روزهای حساس جنگ لیبی با رسیدن نبرد به شهر «ترهونه»

سقوط بزرگ در انتظار ائتلاف روسیه، مصر و امارات؟!

کدخبر: 2351656

جنگ داخلی لیبی به روزهای حساسی رسیده است. نیروهای وابسته به حکومت وفاق که نماینده رسمی لیبی در مجامع بین المللی محسوب می‌شود، طی یک هفته اخیر پیشروی‌های قابل توجهی در غرب این کشور داشته و نیروهای ژنرال خلیفه حفتر را به عقب‌نشینی‌های گسترده وادار ساخته‌اند.

نسیم آنلاین ، علیرضا مجیدی: جنگ داخلی لیبی به روزهای حساسی رسیده است. نیروهای وابسته به حکومت وفاق که نماینده رسمی لیبی در مجامع بین المللی محسوب می‌شود، طی یک هفته اخیر پیشروی‌های قابل توجهی در غرب این کشور داشته و نیروهای ژنرال خلیفه حفتر را به عقب‌نشینی‌های گسترده وادار ساخته‌اند.

این اتفاقات در حالی رخ می‌دهد که به علت کرونا و معادلات سیاسی حاکم بر منطقه، هم‌اکنون لیبی تنها جنگ کاملا فعال و جدی در خاورمیانه و شمال آفریقا محسوب می‌شود. افغانستان و یمن حالت نیمه‌جنگی دارند و آتش‌بس شکننده و ضعیفی در آن‌ها برقرار شده، وضعیت سوریه نیز به آتش زیر خاکستر شبیه است و گرچه طرفین نبردهای پیشین در ادلب، در آماده‌باش به سر می‌برند؛ اما فعلا آتش بس برقرار مانده و حتی قرار است یک پایانه مرزی میان مناطق تحت سیطره نظام و گروه تروریستی هیئت تحریر الشام افتتاح شود!

در این شرایط، جنگ لیبی از اهمیت بیش‌تری برخوردار است؛ زیرا نیروهای فعال منطقه‌ای و بین المللی در آن حضور مستقیم دارند. اگر جنگ سوریه باعث ائتلاف میان محور مقاومت و روسیه شد؛ جنگ لیبی زمینه را برای همکاری نظامی میان بلوک امارات و روسیه فراهم کرده است. تمام تلاش‌ها و رایزنی‌های بین المللی از مذاکرات سوچی و مسکو تا مصوبات شورای امنیت برای ایجاد آتش بس در لیبی ناکام مانده و همین نکته بیانگر اهمیت راهبردی این نبرد در تعیین موازنه‌های جدید خاورمیانه است.

با توجه به توضیحات فوق، بازخوانی جنگ لیبی از اهمیت به سزایی برخوردار است. این روزها که نبرد در لیبی وارد فاز تعیین کننده‌ای شده و جغرافیای مناطق تحت سیطره طرفین در حال تغییر است، پیگیری اخبار لیبی مهم تلقی می‌شود. به همین سبب در گزارشی اختصاصی به بررسی ابعاد سیاسی و نظامی تحولات میدانی یک هفته اخیر پرداخته‌ایم. در قسمت نخست این گزارش، تمرکز ما بیش‌تر بر تشریح ابعاد سیاسی و هم‌چنین زمینه‌های نظامی عملیات اخیر است و در قسمت دوم آن، به صورت خاص بر نبرد بر سر شهر «ترهونة» تمرکز کرده و ابعاد نظامی و ژئوپلتیکی آن را بیان می‌کنیم.

در این گزارش، به صورت خلاصه تحولات نظامی یک هفته اخیر و اهمیت ابعاد سیاسی آن تشریح شده است.

1.نبرد در لیبی؛ از توطئه دحلان برای شروع جنگ تا صف‌آرایی مستقیم ترکیه و قطر در برابر روسیه، امارات و مصر

در لیبی دو قطب متضاد در حال جنگ با یکدیگر هستند. قطب نخست، «دولت وفاق» به ریاست «فایز السراج» می‌باشد که امتداد حکومت لیبی بعد از سرنگونی معمر القذافی است و به همین جهت، از مشروعیت بین المللی برخوردار بوده و نماینده رسمی لیبی در مجامع بین المللی محسوب می‌شود. این حکومت از پشتیبانی جدی ترکیه و قطر برخوردار بوده و با برخی کشورهای غربی مانند ایتالیا و برخی کشورهای همسایه مانند الجزایر رابطه نسبتا خوبی دارد. رویکرد کلی این حکومت، حمایت از اسلام سیاسی است و از نگاه منتقدان، فایز السراج به «اخوان المسلمین» منتسب می‌شود. وضعیت ضعیف‌تر السراج در مقایسه با دشمن داخلی خود (حفتر) طی سال‌های ۲۰۱۷ تا میانه ۲۰۱۹، باعث تشدید وابستگی دولت وفاق به آنکارا شده است؛ به طوری که گاهی به طنز گفته می‌شود برای حل بحران‌های لیبی، مذاکره با فایز السراج فایده‌ای ندارد و باید با اردوغان به طور مستقیم رایزنی کرد!

قطب دوم جنگ لیبی، «ژنرال خلیفه حفتر» می‌باشد که فرماندهی ارتش ملی را در دوران پساقذافی برعهده داشت و به تحریک امارات و مصر و با نقش‌آفرینی مستقیم «محمد دحلان»، در سال ۲۰۱۴ علیه دولت وقت قیام کرد و حکومت مستقل خود را در «بندر طبرق» تشکیل داد و با فتح بنغازی، مرکزیت آن را به این شهر مهم در شرق لیبی منتقل کرد. نیروهای حفتر از حمایت مستقیم و پررنگ مصر، امارات و روسیه برخوردار بوده و در سطح سیاسی و اطلاعاتی نیز رژیم صهیونیستی، آمریکا، فرانسه، انگلستان و عربستان سعودی از آن پشیبانی می‌کنند.

اگر فایز السراج را وابسته به اردوغان می‌خوانند، حفتر را باید یک مهره‌ای خواند که به صورت کامل توسط امارات و مصر جابجا می‌شود و فاقد هرگونه نقش‌آفرینی مستقل است! به این ترتیب عملا جنگ لیبی به عرصه نزاع میان قدرت‌های منطقه‌ای و بین المللی تبدیل شده است. در سطح خاص‌تر باید آن را عرصه نزاع میان آنکارا و ائتلاف مسکو و ابوظبی خواند و در سطح عام‌تر نیز نبرد میان بلوک اسلامگرایان سنی و جریان‌های سیاسی متمایل به سازش با رژیم صهیونیستی دانست.

از سال ۲۰۱۴ که جنگ میان حفتر و فایز السراج آغاز شد، حفتر در شرق لیبی از توان بیش‌تری برخوردار بود. در سال ۲۰۱۷، حفتر توانست بنغازی را به طور کامل تصرف کند و از آن زمان، نظامیان مصری، تسلیحات خریداری شده توسط امارات و مستشاران روس به صورت مستقیم در جنگ لیبی حضور یافتند که باعث شد تا کفه توان نظامی حفتر در مقایسه با دولت وفاق به مراتب سنگین‌تر شود و بخش اعظم کشور لیبی به سیطره ارتش تابع حفتر (موسوم به «ارتش ملی») قرار گیرد.

اما از سال ۲۰۱۹ ترکیه به صورت جدی به حمایت از دولت وفاق برآمد و در نتیجه آن، بار دیگر توازن قوا در لیبی تغییر کرد. حفتر که هنوز تصور می‌کرد می‌تواند مطابق روند سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ پیشروی کند، زیر بار مذاکرات سیاسی نرفت و در مقابل، ترکیه با نیروهایی که به لیبی منتقل کرد موفق شد از مناطق تحت سیطره سراج محافظت کند.

2.از اعتماد به نفس حفتر برای فتح طرابلس تا عقب‌نشینی از نوار ساحلی

یک سال قبل، در آوریل ۲۰۱۹ حفتر فرمان عملیات «فتح طرابلس» را داد که ظاهرا نقشه عملیات آن در اتاق فرماندهی مشترک روسیه، امارات و مصر طراحی شده بود. در محاسبات نخست انتظار می‌رفت حداکثر طی سه ماه، نیروهای حفتر وارد پایتخت لیبی شوند و طومار حکومت وفاق را بپیچند؛ اما مداخله جدی و پررنگ ترکیه معادلات را تغییر داد.

بعد از ورود ترکیه و توقف ماشین پیشروی حفتر، مذاکرات سیاسی همزمان با نبردهای میدانی جدی شد. سازمان ملل و کشورهای زیادی تلاش کردند تا از طریق توافقات سیاسی، سطح تنش را در لیبی مهار کنند. اوج این رایزنی، نشست مسکو با حضور اردوغان و پوتین بود که قرار بود در آن، سند آتش بس و توقف عملیات فتح طرابلس به امضای حفتر برسد. در نشست مسکو، پرونده‌های سوریه و لیبی میان رؤسای جمهور روسیه و ترکیه مورد رایزنی قرار گرفت و در اوج درگیری‌های ارتش ترکیه و سوریه در استان ادلب، پوتین می‌خواست دو عملیات ادلب (سوریه) و طرابلس (لیبی) را به میز سیاست بازگرداند. حفتر نیز در همین راستا به مسکو آمد؛ اما ناگهان «ابوظبی» وارد عمل شد و به حفتر دستور داد بدون امضای سند آتش بس مسکو را ترک کرده و به قاهره برود! گفته می‌شود همان زمان، هیئتی از طرف سازمان استخبارات سوریه نیز در قاهره حضور داشته است!

با اجتناب حفتر از امضای موافقتنامه آتش بس، نبرد در حومه طرابلس تشدید شد؛ اما باز هم محاسبات حفتر اشتباه از آب درآمد! نه‌تنها تمام تلاش‌های حفتر برای سیطره بر پایتخت لیبی ناکام ماند؛ بلکه این بار نوبت به حکومت الوفاق رسید که با کمک نیروهای اعزامی از طرف ترکیه، وارد فاز پیشروی شود و حتی مهم‌ترین شهر تحت سیطره حفتر در حاشیه جنوبی طرابلس یعنی شهر «غریان» به سیطره ارتش تابع فایز السراج درآمد! شهر «غریان» در فاصله ۷۵ کیلومتری جنوب طرابلس، مرکز حمایت لجستیکی و بارانداز نظامی از نیروهای عملیاتی حفتر در جنوب پایتخت به حساب می‌آمد و در جریان فتح این شهر توسط دولت الوفاق، مدارک متعددی از حضور مستقیم امارات مانند پهپادها و... منتشر گردید!

با این حال نبرد در حومه طرابلس بدون تحولات اساسی و به صورت روزمره ادامه داشت؛ تا این‌که هفته طوفانی عقب‌نشینی نیروهای حفتر از راه رسید! هنوز مشخص نیست که چه اتفاق ویژه‌ای رخ داده که نیروهای حفتر تا این اندازه غافلگیر شده‌اند؛ اما تنها طی یک هفته، نیروهای همپیمان ترکیه موفق شدند نوار ساحلی غرب لیبی را به طور کامل تصرف و ۸ شهر مهم را در غرب لیبی فتح کنند.

با پیشروی‌های یک هفته اخیر، دولت الوفاق و طرابلس اعتماد به نفس ویژه‌ای پیدا کرده و حالا به آخرین شهر تحت سیطره حفتر در حومه طرابلس یعنی شهر «ترهونة» حمله کرده‌اند. هم‌اکنون نبرد در حومه ترهونة به سختی دنبال می‌شود و استراتژیست‌های اماراتی صریحا خواستار «مداخله فوری» ارتش مصر به سود حفتر شده‌اند! در قسمت دوم این گزارش، ابعاد ژئوپلتیک و سیاسی عملیات ترهونة را بیان کرده و گزارش میدانی از نبردهای این شهر منتشر خواهیم کرد.

ارسال نظر: