضائیه بسیار پر رنگ است. فلذا با مصادیق و داستان‌های متعددی همچون ماجراهای میثم صفاییان و منصور نظری و ... مواجه‌ایم که وقتی فسادی را دیده‌اند و اعلام کرده‌اند علاوه بر آنکه صدایشان را مسئولان قضایی نشنیده‌اند؛ بلکه با آنان برخورد قضایی هم کرده‌اند. گزارشگر فساد اگر بداند که در چارچوب و سیکل ساختاری پیگیری یک فساد به بن بست نمی‌خورد و حرفش در دالان‌های پر پیچ و خم نهادهای نظارتی گم نمی شود مگر مرض و بیماری ای دارد که در شبکه های اجتماعی داد و بیداد کندیا احیانا دست به‌ عملی واجد وصف مجرمانه بزند؟!

اگر بسترهای گزارش‌گری فساد تعبیه شود و حاکمیت و دستگاه قضایی این احساس را در افراد ایجاد کند که صدایشان شنیده می‌شود؛ هیچ وقت شاهد پیگیری یک فساد در کف خیابان و لا به لای صفحات مجازی نخواهیم بود. در دوره اخیر دستگاه قضایی این احساس کم کم در حال شکل‌گیری است که امیدواریم به سرانجام مطلوبی برسد و دستگاه قضایی بتواند ساختار و ساز و کار دقیقی را تعبیه و فراهم کند.

البته باید این نکته را یادآور شد که در بسیاری از موارد فعالان اجتماعی و مبارز با فساد؛ نسبت به برخی وقایع و اشخاص صرفا سوالی را مطرح کرده‌اند و نه افشاگری آن‌چنانی فسادی در فلان اداره و نهاد و... اما همین طرح پرسش که اتفاقا با ادله و استدلال‌های متقنی هم همراه بوده است علاوه بر آنکه جوابی به آنان داده نشده است؛ اتفاقا با او برخورد سخت و قضایی هم کرده‌اند که نمونه های فراوانی را می‌توان نام برد.

لذا در وهله اول باید نفس وجود گزارشگران فساد را امری مبارک دانسته و آن را بپذیرم و برای آن جایگاه قائل شویم؛ دوما باید در مقابل طرح پرسش ها سعه صدر نشان داده و پاسخگویی را تمرین کنیم؛ سوما حاکمیت اطمینان بخشی لازم را برای پیگیری سوت زنی گزارشگران فساد انجام دهد و بسترهای لازم را برای تحقق این امر صورت بندی کند و امنیت روانی و حقوقی را برای آنان فراهم آورده تا به تعبیر رهبری معظم انقلاب قانون دانان قانون شکن نتوانند جایگاه متهم و شاکی را عوض کنند.

ارسال نظر: