گفتاری از حجت الاسلام نظافت دربارۀ مواسات؛

مسئولان باید در مواسات پیشتاز باشند

کدخبر: 2351534

همۀ مردم بایستی اهل مواسات باشند. اما مواسات بر بعضی‌ها واجب‌تر است: علما، اساتیدِ دانشگاه، مسئولین و فرهنگ‌سازان در مواسات باید پیشتاز باشند. این‌که در انجام مواسات، مسئولین از بیت المال برای حل مشکل گرفتاران منبعی را اختصاص می‌دهند، خیلی کار ارزشمند و خوبی است، چون بعضی‌ها بخاطر روحیه بخل حتی حاضر نیستند از بیت المال هم ببخشند امیر المومنین(ع) به مالک اشتر فرمود مشاورت بخیل نباشد. قرآن می‌گوید: «وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ» (۹) بعضی‌ها مانع کار خیر می‌شوند.

نسیم آنلاین : حجت الاسلام محمد جواد نظافت مدیر مدارس علمیه حضرت مهدی (عج) در گفتاری به تبیین مباحثی در رابطه با مواسات از جمله کیفیت و کمیت اجرای آن، مبانی و الزامات و موانع پیش رو پرداخت.

به گزارش «ایام» در این گفتار، حجت الاسلام نظافت با هدف ایجاد نگرشی صحیح در میان عموم جامعه نسبت به مفهوم مواسات، به تفصیل دربارۀ مبانی مواسات و ظرایف و ملزومات اجرایی آن با اتکا به معارف قرآن، احادیث و روایات پرداخته است که متن کامل این گفتار را در ادامه می‌خوانید.

از کم شروع کنیم

در رابطه و با انفاق و مواسات باید از کم شروع کنیم و نکتۀ دیگر این که باید کم کم آن را انجام دهیم؛ یعنی بعضی‌ها برخوردارند، اما برایشان سخت است یکجا یک پول سنگینی بپردازند. اینجا سر نفس‌تان را کلاه بگذارید. همچنان که به توصیه امیرالمومنین (ع) در عبادت « خَادِعْ نَفْسَکَ فِی الْعِبَادَهِ» ( ۱) باید بود. به این معنا که در عبادت باید سر نفست را کلاه بگذاری. چنانکه مثلا یک صفحه قرآن در صبح می‌خوانی، بعد در ظهر یک صفحه قرآن می‌خوانی، باز شب یک صفحه و آخر شب نیز یک صفحه دیگر قرآن می‌خوانی. آن کسی که نمی‌تواند یک جا عبادت سنگینی را انجام دهد، باید خرد خرد این کار را بکند و در نهایت سر جمعش خیلی می‌شود.

کم را کوچک نشماریم

امیرالمومنین (ع) فرمودند: آن پولی را در راه خدا بده که اگر نگهداری پولدار نمی‌شوی و اگر بدهی فقیر نمی‌گردی. ما باید از اینجا شروع کنیم، یعنی به مانند ورزش پروش اندام که اول وزنه‌های کم را برمی‌داریم و به مرور قوی‌تر می‌شویم، ایمان نیز درجه به درجه است و پله به پله باید این مسیر را شروع کرد و ادامه داد. یک وقت گمان نکنیم انفاق تنها متعلق به پولدارها است، نه! قرآن می‌گوید: « وَمَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّه» (۲) اگر کسی روزی اش کم است از همان کم انفاق کند. انفاق بال پرواز است. اینطور نیس که خداوند فقط دوست داشته باشد از این باب مواسات تنها انسان‌هایی که ثروت فراوان دارند بتوانند رشد کنند. لذا مومنین نیز اگر از همین کم خودشان دریغ نکنند، نتیجه خواهند گرفت.

در انفاق همین است و این کم‌کم‌ها سر جمعش زیاد می‌شود. بنابراین کم را کوچک نشماریم، اما به کم هم قانع نباشیم. در مسایل مادی توصیه شده که به کم قانع باشید و در مسائل معنوی گفتند به کم قانع نباشید. آنچنان که در مسایل مادی گفته‌اند به زیر دستان نگاه کنید و در مسایل معنوی به بالادستان توجه نمایید و قله‌های بلند را مد نظر قرار دهید.

به کم قانع نباشیم

وقتی کسی ما را ستایش می‌کند یک خوبی ما را می‌بیند، امیرالمومنین (ع) در خطبه ۱۰۰ نهج البلاغه می‌فرمایند: «اَللَّهُمَّ اِجْعَلْنِى خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اِغْفِرْ لِی مَا لاَ یَعْلَمُونَ» (۳) خدایا، مرا بهتر از آنچه که آنها مى‌پندارند قرار ده و گناهانى را که آنان نمى دانند، براى من بیامرز. قرار نیست ما در جا بزنیم و اگر در جا بزنیم باختیم و ضرر می‌کنیم. مبادا بچه‌های مذهبی و ارزشی خودشان را با کسانی که مربی نداشتند و یا دوست خوب و والدین خوبی نداشتند مقایسه کنند، آنها باید خودشان را با حاج قاسم سلیمانی مقایسه کنند تا همت‌ها افزایش بیابند.

از تمام ظرفیت‌هایمان برای مواسات استفاده کنیم

اسلام می‌گوید برای مواسات با مردم از تمام ظرفیت‌هایتان استفاده کنید. یکی از ظرفیت‌های ما که کم و زیاد بایستی در قبال آن اهل انفاق باشیم، مال و ثروت است. یکی دیگر از این ظرفیت‌ها علم است. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ»(۴) قرآن می‌گوید که از آنچه روزیشان کردیم انفاق می‌کنند. امام صادق (ع) فرمودند: «مِمَّا عَلَّمْنَاهُمْ یَبُثُّونَ»(۵)، آنچه که ما به آن‌ها آموخته‌ایم را [بین مؤمنین] نشر می‌دهند. یعنی علمشان را پخش می‌کنند. اگر جوان دانشجویی که ریاضی‌، شیمی یا فیزیک‌اش خوب است، به بچه‌های مستضعف کمک کند، مواسات دارد. از نظر مسایل علمی اگر کسی علمش را مخلصانه منتشر کند، این اقدام زکات به شمار می‌آید. چنان که طبق روایت «زکوه العلم نشره» (۶)

با بدنمان نیز می‌توانیم مواسات داشته باشیم مثلا وقتی بار دیگران را بر می‌داریم. کسانی که اردوی جهادی می‌روند، مواسات انجام می‌دهند. خانۀ ما، ماشین ما نیز می‌توانند ظرفیت داشته باشد. یک پدر شهیدی را می‌شناسم که زمان جنگ هم بچه‌‌هایش به جبهه رفتند، هم ماشینش را داد تا در جبهه استفاده کنند. خدا رحمت کند حاج آقای تدیّن را که آخرش هم شهید شد. ایشان معلم قرآن بود. یک مینی بوس داشت و بامینی بوسش بچه‌ها را به اردو می‌برد. بنابراین ظرفیت‌های گوناگونی داریم.

باز یکی دیگر از آن ظرفیت‌ها آبرو است. قرآن می‌گوید که «وَلَا یَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ» (۷)، دو آیه داریم که سرزنش می‌کنند که چرا شما یکدیگر را بر اطعام مسکین تحریک نمی‌کنید. یعنی از پول خودت که استفاده می‌کنی، خب این یک ظرفیت است، اما روز قیامت از تو خواهند پرسید که چرا از آبرویت استفاده نکردی. چرا دیگران را بر مواسات و هم‌یاری با مسکین امر نکردی. مسئله به این شکل است که وقتی کسی آبرو و مقبولیت دارد باید از آبرویش استفاده کند که بعضی‌ها این کار را می‌کنند و باید گفت زکات آبرو هم اینست. آن‌هایی که وساطت می‌کنند برای ازدواج یا اشتغال دیگران، آنها نیز برای انفاق از آبرویشان استفاده می‌کنند.

فرزند و خانوادۀ ما نیز ظرفیت ما هستند. افرادی فرزندان خوبی دارند، امیرالمومنین خطاب به کمیل ابن زیاد فرمودند: «مُرْ أَهْلَکَ أَنْ یَرُوحُوا فِی کَسْبِ الْمَکَارِمِ وَ یُدْلِجُوا فِی حَاجَهِ مَنْ هُوَ نَائِمٌ » (۸) به خانواده‌ات امر کن دنبال رفع گرفتاری گرفتاران بروند. در روز قیامت به آن کسی که فرزند خوبی دارد می‌گویند چرا از این ظرفیت استفاده نکردی. آن کسی که خانۀ بزرگی دارد همینطور. آدم‌ها ظرفیت‌های گوناگونی دارند. بعضی دوستان خوبی دارند. بعضی ثروت و مهارت دارند، بعضی می‌توانند مشاوره بدهند. بعضی می‌توانند از وقتشان استفاده کنند و وقتشان را در راه خدا انفاق کنند. باید به مانند یک جبهه که در آن نیازهای گوناگونی وجود دارد، هر کسی هرنوع توانی را که دارد به صحنه بیاورد تا به خواست خدا نتیجه بگیریم.

مسئولان در مواسات پیشتاز باشند

همۀ مردم بایستی اهل مواسات باشند. اما مواسات بر بعضی‌ها واجب‌تر است: علما، اساتیدِ دانشگاه، مسئولین و فرهنگ‌سازان در مواسات باید پیشتاز باشند. این‌که در انجام مواسات، مسئولین از بیت المال برای حل مشکل گرفتاران منبعی را اختصاص می‌دهند، خیلی کار ارزشمند و خوبی است، چون بعضی‌ها بخاطر روحیه بخل حتی حاضر نیستند از بیت المال هم ببخشند امیر المومنین(ع) به مالک اشتر فرمود مشاورت بخیل نباشد. قرآن می‌گوید: «وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ» (۹) بعضی‌ها مانع کار خیر می‌شوند.

مبادا مسئولین جامعه اسلامی از توده‌ی مردم عقب بمانند

اما مسئولین عزیز باید دقت کنند این کفایت نمی‌کند، بلکه آنها باید الگوی ساده‌زیستی، انفاق، ایثار و اسوه در سختی‌ها باشند. امیرالمومنین(ع) فرمود: «أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأَنْ یقَالَ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ» ( ۱۰) دلم را خوش کنم که اسم من مدیر است و «الا أُشَارِکُهُمْ فِی مَکَارِهِ اَلدَّهْرِ» من شریک مردم در مشکلات نباشم!

ماکه نمی‌توانیم امیرالمومنین(ع) باشیم. خود حضرت فرمودند: «اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلی ذلِک»(۱۱) شما این توان روحی را ندارید، این ظرفیت را ندارید، ولی خب می‌توانید به اندازه وسع پیشگام باشید. مسئولین عزیز پیش قدم شوند و خودشان بگویند در ایامی که کرونا شرایط را سخت کرده و اقشاری تحت فشار هستند، ما ۲۰ درصد حقوقمان را در راه خدا انفاق می‌کنیم. ما این همه فرمانده ارتش و سپاه، قاضی، وکیل، وزیز و مسئولین مختلف داریم، اینها اگر در چنین اقداماتی پیش قدم باشند، بقیه کارمندان نیز به آنها اقتدا می‌کنند. مبادا مسئولین جامعه اسلامی از توده‌ی مردم عقب بمانند، این حیف است.

مراقبت کنیم زینت اسلام باشیم

یک دعایی هست از امام زمان(ع) در حق شیعیان که با «اللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الطّاعَهِ » ( ۱۲) شروع می‌شود. آنجا که در یک فرازی حضرت طبقات گوناگون اجتماعی را دعا می‌کنند و برای هر بخش و برای هرگروهی، آن حاجتی را که برجسته و مورد نیازشان است را از خدا برای آنان می‌خواهد. ایشان در این دعا برای علما زهد، دلسوزی و خیرخواهی در قبال مردم، برای دانشجویان و طلبه‌ها همین خواسته‌ را، برای پولدارها فرمودند: «وَعَلَى الْأَغْنِیاءِ بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَهِ» ( ۱۳)، یعنی خدایا تفضل کن پولدارهای جامعه اسلامی متواضع باشند و وضع مالی‌شان خوب باشد تا بتوانند انفاق کنند. برای مسئولان فرمودند: «وَعَلَى الْأُمَراءِ بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَهِ»(۱۴) یعنی خدایا تفضل کن امیران جامعه اسلامی آنهایی که در چشم‌اند و رفتارشان فرهنگ‌ساز است، اهل عدالت، شفقت و دلسوزی باشند. یعنی مردم را مثل بچه‌هایشان دوست داشته باشند. مسئولین باید بدانند که در جمهوری اسلامی پست و مقام گرفتند و این مسئولیت دارای یک اقتضائاتی است. غصه آن است که گاهی خبر بیاید یک کسی که مسلمان نیست، او حقوقش را در این ایام بخاطر اینکه به مردمش سخت نگذرد انفاق کرده است، اما آنهایی که مسلمان هستند این کار را نکنند. امیرالمومنین فرمود: «اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ لَا یَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُمْ » (۱۵) مبادا غیر شما در عمل به قران از شما پیشی بگیرند. مراقبت کنیم که زینت اسلام باشیم و ننگ اسلام نباشیم.

فقر، آزمایشی برای فقرا

در صلوات شعبانیه که گفتن هر روز ظهر در ماه شعبان بخوانید داریم: «وَارْزُقْنى‏ مُواساهَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ» ( ۱۶) خدایا روزی من کن مواسات با کسانی که روزی را بر آنها تنگ گرفتی. خدا بعضی از انسان‌ها را آزمایشاتی سخت می‌کند. یعنی از نظر مادی، معیشت را بر آنها تنگ می‌گیرد و به بعضی هم وسعت می‌دهد. اگر کسی که وسعت مادی دارد نتواند اهل رسیدگی به مستمندان، مددجویان و گرفتاران باشد، در حقیقت این رزق مادی برایش برکت نداشته است. چراکه این رزق معنوی است که به

رزق مادی برکت می‌دهد. لذا می‌گوییم « وَارْزُقْنى‏ مُواساهَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ»، خدایا روزی من قرار ده مواسات را به شکرانه‌ای که به من وسعت دادی. بعد می‌گوییم «وَسَّعْتَ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِکَ» منشا این وسعتی که بخشیدی، فضل توست خداوندا و من استحاق نداشتم.

مواسات آزمایشی برای پولدارها

اکنون پرسشی مطرح است که چرا این فضل شامل حال عده‌ای می‌شود و شامل حال فقرا نمی‌شود؟! در پاسخ باید گفت چون خداوند عده‌ای را به این شکل ازمایش می‌کند. خداوند می‌فرماید: روز قیامت از فقرا عذرخواهی می‌کنم، من شما را تحقیر نکردم، بلکه اینگونه آزمایش کردم. ما نیز نباید فقرا را تحقیر کنیم. رسول الله(ص) فرمود: « أوَّلُ مَن یَدخُلُ الجَنّهَ مِن خَلقِ اللّهِ الفُقَراءُ». ( ۱۷) فقرای مومن اولین کسانی هستند که به بهشت می‌روند. در میان پیامبران نیز حضرت سلیمان از همه دیرتر به بهشت می‌رود ولو اینکه حضرت سلیمان(ع) هیچ دلبستگی به ثروت نداشت. حضرت سلیمان دربارۀ این حکومت و امکانات عجیبی که در خدمتش بود فرمود: «هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی»( ۱۸) ، یعنی این فضل پروردگار است که شامل حال من شده است. بعد فرمود: « لِیَبْلُوَنِی» ( ۱۹)، خدا دارد من را اینگونه آزمایش می‌کند. بنابراین فضل پروردگار شامل حال برخورداران جامعه شده تا به اینصورت آزمایش شوند. « وَ نَشَرْتَ عَلَیَّ مِنْ عَدْلِکَ»[فرازی از صلوات شعبانیه] این عدل خدا هم هست. عدل خدا این است که روز قیامت فقیر و پولدار را یکسان محاسبه نمی‌کند. فقرا خیلی آسان محاسبه می‌شوند. پولدارها هستند که معطل می‌شوند. به‌عنوان مثال شما فرودگاه را فرض کنید، در فرودگاه کسی که هیچ ساک و باری ندارد، معطلی هم ندارد و سریع رد می‌شود، اما آن کسی که ساک دارد، ساک‌هایش را می‌گردند، اگر جنس قاچاق هم نداشته باشد معطلی دارد، وای به حال اینکه جنس قاچاق هم داشته باشد. بنابراین باید دقت کرد این ثروت و برخورداری آش دهن سوزی نیست و معطلی روز قیامت را دارد. لذا عدالت خدا در همین است که می‌گویند هر کس بامش بیش برفش بیشتر؛ یعنی هرکس ثروت‌اش بیشترباشد، مسئولیتش‌اش بیشتراست چنانکه خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا». (۲۰)

با چه کسانی مواسات کنیم؟

با چه کسانی از بین فقرا مواسات کنیم؟ چون فقرا انواع و اقسام هستند. جوابش این است که از نظر اسلام مهربانی شامل حال همه می‌شود. امیر المومنین(ع) به مالک اشتر فرمود: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَهَ لِلرَّعِیَّهِ»( ۲۱) یعنی دلت را صمیمانه مهربان کن و از ته دل با زیر دستان و تودۀ مردم مهربان باش. فرمود: «إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ»( ۲۲)یعنی یا اینها برادر دینی تو هستند و یا اگر برادر دینی نیستند، انسان که هستند بنابراین انفاق می‌تواند کسانی که مذهب ما را هم ندارند شامل شود. در ذیل آیات انفاق در سوره بقره داریم: «لَّیْسَ عَلَیْکَ هُدَاهُمْ»(۲۳) یعنی پیامبر به زور که نمی‌شود کسی را هدایت کرد. اتفاقا وقتی افراد محبت اسلام را بچشند، این می‌تواند وسیله هدایت آنها شود. بنابراین مومن باید رزق مادی را وسیلۀ رزق معنوی در کمک به نیازمندان قرار دهد. لذا محبت اسلام را به همه بچشانید چنانکه اهل بیت(ع) به همه محبت داشتند و مانند آفتاب بر همه می‌تابیدند.

اولویت در مواسات با کیست؟

البته «ﺍﻟﻤﻌﺮﻭﻑ ﺑﻘﺪﺭ ﺍﻟﻤﻌﺮﻓﺔ»، یعنی احسان به اندازه معرفت باید باشد و اگر کسی پیدا شد که درجه ایمانی بالاتری داشت، ما او را بیشتر تکریم می‌کنیم. اگر کسی مجاهد بود به او بیشتر محبت می‌کنیم. اگر فردی را دستگیری کنیم که بدانیم او نیز در دستگیری از دیگران یار ما می‌شود، کمک به او را باید در اولویت قرار داد. ببینید در ذیل همین آیات انفاق در سوره بقره، خدای متعال می‌فرماید: «لِلْفُقَرَاءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ»( ۲۴)، بعضی‌ها مدافع حرم‌اند، بعضی‌ها هستند که رزمنده‌اند و یک سنگری را انتخاب کرده و در حال مجاهدت هستند. کسی که در خط مقدم دارد مجاهده می‌کند، دیگران باید به او تدارکات برسانند چراکه او نمی‌تواند سنگرش را رها کند و خداوند متعال می‌فرماید: « الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ » یعنی آنهایی که در راه خدا یک کاری انجام می‌دهند، باید از اینها حمایت ویژه کرد.

کمک به گرفتاران را علنی انجام دهیم یا مخفیانه؟

این پرسش که عبادت را علنی انجام بدهیم یا مخفیانه در عبادت هم هست. جوابش این است که هر دو رقم را در توصیه‌های دینی داریم. در مورد انفاق قرآن می‌گوید: «سِرًّا وَعَلَانِیَهً»(۲۵) یعنی هم عبادت مالی و انفاق علنی داریم، هم سری و پنهانی. آنجایی که پای آبروی مومن در میان است بایستی سری کمک کرد و باید آبرو و شخصیت افراد را حفظ کرد. اما یک وقتی کمک را به مراکز خیریه و امداد و … می‌دهیم، آنها را می‌شود علنی انجام داد، اگر خضوصا کمکی به الگو شدن ما می‌کند. این آیه را نگاه کنید: «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ»(۲۶) یعنی آشکار کردن صدقات کار خوبی است و عیبی ندارد چرا که با این اقدام فرهنگ‌سازی می‌شود و دیگران هم یاد می‌گیرند.

باید مواظب شأن و عزت افراد در مواسات بود

اما « وَإِنْ تُخْفُوهَا» اگر مخفی می‌کنید آن را « وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ» این اقدام بهتر است و « یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئَاتِکُمْ»(۲۷) سیئات شما را تکفیر می‌کند و «اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ». بنابراین بایستی ملاحظه حال شخصیت افراد و عزت افراد را در انفاق کرد. به‌ویژه مثلا فرض بفرمایید به یک کسی از همسایه‌ها یا اقوام‌مان خدمتی می‌کنیم، اگر احتمال برود در صورتی که فرزند یا فرزندان ما ماجرا را بفهمند و روزی به روی او بیاورند، باید مراقب باشیم که فرزندان ما هم چیزی نفهمند. باید خیلی ملاحظه شأن، عزت و آبروی افراد را در این جریان کرد.

چگونه انجام مواسات را برای خود آسان کنیم؟

«إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ»(۲۸)، خدا انسان را اینگونه آفریده که پول را خیلی دوست دارد. خیر در زبان قرآن به ثروت هم گفته می‌شود. چگونه می‌شود از ثروت گذشت؟ چگونه نفسمان را قانع کنیم که از پول بگذریم؟ یا چگونه دیگران را به مواسات با مددجویان دعوت کنیم؟ جوابش این است که مواسات دارای یک مبانی است که ما باید به آن توجه کنیم. اگر انسان نگرش‌های صحیح پبدا کند، انفاق برایش آسان می‌شود.

۱. خدا را مالک بدانیم

اولین نکته این است که بدانیم نعمت‌ها امانت در نزد ماست و مالک اصلی خداوند متعال است. امام صادق(ع) فرمود:« الْمَالَ مَالُ اللَهِ یضَعُهُ عِنْدَ الرَّجُلِ وَ دَائِعَ وَ جَوَّزَ لَهُمْ… »(۲۹). مال، مال خداوند است. خدای متعال این مال را نزد کسی که قرار می‌دهد بعنوان امانت است و خدا اجازه داده که از آن مال برای رفع نیاز جسمی، پوشاک و خوراک‌شان استفاده کنند، منتها فرموده است به اندازه. « وَ جَوَّزَ لَهُمْ أَنْ ینْکحُوا قَصْداً وَ یرْکبُوا قَصْداً» اجازه داد که مرکب داشته باشند. مرکب یعنی ماشین و وسیلۀ نقلیه، بعد فرمود با میانه‌روی و اعتدال. اجازه داد به اندازه نیاز مسکن داشته باشند . اینکه الان یک عده نمی‌توانند انفاق بکنند دلیلش این است که گمان می‌کنند این پول‌ها را خودشان به دست آورده‌اند و مالک آن هستند. این یعنی روحیۀ قارونی پیدا کردن که چه درمیان برخی مسئولین، چه غیر مسئولین شکل گرفته است. به قارون وقتی گفتند انفاق کن و «آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَهَ»(۳۰) ببین که خدا به تو چه داده و با اینها ابدیت خود را تامین کن، تا گفته شد خدا داده است، گفت: «إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِی»(۳۱)اینها را با علم خودم به دست آوردم. یعنی روحیۀ قارونی این است، فرد خودش را مالک می‌داند و به فکر آخرتش هم نیست. بنابراین نکته اول این است که خدا را مالک بدانیم.

۲. قناعت کنیم

نکتۀ دوم این است که حالا که خدا مالک بوده و این پولها نزد ما امنت است، بایستی زندگی معتدلی داشته باشیم. هرچه ساده‌زیستی بیشتر باشد، توفیق انفاق هم بیشتر است. آنهایی که زندگی اشرافی دارند، طبیعتا فرصت انفاق پیدا نمی‌کنند. لذا راهبرد مومنین و بچه حزب اللهی‌ها این روایت است و باید نصب العین‌شان باشد. رسول خدا فرمود: « المومنُ قلیل المؤنه و کثیر المعونه»(۳۲) مومن خرج زندگی‌اش کم، اما کمکش زیاد است. اگر ادارات و تشکیلات اداری ما در جمهوری اسلامی پر خرج باشد مسئولین دیگر پول اضافه پیدا نمی‌کنند تا به برگترین سرمایه این کشور که نیروی انسانی است، رسیدگی کنند. بنابراین فضیلت این است ک ما بهره‌وری‌مان را بالا برده و خرج زندگی‌مان را پایین بیاوریم. آن وقت در نتیجه‌ی این صرفه جویی‌ها می‌توانیم به دیگران نیز کمک کنیم. امام صادق(ع) فرمود: « ضَمِنتُ لِمَنِ اقتَصَدَ أن لا یَفتَقِرَ»(۳۳) من ضمانت می‌کنم کسی که میانه‌روی را رعایت می‌کند، فقیر و محتاج دیگران نمی‌شود. این شیوه اگر رعایت شود، در گام بعد در مالمان یک اضافاتی پیدا می‌کنیم که می‌توانیم آن را برای رسیدگی به فقرا و در حقیقت رسیدگی به خودمان و سعادت ابدی‌مان، استفاده کنیم.

۳. دل را با انفاق زنده کنیم

یکی از مبانی مواسات این است که عاشق روحمان هم باشیم. کمی به روح‌مان هم توجه کنیم. خلقت ما خلقت ترکیبی است. خداوند می‌فرماید: « فِی أَیِّ صُورَهٍ مَا شَاءَ رَکَّبَکَ»(۳۴) این آیه می‌گوید خدا تو را ترکیب کرده است. ترکیبی از جسم و روح، ترکیبی از شهوت و عقل و آنهایی که فقط به جسمشان توجه می‌کنند و به روحشان توجه ندارند، طبیعتا به مواسات، انفاق و احسان به خلق خدا بهایی نمی‌دهند. در روایت داریم غذا خوردن مایع قوت جسم است و غذا دادن به دیگران مایع قدرت روح. آیا عاشق روحمان هستیم؟ آیا دوست داریم روحمان را جلا بدهیم و روحمان را قوی کنیم؟ خب تقویت روح انفاق است. در نهج البلاغه داریم که امیر امومنین فرمود: «وَ یَرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیَا یُعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْیَائِهِمْ. »(۳۵) اولیای خدا وقتی به امثال ما انسان‌های بی‌معرفت نگاه می‌کنند، می‌بینند ما برای بدنمان خیلی عظمت قائلیم. به‌عنوان مثال الان فردی احتمال بدهد گرفتار کرونا شده، چقدر نگران می‌شود؟ او حاضر است میلیاردها خرج کند تا سلامتی را به‌دست آورد و از مرگ نجات پیدا کند. فرمود اولیا علاوه بر اینکه برای جسمشان ارزش قائل هستند، خیلی خیلی بشتر نگران مرگ دل‌اند. کسی که اهل انفاق نیست، دلش می‌میرد. آنهایی که زندگی اشرافی دارند و غرق در نعمت‌اند، دل مرده می‌شوند پس باید با انفاق دل را زنده کنند.

۴. انفاق را نیکی به خود بدانیم

برای اینکه نفس اماره که دشمن درونی ماست و مانع مواسات را قانع کنیم تا اهل مواسات باشیم، بایستی به پیامدهای مواسات و احسان به خلق خدا توجه کنیم. اولین پیامدش این است که هر اقدام خیری به خودمان بر می‌گردد. در قرآن داریم: « أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکمْ»(۳۶). اگر کسی احسان کند به خودش احسان می‌کند. می‌گویند که پیامبر اسلام یک شتر یا گوسفندی را ذبح کرده بودند و گوشت‌هایش را تکه تکه می‌کردند و به فقرا می‌دادند. همسر ایشان که ناظر بود، همینطور می‌دید که از گوشت‌ها کم می‌شود، مثلا رانش رفت، دستش رفت و در آخر یک مقدار کمی پیامبر (ص) برای خودشان نگه داشتند. همسرشان گفتند: همین مقدار برای ما ماند؟ پیامبر پاسخ دادند همان‌هایی که بخشیدیم برایمان ماند. یعنی پیامبر هم به منافع خودش توجه دارد و تفاوت در نوع نگرش است. پس نکتۀ اول این است که انفاق و احسان، نیکی به خود است چنان که گناه و بخل و …ظلم به خود است. « وَمَا ظَلَمُونَا وَلَکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»(۳۷) قران می‌گوید به خودشان ظلم می‌کنند و به خدا کسی ظلمی نمی‌کند.

۵. انفاق را یک توبۀ عملی در نظر بگیریم

نکته دیگر این است که یکی از آثار انفاق مغفرت است. انفاق سبب مغفرت خدای متعال و کفاره گناه می‌شود و یک توبۀ عملی است. خداوند می‌گوید: « إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُوا»(۳۸) توبه همراه با اصلاح باید باشد.

۶. انفاق را مایۀ بخشش علم بدانیم

کسانی که اهل احسان به خلق خدا هستند مکتب نرفته، ملا می‌شوند. بهترین علم آن علمی است که مستقیما خدای متعال بر قلب ما افاضه کند. یعنی همان مدلی که خدا به انبیا علم می‌داد. ما وظیفه داریم مطالعه کنیم، شاگردی کنیم، اما خداوند مژده داده است که هرکس اهل احسان باشد، خداوند بر دل او علم واقعی را اشراق می‌کند. در مورد حضرت یوسف داریم « وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»( ۳۹) فرمود وقتی حضرت موسی(ع)_برای حضرت یوسف هم داریم_ به بلوغ اشد رسید، ما به او حکم و علم دادیم. یعنی حضرت یوسف(ع) شاگردی کسی را نکرده و خدا به او این علم را داده است. بعد فرمود « وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ» ما محسنین را نیز این چنین جزا می‌دهیم و این یعنی ویژه پیامبران نیست و شامل تمام نیکوکاران می‌شود.

پیامدهای انفاق نکردن چیست؟

برای قانع کردن این نفس خبیث در جهت آنکه بتوانیم انفاق کنیم، باید به پیامدهای انفاق نکردن و مواسات نداشتن هم توجه کنیم. پیامدهای انفاق نکردن و مواسات نداشتن چند چیز است:

۱. از دست رفتن مال

در سوره کهف داریم که فردی بود دارای دو باغ پر از میوه و از میان این دو باغ نهر آبی روان و صاحب باغ دارای وضع خیلی خوبی بود. صاحب باغ یک دوست مستضعفی داشت که به او می‌گفت: « أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا» (۴۰) و در مقابل او پز می‌داد و فخر می‌فروخت و می‌گفت من مال، نیرو و خدم و حشم بیشتری دارم.

خلاصه این رفیق مستضعف که اگرچه مستضعف بود، اما ثروت معنوی بالایی داشت و با معرفت بود، مرعوب نشد و او را موعظه کرد. یکی از موعظه‌ها این بود که به او گفت: ممکن است بر باغ تو بلایی نازل شود و باغ تو با خاک یکسان گردد. قرآن می‌گوید فرد فخر فروش فردا وارد باغ شد و دید این باغ با خاک یکسان شده است. «فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ»(۴۱) یعنی دست‌هایش را از حسرت به هم می‌پیچید و می‌گفت: « یَا لَیْتَنِی لَمْ أُشْرِکْ بِرَبِّی أَحَدًا»(۴۲) ای کاش کسی و چیزی را شریک خدا نمی‌کردم. آنهایی که انفاق نمی‌کنند این ثروتشان از دستشان می‌رود و حسرت می‌خورند.

۲. حسرت به هنگام مرگ

یکی از تبعات بد انفاق نکردن در هنگام مرگ آشکار می‌شود. به خطبه ۱۰۹ نهج البلاغه مراجعه کنید. امیرالمومنین (ع) در این خطبه جان دادن را توضیح می‌دهد که چقدر به روح محتضر در حالیکه جان می‌دهد فشار وارد می‌شود و در سکنات فرو می‌رود. درمورد هنگامۀ جان دادن امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند: «یُفَکِّر فیمَأفنی عُمرَه»(۴۳) فکر می‌کند عمرش را چطوری هدر داده و مواظب باشیم عمرمان را هدر ندهیم و برای عمرمان ارزش قایل باشیم. برای مصرف عمر خسیس باشیم؛ این یک حسرت است.

در تبیین حسرت دوم حضرت علی (ع) فرمودند: « و یَتَذکَّرُ أموالاً جَمَعَها»(۴۴) موقع مردن یاد ثروتی می‌افتد که آنها را جمع کرده که ممکن است بعضی‌هایش حرام و بعضی‌هایش حلال باشد. در این حال فکر می‌کند که دارد می‌رود و بارش روی دوش اوست و کیف آن برای بازماندگان است و باید برود جواب دهد و آرزو می‌کند ای کاش این ثروت مال من نبود. برای اینکه هنگام مردن حسرت نخوریم از همین الان اهل انفاق باشیم و زندگی خودمان را نورانی کنیم.

۳. پشیمانی بعد از مرگ

یکی از پیامدهای بد انفاق نکردن بعد از مرگ است. قرآن می‌گوید: آنهایی که می‌میرند، می‌گویند: «رَبِّ ارْجِعُونِ»(۴۵) خدایا مرا بازگردان «لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ»(۴۶) امیدوار است و می‌گوید که اگر بازگردم با ماترکم عمل صالح انجام خواهم داد. اما خدای متعال می‌فرماید: «کَلَّا»(۴۷) و چقدر این جمله کَلّا دردناک است برای آن فرد. خدایا متعال می‌فرماید: « إِنَّهَا کَلِمَهٌ هُوَ قَائِلُهَا»(۴۸) این یک حرف مفتی است که تو داری می‌گویی و اگر برگردی باز هم همینگونه هستی. بنابراین به پیامدهای بخل و انفاق نکردن باید توجه کنیم و اینچنین است که انگیزه بیشتری پیدا می‌کنیم تا با خلق خدا مواسات داشته باشیم.

ارسال نظر: