«ملکاوان» غیر قابل پیش‌بینی

کدخبر: 2345988

یکی از نویسندگان فیلمنامه سریال «ملکاوان» گفت: ما محور را بر ملودرام قرار دادیم و از مؤلفه‌های برخی ژانرهای دیگر نیز بهره بردیم. به نظرم دو بُعد در سریال دارای ابهام است. یکی وجوه ماورایی و مابعدالطبیعی کار است و دیگری هم جرم.

«ملکاوان» نام ملک و منطقه‌ای در شمال کشور است و این روزها نام سریالی به کارگردانی احمد معظمی و تهیه‌کنندگی محمد مصری پور نیز هست که در سکوت خبری بخش‌هایی از آن در مازندران و بخش‌های دیگرش در تهران و فرانسه تصویربرداری شد و مدتی است از شبکه آی فیلم به روی آنتن می‌رود.

این سریال در ۳۰ قسمت هر شب ساعت ۲۲ پخش می‌شود. این سریال در ژانر وحشت و معمایی جا می‌گیرد، گونه‌ای که کمتر در آثار نمایشی ایرانی به ویژه سریال های تلویزیونی شاهد آن بودیم و همین موضوع تاثیر مثبتی در جذب مخاطب برای «ملکاوان» دارد. پیش از این شبکه آی فیلم، سریال یادآوری را تولید کرده بود که برای نخستین بار از این شبکه پخش شد و حالا دومین سریالی که پخش اول خود را از آی فیلم تجربه می‌کند، ملکاوان است.

فیلمنامه سریال «ملکاوان» از چند حیث قابل توجه و تامل است. از جمله نگارش گروهی و در واقع رویکرد تیمی آن و دیگری تنوع ژانری و موقعیت‌های متنوع قصه همچنین تعدد و تنوع شخصیت‌ها و فراز و نشیب‌هایی که در روایت قصه آن وجود دارد. بدیهی است وقتی سریالی مورد توجه مخاطب قرار می‌گیرد بیش از هر چیز راز موفقیت آن را باید در داستان و قصه‌پردازی آن جست‌وجو کرد. قصه‌ها و آدم‌هایش پیش از آنکه در قاب رویت شوند، در فیلمنامه روایت شده‌اند. به همین دلیل با «سمیه تاجیک» یکی از نویسندگان سریال به گفت‌وگو نشستیم تا آشنایی بیشتری با ساختار قصه و ویژگی‌های آن پیدا کنیم. قصه‌ای که تاجیک معتقد است بیش از هر ویژگی و مؤلفه دیگری یک ملودرام خانوادگی است و همین شاخصه نیز در جذب مخاطب تاثیر گذاشته است.

با توجه به اینکه فیلمنامه سریال به شکل گروهی نوشته شده و در واقع تیم نویسندگان وجود داشته. لطفا در ابتدا توضیح دهید که این شیوه همکاری به چه شکل بوده. آیا تقسیم کاری صورت گرفته یا پلان به پلان حاصل یک نگارش جمعی است؟

-خیلی نمی‌شود نظم مشخصی برای این همکاری تعریف کرد اما سعی شده از توانمندی هر کدام از نویسندگان در بخشی از فیلمنامه بیشتر استفاده شود. به عنوان مثال در بین ما گروه نویسندگان سه نفره، خانم بهاری خیلی توانایی خوبی در طراحی و گسترش ایده و موقعیت را دارد یا آقای طایفه توانایی ویژه‌ای در ریتم بخشیدن به ساختار قصه دارد و خود من بخش دیالوگ‌نویسی را بیشتر به عهده داشتم. اما روتوش نهایی به عهده هر سه نفرمان بود و در یک دیالکتیک جمعی شکل گرفت.

اما با توجه به اینکه زمان ساخت دوستان خارج از ایران بودند من به شکل فیزیکی سر صحنه حاضر می‌شدم و به نوعی مسئولیت کلیت فیلنامه و انطباق با اجرا را به من سپردند. در نهایت باید بگویم که فیلمنامه ملکاوان حاصل یک همکاری و همدلی گروهی بود که خوشبختانه نتیجه بسیار خوبی هم داشت.

ساختار فیلمنامه به واسطه چندلایه بودن قصه خیلی هم ساده نبوده. ما با قصه و داستانک‌هایی مواجه هستیم که از یک سوء معمایی و جنایی است از سوی دیگر خانوادگی به شمار می‌رود. ضمن اینکه موقعیت‌های امنیتی هم به آن اضافه می‌شود. به نظر می‌رسد که انسجام بین این موقعیت‌های متنوع و ایجاد یک وحدت ژانری در فیلمنامه سخت بوده است. چطور به این انسجام و یک‌دستی که مخاطب در انتها می‌رسد، رسیدید؟

-در حقیقت در مدرن سازی سینما، وقتی شما با سریال مواجه هستید که زمان مطولی را شامل می‌شود. وضعیت ملودرام و عاشقانه و خانوادگی آنقدر مورد استفاده قرار گرفته که شاید کارکرد دراماتیک کمتری پیدا کرده باشد. با این حال ما محور را بر ملودرام قرار دادیم و از مؤلفه‌های برخی ژانرهای دیگر نیز بهره بردیم. به نظرم دو بُعد در سریال دارای ابهام است. یکی وجوه ماورایی و مابعدالطبیعی کار است که در حقیقت برای ایجاد ابهام و دلهره مورد استفاده قرار گرفت که البته در ادامه در تداوم درام به آنها نیز پاسخ داده می‌شود و دیگری هم جرم است که در جایگاه خود، روند پیچیده‌ای دارد و به سویه معمایی قصه کمک می‌کند. ما سعی کردیم در این میان بستر ملودرام را به عنوان خط اصلی سریال حفظ کرده و آن را ادامه بدهیم و از این دو الگو در زیر متن بهره ببریم. در نهایت به نظر من آنچه روی کاغذ و فیلمنامه آمده، مسیر قصه را به خوبی روشن کرده و به شکل‌گیری یک پازل کمک کرده و از تکنیک و الگوهای خلاقانه در نسبت با این موقعیت چندگانه بهره برده است.

**در واقع شما ژانر اصلی سریال «ملکاوان» را یک ملودرام خانوادگی می‌دانید؟

-بله. چون شخصیت اصلی قصه دچار تحولات عاطفی می‌شود و حتی عناصر و ظرفیت‌های ژانرهای دیگر نیز در خدمت این ملودرام قرار می‌گیرد. شاید دلیل اصلی جاذبه قصه برای مخاطب بیش از هر چیز به این ویژگی برمی‌گردد.

**اما همانطور که اشاره کردید، کار در یک فضای مبهم و معماگونه پیش می‌رود؟

-بله. کار این گونه است که رفتار کاراکترها و شخصیت‌ها به نوعی رمزآلود به شمار می رود و همین هم باعث جذابیت اثر برای بیننده می‌شود. در واقع مخاطب نمی‌تواند چند قسمت جلوتر را حدس بزند. همه شخصیت‌های سریال شناسنامه‌دار هستند و پرداخت خوبی روی آنها انجام شده است. مخاطبان باید در خصوص هر یک از این کاراکترها منتظر یک شگفتی باشند. البته خدا را شکر که تا امروز مخاطبان همه از کار راضی بوده‌اند و آی فیلم هم که شبکه پر مخاطبی است و سریال دیده شده و مخاطبان خودش را داشته است. به نظرم این اثر از جمله کارهایی به شمار می‌رود که در نهایت ماندگار خواهد بود و از جمله کارهای ماندگار تلویزیون خواهد بود.

همچنین می‌توان گفت که فضاسازی‌های خاصی در سریال صورت گرفته و انجام شده است و از همان سکانس‌های ابتدایی کار، وجه معمایی سریال پررنگ بود که البته از نظر من یک حسن به شمار می‌رود چون مخاطب چنین مجموعه‌های نمایشی نمی‌تواند از پیش، همه ماجراها و اتفاقات آینده را پیش‌بینی کرده و حدس بزند.

در این باره البته باید به کارگردانی سریال هم اشاره کنم که اتفاق خوبی رقم خورده است. به هر حال اگر یک فیلمنامه هرقدر هم موفق باشد اما به دست کارگردان نابلد بیافتد همه زحمت‌ها از بین می رود که خوشبختانه برای ملکاوان چنین اتفاقی نیافتاد و ما شاهد یک اثر موفق هستیم.

و این ساختار اقتضا می‌کرد که در نگارش با تیپ سازی مواجه شوید یا شخصیت پردازی؟

- ما در اینجا یک قهرمان داریم که یک سیر تحولی را تجربه می‌کند. ناخودآگاه یک بخشی از این مسیر را شخصیت پردازی تعیین می‌کند. اگر فقط دستاوردهای زمینی برای ما مهم بود شاید موقعیت معمایی‌تری هم ایجاد می‌شد و آن را به لایه اول فیلمنامه بدل می‌کرد اما در اینجا و در این موقعیت چون شخصیت و قهرمان ما دچار یک تحول عاطفی می‌شود، باید از کلیشه و تیپ‌سازی دور شده و به شخصیت‌پردازی نزدیک می‌شدیم. کاراکترها واجد لایه‌های زیادی هستند و این خود یکی از نشانه‌های شخصیت‌پردازی به شمار می‌رود که نگاهی جزئی نگرانه به کاراکتر داشته است. ما برای هر شخصیت تلاش کردیم داده‌های متفاوتی را طراحی کنیم و آنها را به سطح یک تیپ تقلیل ندهیم. ضمن اینکه ما با یک قصه و شخصیت‌های مدرن مواجه هستیم که در آن تنوع شخصیتی بیش از یک انسان و جامعه سنتی است.

به نظر می‌رسد که این تعدد و تنوع شخصیتی و مناسباتی که بین آنها برقرار می‌شود ریتم قصه و روایت را هم شتاب بخشیده و به جذابیت بیشتر آن کمک کرده است.

-بله کاملا موافقم چون وجود این تنوع به شکل‌گیری داستانک‌ها و موقعیت‌های دراماتیک متعددی انجامیده که در نهایت بر ریتم آن تاثیر گذاشته و آن را تندتر کرده است. رفت و برگشت‌هایی که بین آدم‌های قصه صورت می‌گیرد با توجه به تعدد شخصیت‌ها ناخودآگاه به ریتم هم شتاب می‌بخشد.

ضمن اینکه معمایی بودن قصه و ظرفیت تعلیق پذیری و رمزگشایی آن هم به ریتم بهتر قصه کمک کرده است.

-دقیقا. در واقع موقعیت دراماتیک خود قصه فارغ از تنوع شخصیت ها واجد ویژگی‌هایی است که نمی‌توان با یک قصه کند و آرام به آن پرداخت. به عبارت دیگر قصه ملکاوان از یک ریتم درونی هم برخوردار است که به اقتضای ذات و ساختار خود قصه و آدم‌هایش به وجود آمده است. البته نگران این هم بودیم که با توجه به اینکه قصه سریال پر اتفاق و پرشخصیت است، مخاطب کم حوصله را درگیر خود نکند. چون اگر مخاطبی یک قسمت از سریال را از دست بدهد شاید متوجه قسمت‌های دیگر نشود و این دغدغه برای ما وجود داشت که ریتم تند و قصه‌های متنوع به پس زدن از سوی مخاطب همراه نشود.

اما ما این ریسک را کردیم و تلاش کردیم قصه‌ای بنویسم که از هیجان و ریتم بالایی برخوردار باشد و به اصطلاح به سریال حوصله سربری منجر نشود. ملکاوان اگر اولین نباشد، جزو اولین سریال هایی است که در تلویزیون با رده بندی سنی برای تماشاگر همراه شده و این خود نشان می‌دهد که سریال برخی از تابوها را شکسته و به یک تجربه تازه‌ای در مدیوم تلویزیون و سریال سازی دست زده است.

از جمله ویژگی های سریال که منجر به تعیین رده سنی مخاطب شده مسئله ترس و دلهره در آن است با این حال کارگردان معتقد است ملکاوان در ژانر وحشت ساخته نشده. نظر شما در این رابطه چیست؟

-به نظر من این مسئله یک سوتفاهمی است که برای برخی مخاطبان ایجاد شده است. به نظر من ترس آن خشونتی است که مخاطب را می‌ترساند اما دلهره به نظرم یکی از زیباترین غرایض انسانی است که در آن حکمت‌هایی برای اخلاقی زیستن وجود دارد. بخشی از هیجان دراماتیک در فیلم و سریال‌ها به واسطه خلق همین دلهره‌ها ایجاد می‌شود. دلهره‌ای که منطق دراماتیک داشته باشد و در خدمت بسط قصه و شخصیت‌ها باشد. دلهره‌ای که اتفاقا در تداوم درام حل می‌شود. ایجاد دلهره و هیجان بدون ضربه اخلاقی و روانی نه تنها بد نیست که به جذابیت و ایجاد سرگرمی برای مخاطب کمک هم می‌کند. دلهره جایی مورد نفی قرار می‌گیرد که مخاطب از حیث اخلاقی از احساس و تجربه آن آسیب ببینند.

نظرتان درباره مسابقه پیامکی سریال چیست. آیا می‌تواند به فهم بهتر فیلمنامه از سوی مخاطبان کمک کند؟

-به نظرم باید این مسابقه را از منظر رسانه‌ای و تبلیغاتی سریال نگاه کرد که ایده بامزه‌ای است اما فهم قصه و همراهی با آن بیش از هر چیز مستلزم خوب دیدن آن و تماشای مستمر اثر است. آنچه که برای من نه فقط در ارتباط با ایده مسابقه که اساسا در نگاه به سریال‌سازی در مدیران شبکه آی فیلم جذاب و قابل ستایش است این است که از ایده‌های جدید نمی‌ترسند و از شجاعت و ریسک‌پذیری بالایی برخوردارند که امکان تجربه‌های تازه و خلاقانه را برای تولید کنندگان ایجاد می‌کنند و جسارت نوآوری دارند.

موقعیت‌های امنیتی قصه چقدر در نگارش فیلنامه اهمیت داشت یا کار را دشوارتر می‌کرد؟

-قطعا موقعیت‌های امنیتی به واسطه تعلیق ذاتی که دارند از جذابیت دراماتیک برخوردار بوده و به هیجان و ریتم بهتر قصه کمک می‌کنند. آنچه که از مسئله و موقعیت امنیتی در فیلمنامه کار اهمیت داشت عنصر کنجکاوی و جستجوگری آن بود نه ارعاب و ترسی که ممکن است در آن وجود داشته باشد. ضمن اینکه موقعیت امنیتی از آن دست موقعیت‌هایی نیست که مخاطب به شکل روزمره آن را در زندگی تجربه کند بنا بر این تماشای آن جذابیت خاص خودش را دارد و به تعلیق پذیری بیشتر قصه کمک کرد.

«خبرگزاری فارس»

ارسال نظر: