نگاهی به فیلم «مردن در آب مطهر» آخرین ساخته برادران محمودی

دوزیست در یک منجلاب مطهر

کدخبر: 2345960

چهارمین تجربه فیلمسازی مشترک برادران محمودی، یک منجلاب مطهر است. منجلابش برای مخاطب ایرانی و مطهرش برای خودشان که با آن نماینده افغانستان در اسکار باشند و به جشنواره های اروپایی بروند.

نسیم آنلاین ؛ مسعود غزنچایی: چهارمین تجربه فیلمسازی مشترک برادران محمودی، یک منجلاب مطهر است. منجلابش برای مخاطب ایرانی و مطهرش برای خودشان که با آن نماینده افغانستان در اسکار باشند و به جشنواره های اروپایی بروند.

«مردن در آب مطهر» از همان لحظه اول با دیالوگ یک دختر نوجوان افغانی در نمایی بسته شروع میشود. در فضایی بسته و تیره در صندوق بار اتوبوس، چند نوجوان افغانی در نماهایی که با لرزش سادیستیک دوربین همراه شده، آنقدر حرف میزنند تا در نهایت به زندانی برسند که باید در آن منتظر بمانند تا یکی از نزدیکانشان پولی به قاچاقچی های ایرانی (زندانبان ها) بدهد تا آنها را از مرز رد کنند تا آنها به اروپا برسند. قرار است در اروپا چکار کنند؟ مهم نیست. همین که از شر ایران و ایرانی رها بشوند، خودش برای نوجوان های افغانی بهشت است.

اگرچه برادران محمودی در اولین تجربه سینمایی شان (چند متر مکعب عشق) توانسته بودند چند لحظه حس عاشقانه بسازند، اما اینجا بعد از گذشت شش سال با اینکه مسئولین فرهنگی جمهوری اسلامی هم حسابی به آنها رسیده اند و سریال ماه رمضان تلویزیون (دلدار) را به آنها سپرده اند تا بسازند و با پول مردم، تمرین کارگردانی کنند، از ساخت همان چند لحظه عاشقانه هم عاجزند. با چند نگاه حیزی یک پسر به دختر و النگو دادن دختر به پسر و گفتن اینکه "کاش دلم برات تنگ نشه" عشق ساخته نمی‌شود. عشق باید به تصویر کشیده شود. باید روی شخصیت ها مکث شود تا عشق، از یک نیاز اولیه به عمق جان شخصیت ها برسد تا مخاطب آن را باور کند. اما «مردن در آب مطهر» پر است از پرگویی آدم های فیلم است.

نماهای دوربین روی دست که در نیمی از آنها، شخصیت ها از قاب بیرون می‌زنند، به خاطر تسریع در جریان فیلمسازی نیست. برادران محمودی با اینکه فیلم هایشان نمی‌فروشد، خوشبختانه مشکل هزینه ندارند. آنها قرار است مثلا تنش را با لرزش های دوربین به مخاطب منتقل کنند. قرار است مخاطب بفهمد که این نوجوان های بیگناه، تا چه اندازه قربانی تعصب دینی و خشونت ایرانی ها شده اند و دل اروپایی های مسیحی به حال نسل جدید افغان بسوزد و آنها را بپذیرد زیرا چشم امید این نسل به انجیل عیسی مسیح است. چرا؟ چون ملاهای عقب مانده ای که در ایران زندگی می‌کنند، با عقاید عقب مانده شان، آنها را نابود خواهند کرد.

باید از برادران محمودی تشکر کنیم که حداقل ملای متعصب را که اذان در گوش نوزاد می‌خواند، یک آخوند متعصب ریشو نشان نداند و این یکی را دیگر به کشور خودشان حواله دادند. ظاهرا برادران محمودی تا یکی دو سال پیش، دوزیست بوده اند اما حالا دیگر تصمیم گرفته اند چند زیست بشوند.

انگار برادران محمودی، در سالی که گذشته، «کفرناحوم» ساخته کارگردان لبنانی را دیده اند و سوراخ دعا را به خوبی پیدا کرده اند. متوجه شدند که حالا وقتش هست سوار بر موجی شوند که منجی نوجوان های فقیر خاورمیانه را، اروپا و امریکا نشان می دهد و با چاشنیِ مسیحیت، لااقل اگر نخل و خرس هم نشد، زردالو یا گیلاسی گیرشان بیاید. اما بازی درخشان و حس برانگیز نوجوان 14 ساله فیلم «کفرناحوم» کجا و بازی های دختر پسرهای بیست/سی ساله ی فیلم برادران محمودی کجا؟!

مخاطب آخرین فیلم برادران محمودی چه کسانی هستند؟ افغانی های مقیم ایران؟ ایرانی هایی که هموطنانشان در فیلم، وحشی هایی نمایش داده میشوند که خودشان هم از اینکه در این کشور مانده اند، احساس شکست میکنند؟ مسئولینِ کشوری که پلیسش به نوجوان بیچاره افغانی، دستبند میزند؟ افغانی های عزیز، خودشان ابزاری برای این دو برادرند تا فیلم را برای خوشامد سفارتخانه ها و جشنواره های اروپایی بسازند.

ارسال نظر: