تلخیص سه جلد کتاب شرح نهج‌البلاغه برگرفته از بیانات حضرت امام خامنه‌ای (مد ظله العالی)

خداوند فقط رفوزه‌ها را امتحان نمی‌کند؛ آیین‌نامه انقلاب اسلامی۱۵

کدخبر: 2353346

امیرالمؤمنین میگوید همه جامعه را تصفیه خواهیم کرد، به خصوص طبقه بالا را؛ همه شما را از صافی بلیات و امتحانات بزرگ رد خواهیم کرد.

نسیم آنلاین : یکی از کتب مهجور مانده میان شیعیان نهج البلاغه است که رهبر معظم انقلاب در اهمیت آن می فرمایند: «نهج‌البلاغه کتاب تدوین شده انقلاب اسلامی است و آیین‌نامه این انقلاب به حساب می‌آید.» در همین راستا و جهت تبیین بهتر و ساده تر این گنجینه از معارف اسلامی در ایام ماه مبارک رمضان هر روز و بصورت سلسله وار چکیده ای از سه جلد کتاب شرح نهج‌البلاغه برگرفته از بیانات حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) را خواهیم آورد.

وقتی می‌گردیم در وضع غلط اجتماعی مردم جاهلیت قبل از بعثت رسول الله میبینیم همه اینها بر اثر یک عامل است: چون غیر خدا در جامعه جاهلی در رأس جامعه بود لذا فقر بود، جهل بود، برادرکشی بود، ناامنی بود و بلایای دیگر؛ چون غیر خدا در آن جامعه همه کاره بود. هر وقتی غیر خدا در جامعه‌ای همه کاره باشد، همین است. آن زمانی که رسول الله مبعوث شد، آن جوری بود؛ آن زمانی هم که امیرالمؤمنین بعد از ۲۵ سال بر مسند خلافت قرار گرفت، میراثی که به دستش دادند، همین جوری بود. غیرخدا که حاکم باشد، یعنی شرک در یک جامعه وجود داشته باشد، در آن جامعه جهل هست، فقر هست، اختلاف طبقاتی هست، ظلم هست، زورگویی و قلدری هست، بی قدری انسان هست. چاره این است که شرکای پروردگار عالم، آن کسانی که قلمرو قدرت پروردگار را بناحق تصرف کرده اند، کنار بروند.

امیرالمؤمنین میگوید همه جامعه را تصفیه خواهیم کرد، به خصوص طبقه بالا را؛ همه شما را از صافی بلیات و امتحانات بزرگ رد خواهیم کرد. در این سه صافی که در دوران حکومت امیرالمؤمنین بر سر راه ملت مسلمان پیش آمد، خیلی ها آن طرف دستگاه تصفیه ماندند و جزو اخلاط و زیادی ها نابود شدند. یک عده ای وقتی که جمل عایشه را دیدند، طلحه و زبیر را دیدند، صحابیان بزرگ پیامبر را دیدند که با علی دارند میجنگند و بر روی او شمشیر میکشند، دست و پایشان لرزید. یک عده وقتی که صدای تلاوت قرآن را از اردوگاه نهروان شنیدند، دلشان لرزید. یک عده وقتی که قرآنها را بر سر نیزه در صفوف معاویه مشاهده کردند، دست و پایشان از همگامی با علی واماند. اینها همه غربال شدند اما یک عده ثابت کردند که مؤمن راستین و واقعی هستند.

امام (ع) میفرماید «نگویید خدایا ما را امتحان نکن»، که این نشدنی است. از دعاهایی که مستجاب نمیشود، یکی اینست که خدایا ما را امتحان نکن. آنهایی که امتحان نمیشوند رفوزه اند؛ امتحان همیشه هست. جنگ جمل همیشه هست، جنگ نهروان همیشه هست، جنگ صفین همیشه هست؛ خوشا به حال آن که دارای چشم و گوش است، میبیند و میشنود.

بعد حضرت میفرماید هرکه میتواند برود، هرکه اراده اش قوی تر است، هرکه به مقصد الهی شوقش زیادتر است، این گوی و این میدان. آن پیشگامانی که سابقه خود را نشان دادند و فهمانیدند که میتوانند پیشگام باشند اما نظم غلط اجتماعی به آنها اجازه پرواز نداده بود، حتما پیش خواهند رفت. مثل سهل بن حنیف، عثمان بن حنیف، مالک اشتر‌ و آن سبقت جویان دنیاخواه که به هدفها و آرزوهای خودشان هم رسیده بودند، حضرت کنارشان خواهند گذاشت و حد شرعی بر آنان جاری خواهد کرد. این برنامه امیرالمؤمنین است.

آمدن مردم به سوی امیرالمؤمنین فقط بر اثر فشار نظام عثمانی نبود؛ آگاه گری ها هم در این زمینه اثر میبخشید. چه کسی مردم را آگاه میکرد؟ خود امیرالمؤمنین! در هر جامعه یکی مثل علی بن ابی طالب باشد، همه عناصر، در راه هدف صحیح ممکن است به راه بیفتند. اگر همین آدم در رأس کار باشد، همه این انرژی ها حتما به کار می‌آید؛ اگر کسی مثل على و با جهت گیری علی در رأس قدرت باشد، همه انرژی های موجود در این جامعه لزوما در راه صحیح به کار می‌افتد و اگر در رأس نباشد، اما در جامعه حاضر باشد آن وقت باز هم امکان آن هست که انرژیها در راه حق به کار بیفتد.

حالا امیرالمؤمنین با مردمی حرف میزند که ۲۵ سال در زیر یک نظامی که انحرافی بود و هر چه بود در خط مستقیم نبود و با یک زاویه ای که دم به دم وسیع تر میشد داشت از خط مستقیم فاصله میگرفت، صحبت می‌نمود. تعبیر امیرالمؤمنین نسبت به این دوران، تاریکی و کوری است. حالا بعد از ۲۵ سال، امیرالمؤمنین در رأس یک چنین جامعه ای قرار گرفته. مورخ نادان میگوید علی بن ابی طالب سیاست نداشت، بلد نبود با معاویه و رقبایش چگونه عمل کند؟ از این قضاوتهای از روی بخار معده! مسئله اینست که یک رهبر مسلکی که همه چیزش برای او مسلک او است، همه چیزش برای او آن آرمان الهی او است، وقتی با مردمی روبه رو میشود که ۲۵ سال است تحت تربیت صحیح نبوده اند، لازم است روی این مردم خیلی کار کند و آنچه باید به آنان آموخت، به آنان بیاموزد.

نهج البلاغه هم روایت همین است، تازیانه ای است بر پیکر و دوش مردم به خواب رفته ای که باید بیدار بشوند و با زمان پیش بروند. امیرالمؤمنین دارد میتازد به سوی هدف تکاملی و باید بتوانند پابه پا با او جلو بیایند. آن کس که امروز هم در خواب است، از سخن على جز لالایی چیزی سرش نمیشود. لذا میبینید آنچه امیرالمؤمنین درباره زهد انقلابی میگوید، آنچه درباره تقوای انقلابی میگوید، آنچه درباره زندگی سراپا انقلابی بیان میکند، عده ای حمل میکنند بر گوشه ای نشستن و به خود پرداختن و با خدای خود راز و نیاز کردن و بس.

منبع: بخش "برنامه‌های حکومت" و "حق و باطل" از جلد "منشور حکومت علوی"

ارسال نظر: