تلخیص سه جلد کتاب شرح نهج‌البلاغه برگرفته از بیانات حضرت امام خامنه‌ای (مد ظله العالی)

پایه دین کسب رضایت توده مردم است؛ آیین‌نامه انقلاب اسلامی 25

کدخبر: 2354163

بدان پایه دین، این توده مردمند؛ این را امیرالمؤمنین دارد میگوید دیگر که اگر پوپولیسم هم هست، پوپولیسم علوی است و مورد احترام و تقدیس ما است.

نسیم آنلاین : یکی از کتب مهجور مانده میان شیعیان نهج البلاغه است که رهبر معظم انقلاب در اهمیت آن می فرمایند: «نهج‌البلاغه کتاب تدوین شده انقلاب اسلامی است و آیین‌نامه این انقلاب به حساب می‌آید.» در همین راستا و جهت تبیین بهتر و ساده تر این گنجینه از معارف اسلامی در ایام ماه مبارک رمضان هر روز و بصورت سلسله وار چکیده ای از سه جلد کتاب شرح نهج‌البلاغه برگرفته از بیانات حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) را خواهیم آورد.

ما گمان مصونیت از انحراف را در خودمان مطلقا نباید بدهیم که در خط صحیح داریم حرکت میکنیم و منحرف نمیشویم. چنین چیزی نیست. امکان لغزش، امکان انحراف از خط مستقیم برای همه هست. وسیله پرهیز از انحراف، مراقبت از خود است؛ اگر از خود مراقبت نکنیم، انحراف یا از ناحیه ضعف در مبانی عقیدتی به انسان رو می آورد، یا از ناحیه شهوات. اگر چنانچه ما بی توجهی کنیم، تن به شهوات و هواها بسپریم، ایمان مغلوب میشود، عقل مغلوب میشود و هوا و هوس غالب میشود، باز هم همان انحرافی که از آن میترسیم ممکن است پیش بیاید. بنابراین در همه حالات باید انسان گمان این را داشته باشد که ممکن است لغزش پیدا کند.

این مالک اشتر بزرگوار که این حرفهای حضرت خطاب به او است و در آن حرفهای درشت و تلخ هست کسی است که حضرت در یک نامه دیگری، او را این جور معرفی میکنند: کسی است که گمان سستی او نمیرود؛ آدمی که اهل کوتاهی در هیچ کاری باشد، نیست. گمان کندی در آن کارهایی که در آن شتاب مطلوب است، مطلقا نسبت به این شخص نمیرود و گمان عجله و شتاب زدگی هم نسبت به آن کارهایی که آرامش و تأنی در آن مطلوب است، نسبت به این آدم نمیرود؛ یعنی یک انسانی است که هم مراقب خود است، هم حکیم و دانا است. حال حضرت می فرمایند: این جور نباشد که تو بگویی که در این کار مسئولیت به من سپرده شده؛ من باید دستور بدهم، دیگران از من اطاعت کنند.این روحیه دل تو را فاسد میکند؛ این از آن چیزهایی است ضعیف کننده روح دین و ایمان انسان است.

سپس حضرت میفرماید: داد خدا را از خود بگیر یعنی در مقابل خدا کاملا احساس مسئولیت بکن؛ خودت را محکوم کن در قبال تکلیف الهی. این جور نباشد که خیال کنی که به تمام و کمال آنچه را برعهده ات بوده انجام دادی؛ همیشه خودت را بدهکار و مدیون بدان؛ آن وقت میفرماید داد مردم را هم از خودت بستان؛ یعنی همیشه در قضاوتهای خودت، مردم را حاکم و طلبکار و محق بدان و خودت را بدهکار بدان. البته این معنایش این نیست که در یک موردی هم که یک ظلم بخصوصی به تو دارد میشود، باز بگونه، حق با من نیست؛ نه، این نگاه عمومی است. همین جور که نگاه میکنی، خب مردم گاهی داد میکشند سر آدم اولین فکرت این باشد که اینها یک مطالبه بحقی دارند، من مسئولم که ببینم اینها چه میگویند.

در انتخابهای خودت در کاری که میخواهی انجام بدهی آنچنان کاری پیش تو محبوب تر باشد که اولا وسط باشد. نه در آن افراط وجود داشته باشد، نه تفریط. حق هم درست همین است. ثانیا عدالتی که از آن ناشی میشود، سطح و وسیع تری از مردم را فرابگیرد. ثالثا اینکه این کاری که انتخاب میکنی رضایت مردم را با خودش داشته باشد چون اگر عامه مردم نارضایتی داشته باشند رضایت و خشنودی گروههای خاص از تو، بکلی پامال میشود اما اگر مردم را راضی کردی، ناخشنودی گروههای خاص خیلی اهمیتی ندارد.

ویژگی های آن گروههای خاص در کلام حضرت عبارت است از اینکه اول در وقت آسایش و فراوانی توقعاتشان زیاد است. دوم در سختی ها کمترین مقدار کمک را اینها میکنند. سوم اینکه از انصاف و از عدل بیشتر از همه، اینها بدشان می آید. چهارم از همه مصرتر در درخواست اینها هستند مثل کنه میچسبند تا چیزی بکنند. پنجم وقتی که بهشان یک چیزی میدهی، کمترین سپاس را اینها میگذارند. ششم وقتی که یک چیزی بهشان نمیدهی، اینها عذر را قبول نمیکنند و هفتم اینکه مشکلات زمانه که پیش می آید، از همه کم صبرتر و نق‌زن‌تر اینها هستند. بدان پایه دین، این توده مردمند؛ این را امیرالمؤمنین دارد میگوید دیگر که اگر پوپولیسم هم هست، پوپولیسم علوی است و مورد احترام و تقدیس ما است.

سپس حضرت میفرمایند برحذر باش از علاقه به اینکه دیگران تو را ستایش کنند چون این حب ستایش از بهترین فرصتهای شیطان است و آرایشهای معنوی و روحی شما را از شما سلب میکند. دنبال این میفرماید: منت سر مردم مطلقا نگذارید که ما این کارها را کردیم برای شما. کارهایی را که انجام دادید بزرگ نمایی هم نکنید.خلف وعده هم با مردم نکنید. آنچه را وعده میدهید به مردم، اصرار داشته باشید که انجام بدهید و این جور نباشد بگویید نشد هم نشد دیگر. بدان منت احسان را باطل میکند، بزرگ نمایی نور حق را از بین میبرد و خلف وعده موجب میشود انسان، هم از چشم مردم بیفتد، هم از نظر خدای متعال.

یک جمله دیگر هم این است که میفرماید: شتاب زدگی به خرج نده و از طرف دیگر میفرماید تسقط هم نکن یعنی کوتاهی کردن و کار را به تعویق انداختن. پس عجله ممنوع! اهمال کاری در آنجایی که باید انجام بگیرد هم ممنوع! و کار وقتی که معلوم شد غلط است، پافشاری و لجاجت هم رویش نکن. لجاجت به خرج نده وقتی که منکر بودن آن واضح شد.

منبع: بخش "عهد مالک اشتر" از جلد "راه روشن مدیران"

ارسال نظر: