تحلیلی بر بیانات رهبر حکیم انقلاب در دیدار با دانشجویان

چرا باید جبهه انقلاب را گسترش داد؟

کدخبر: 2354229

برای دستیابی به جامعه اسلامی، دولت اسلامی و در نهایت تمدن اسلامی آیا یک گروه محدود و خالص کفایت می کند یا باید به تعبیر اسلامی امتی شکل بگیرد که قدم در مسیر رهبر و امام خود بگذارد؟

نسیم آنلاین ؛ جعفر بزرگر: مقام معظم رهبری در دیدار رمضانی با دانشجویان و تشکل های فعال در دانشگاه، توصیه های مهمی به دانشجو ها و تشکل ها داشتند که یکی ازاین توصیه ها اختصاص به گسترش جبهه انقلاب و یاری گیری برای این جبهه داشت. البته رهبری در سالیان گذشته هم بر مسئله جذب حداکثری و دفع حداقلی تاکید کرده بودند. مخصوصا بعد از فتنه ۸۸ رهبری سعی کردند همه کسانی که به انقلاب و نظام دلبسته هستند اما به هر دلیلی دچار لغزشی شدند را به حبهه انقلاب بر گردانند.

با این حال رهبری امسال در دیدار با دانشجویان دوباره به این مسئله تاکید کردند و جوانان را مورد خطاب مستقیم در این زمینه قرار دادند. به‌نظر می رسد بروز برخی اختلافات در سال‌های اخیر در بین جوانان انقلابی در موضوعاتی مانند عدالت خواهی و چارچوب و الزامات این امر و برخی امور دیگر باعث توجه و تاکید مجدد رهبری بر مسئله عدم طرد نیروهای انقلابی و یارگیری شده است.

رهبری در ششمین توصیه خود به دانشجویان فرمودند: ...نکته‌ی بعدی، توصیه‌ی بعدی که اینجا یادداشت کرده‌ام و به نظرم [توصیه‌ی] ششم می‌شود، [اینکه] جبهه‌ی انقلاب را گسترش بدهید، یارگیری کنید؛ حذف نکنید؛ صِرف اختلاف سلیقه و اختلاف نظر درباره‌ی فلان مسئله موجب طرد نشود. بعضی هستند که به اسلام و انقلاب و نظام اسلامی و به خیلی از خصوصیّاتی که شما به آن اهمّیّت میدهید معتقدند، در فلان مسئله‌ی خاص با شما موافق نیستند؛ این نباید موجب بشود که شما او را طرد کنید، از دایره‌ی انقلابی‌گری خارج بدانید. هر چه میتوانید جبهه‌ی انقلاب را گسترش بدهید، جذب کنید؛ البتّه منظورم جذب منافق نیست، جذب آدم بی‌اعتقاد نیست؛ جذب آدم معتقدی است که با شما اختلاف سلیقه دارد.»

برای فهم این توصیه رهبری باید به آخرین بند توصیه های ایشان در همین جلسه هم توجه کنیم.

«آخرین نکته این است که هم خود جوانان و هم کسانی که با مسائل جوانان و سازمانهای مرتبط با آنها سر و کار دارند باید بدانند همچنان که ما به مسئله‌ی جوان اهمّیّت میدهیم برای آینده‌ی کشور و پیشرفت کشور، دشمن ما هم برای تخریب کشور و برای به زانو در آوردن انقلاب، به مسئله‌ی جوان اهمّیّت می‌دهد، او هم نقش جوان را میداند. همه به این توجّه داشته باشند که آنها هم روی جوان ما کار میکنند، آنها هم سعی می‌کنند که از جوان ما سوء استفاده کنند، آنها هم همه این را دنبال می‌کنند و برای این برنامه‌ریزی می‌کنند؛ یک جاهایی به عواملی در داخل کشور احتیاج دارند، روی جوان داخل کشور کار می‌کنند؛ یک جاهایی به عنصر تبلیغاتی و تحلیل‌گر و عنصر سیاسی و مانند اینها احتیاج دارند، روی او کار می‌کنند؛ یک جاهایی هم به این احتیاج دارند که یک جوانی را وادار کنند که مثلاً پشت به کشور بکند و برود که دیده‌ایم اتّفاق می‌افتد؛ هنرپیشه، ورزشکار، طلبه‌ی نیمه‌سواد، دانشجو را به یک نحوی با سر و صدا وادار میکنند که از کشور خارج بشوند؛ از این قبیل کارها از طرف دشمن روی جوانها دارد انجام میگیرد. همه به این توجّه داشته باشند و مراقب باشند که به سربازگیری دشمن از جامعه‌ی جوان کشور کمک نشود.

رهبری هم از منظر ایجابی یعنی یارگیری برای جبهه انقلاب و هم از منظر سلبی یعنی مواجه با یارگیری جبهه دشمن از بین جوانان و نیروهای خودی تکالیفی را متوجه نیروهای جوان و انقلابی و دانشگاهی کشور کرده اند که هر دو جنبه باید مورد توجه قرار گیرد. چرا که این دو مسئله رابطه معکوس با هم دارند در واقع اگر نیروهای انقلاب در یارگیری موفق عمل کنند دست دشمن خالی خواهد ماند و اگر در این زمینه کوتاهی هایی از سوی علاقه مندان به انقلاب و نظام صورت گیرد دشمن دست بالاتر را خواهد داشت که در این صورت توان و قدرت دشمن برای ضربه زدن به انقلاب افزایش خواهد یافت.

یکی از پرسش و شبه‌ای که در این زمینه ظهور پیدا کند این است که آیا خالص سازی جبهه انقلاب و تنها حفظ نیروهای مستحکم انقلابی آزمون پس داده برای حرکت انقلاب کافی و مطمن تر نیست؟

برای پاسخ به این پرسش در ابتدا باید توجه کنیم که رهبری جریان انقلاب را در همین سخنان از جذب منافقان و کسانی که به مبانی انقلاب معتقد نیستند برحذر داشتند بنابراین فرمان گسترش جبهه انقلاب و یارگیری بدون حد و حدود و چارچوب نیست اگر این حد و حدود نباشد که جبهه انقلاب در مسیری قرار می گیرد که متاسفانه امروزه برخی افراد در آن مسیر قرار گرفته اند. یعنی برای جذب دیگران تلاش کرده اند اما خود به مسیر ناحق دیگران جذب شده اند و نتیجه این مسیر در بهترین حالت انفعال و در بدترین حالت پشت کردن به باور ها و جبهه خودی است که هر دو حالت تحقق پیدا کرده است. بنابراین نکته اول اینکه جذب در گفتمان انقلاب اسلامی دارای حد و حدود است که رهبری در همین سخنرانی این حد و حدود را مشخص کرده اند.

با گذشتن از مقدمه و برای رد مسیر خلوص سازی باید به این پرسش جواب بدهیم که آیا تحقق اهداف انقلاب اسلامی و گام دوم انقلاب با تعدادی نیروی خاص و وفادار ممکن است یا خیر؟

قطعا جواب منفی است. برای دستیابی به جامعه اسلامی، دولت اسلامی و در نهایت تمدن اسلامی آیا یک گروه محدود و خالص کفایت می کند یا باید به تعبیر اسلامی امتی شکل بگیرد که قدم در مسیر رهبر و امام خود بگذارد؟

فرمان گسترش جبهه انقلاب صادر شده چرا که اولا نه عقلانی و نه شرعی است که نیروهای انقلاب با ایجاد اختلاف سلیقه هایی که طبیعی است در صدد حذف همدیگر بر آیند و در ثانی انقلاب اسلامی برای تحقق تمدن اسلامی و اهداف والای خود همچون عدالت اجتماعی نیازمند جبهه گسترده از نیروها با دل های همراه است که بتوانند این امر را تحقق بخشد.

مرتبه سوم هم اینکه این مسیر باعث خالی تر شدن جبهه دشمن هم می شود. در واقع اگر با اندک اختلاف سلیقه ای نیروهای خود را طرد کنیم که احتمالا جذب آنان از سوی دشمن وجود خواهد داشت آن موقع باید هزینه های زیادی صرف کنیم که با جبهه تقویت شده دشمن مواجه شویم. بنابراین اختلاف سلایق را باید پذیرفته و جریان انقلاب را طیف ببینم نه اینکه به صفر، یک و یا گزاره هر کس با من نیست علیه من است معتقد باشیم.

بنابراین با توجه به توصیه رهبر انقلاب باید یارگیری، خنثی کردن یارگیری دشمن و گسترش جبهه انقلاب استراتژی کلان نیروهای انقلاب در گام دوم انقلاب است.

ارسال نظر: