نگاهی به سریال «سرباز»

تماشای «اجباری» تلویزیون!

کدخبر: 2353701

بعد از گذشت هجده قسمت، سریال «سرباز» هنوز شروع نشده و آنطور که به نظر می‌رسد بعید است تا قسمت آخر هم شروع شود.

نسیم آنلاین : محمد حیدری: بعد از گذشت هجده قسمت، سریال «سرباز» هنوز شروع نشده و آنطور که به نظر می‌رسد بعید است تا قسمت آخر هم شروع شود. هادی مقدم دوست که سابقه همکاری در نگارش فیلمنامه های حمید نعمت الله را در کارنامه دارد، بعد از کارگردانی فیلم «سربه مهر»، اولین سریال تلویزیونی خود را نوشته و کارگردانی کرده است. محمدرضا شفعی هم که سابقه تهیه کنندگی چند فیلم سینمایی و سریال را در کارنامه دارد، مانند رمضان سال گذشته که سریال «برادرجان» را تهیه کرده بود، امسال نیز سریال مناسبتی شبکه سوم سیما را تولید کرده است. سریال شبکه سه مانند سال های گذشته اولین سریالی است که بعد از اذان مغرب از تلویزیون پخش می‌شود و به همین دلیل بخش زیادی از مخاطبان تلویزیون بعد از صرف افطار، با اختیار یا به اجبار به تماشای آن می‌نشینند.

«سرباز» روایت قصه زندگی یحیی (با بازی آرش مجیدی) است. پزشکی که به تازگی تصمیم به ازدواج گرفته و برای خدمت سربازی راهی شهری دیگر می‌شود. در شروع زندگی مشترک او با یلدا (با بازی الیکا عبدالرزاقی) برخلاف یحیی که شخصیتی آرام و خوش بین دارد، همسرش یلدا با بدبینی و عجله زیاد به دنبال این است تا همسرش را مطابق با آنچه خودش می‌خواهد شکل دهد و همین موضوع، چالش اصلی سریال تا به اینجاست.

مشکل «سرباز» که باعث شده روز به روز از مخاطبین آن کاسته شود، فقدان عناصر لازم برای روایت قصه یک سریال تلویزیونی است. نمایش روزمرگی‌های زندگی، تاکید بیش از حد روی افکار درونی شخصیت‌ها و استفاده مکرر از نریشن راوی و وُیس اُور (نریشن شخصیت های مختلف) باعث شده تا «سرباز» با ریتمی بسیار کند روایت شود. ریتم کند به خودی خود، غلط نیست اما انتخاب آن برای یک سریال شبانه تلویزیونی اشتباه بزرگی است. جدای از ریتم کند سریال و استفاده متعدد از نماهای طولانی و لانگ شات که هیچ تنوع بصری ندارد، بازی بازیگران سریال به قدری سرد و بی حس است که مخاطب را با هیچ چالش جدی در رفتار آنها مواجه نمی‌کند. شخصیت پردازی سریال تک بعدی است و دو شخصیت اصلی سریال فاقد پیچیدگی‌های جذاب و دراماتیک هستند. به نظر می‌رسد نویسنده و کارگردان هم قصد نمایش شخصیت‌هایی با پیچیدگی‌های متعدد نداشته ولی تکلیف مدیران تلویزیون و تهیه کننده این وسط چیست؟ بهتر نیست به جای اینکه به فکر خواسته‌های یک نویسنده خوش فکر باشند، ذائقه مخاطب امروز را در نظر بگیرند؟ امروز در حالیکه مخاطب با لمس چند دکمه وارد فضای مجازی می‌شود و در یک دقیقه کلیپ‌هایی می‌بیند که پر از اتفاق است، چگونه می‌تواند یک ساعت پای سریالی بنشیند که در طول هر قسمت آن حتی یک اتفاق جدی هم رخ نمی‌دهد و شخصیت‌ها صرفا نشسته‌اند و جوجه به سیخ می‌زنند و دورهم حرف می‌زنند و پیامک برای هم می‌فرستند. گاهی به نظر می‌رسد بعضی از شخصیت‌ها از کره دیگری آمده‌اند و ادبیات آنها به قدری عجیب است که مخاطب را پس می‌زند. اکثر شخصیت‌ها منفعل هستند و به همین دلیل مخاطب آنها را جدی نمی‌گیرد.

استفاده از پیام‌های اینترنتی در جریان صحنه‌های سریال هم جذابیتی برای مخاطب به همراه ندارد و گاهی اوقات با منطق روایی هم نامتجانس است. برای اولین بار است که می‌بینیم هنگامی که یک شخصیت در حال گفت و گو با یک شخصیت دیگر است، مکالمات تلفنی‌اش با یک نفر سوم به طور همزمان روی تصویر می‌آید.

«سرباز» نه کمدی است، نه ملودرام، نه معمایی و فقط اندکی حال و هوای عاشقانه دارد که برای مخاطب امروز جذاب نیست. پس چرا باید چنین کاری اساسا ساخته شود؟ اگر قرارگاه مهارت‌آموزی بودجه‌ای برای تولید اثر فرهنگی دارد، بهتر نیست با دقت بیشتری این بودجه را هزینه کند؟

اما آزاردهنده ترین بخش «سرباز» اینجاست که این سریال در ۵۰ قسمت تولید شده و بزرگترین سوال این است که مخاطب بی‌گناه تلویزیون چرا باید چنین کاری را ۵۰ شب تحمل کند؟! وقتی سریال «بازی تاج و تخت» با آن یال و کوپال و قصه های عاشقانه و حماسی متعدد و پر فراز و نشیب، در ۷۳ قسمت تولید می‌شود، آیا در تلویزیون ایران، تولید۵۰ قسمت سریال، توجیه منطقی دارد؟ اگر هم دارد، با ریتمی که «سرباز» روایت می‌شود، باید منتظر ماند و دید چند نفر با اشتیاق به تماشای قسمت آخر آن می‌نشینند.

ارسال نظر: