نگاهی به آخرین ساخته بهروز شعیبی

مستر ربات؛ نگاهی به فیلم «روز بلوا»

کدخبر: 2345956

«روز بلوا» فیلمی است که بنا دارد به فساد اقتصادی در ایرانِ سال ۹۸ بپردازد. دغدغه ای مهم که تلاش شده با سوژه ای ملتهب به تصویر کشیده شود. شخصیت اصلی فیلم، عماد (با بازی بابک حمیدیان) استاد دانشگاهی خوشنام و یک چهره تلویزیونی است که به واسطه وصلت با دختر یکی از تاجران سنتی و مذهبی تهران، به مال و اموال فراوانی دست یافته و به همراه همسرش خیریه ای را اداره میکند.

نسیم آنلاین ؛ مسعود غزنچایی: «روز بلوا» فیلمی است که بنا دارد به فساد اقتصادی در ایرانِ سال 98 بپردازد. دغدغه ای مهم که تلاش شده با سوژه ای ملتهب به تصویر کشیده شود. شخصیت اصلی فیلم، عماد (با بازی بابک حمیدیان) استاد دانشگاهی خوشنام و یک چهره تلویزیونی است که به واسطه وصلت با دختر یکی از تاجران سنتی و مذهبی تهران، به مال و اموال فراوانی دست یافته و به همراه همسرش خیریه ای را اداره می‌کند. عماد ناگهان توسط نیروهای امنیتی/اطلاعاتی با اتهام‌هایی جدی در مورد فساد مالی خود و برادرش مواجه می‌شود و باید ظرف مدت سه روز، بیگناهی خودش را ثابت کند.

کارگردانی فیلم، به جز چند نمایی که بی دلیل شخصیت ها را نصفه و نیمه نشان می‌دهد، حساب شده و البته با استانداردهایی تلویزیونی است. روز بلوا در عین برخورداری از سوژه ای جذاب، ضربه اصلی را از فیلمنامه و شخصیت پردازی میخورد.

بعد از ترسیم شرایط اولیه فساد اقتصادی در شرکتی که مسئولیت آن بر عهده برادر عماد (ایمان) است، تعلیق شخصیت اصلی و مخاطب این است که چرا و چگونه برادرش دست به چنین کاری زده است؟ عماد با کمک یک هکر جوان در طرفه العینی (بی آنکه مخاطب بفهمد چگونه) به اطلاعات گفت و گوها و موقعیت مکانی برادرش دست پیدا میکند، سراغ برادرش میرود و بعد از یک مونولوگ طولانی با حجم زیادی از اطلاعات، مخاطب و عماد، منشا فساد را متوجه میشوند و فیلم برای مخاطب تمام میشود. اما از آنجا که برای شخصیت اصلی به پایان نمیرسد، فیلم هفتاد دقیقه دیگر هم ادامه پیدا میکند تا شخصیت اصلی، تلاش کند آبرویش نرود. عماد، علیرغم اینکه فیلمساز قصد داشته تا او را فردی عدالتخواه نشان دهد، هرگز دغدغه عدالت ندارد و صرفا به فکر آبروی خودش است.

خاستگاه اجتماعی او که جنوب شهر است و در کودکی با از دست دادن پدرش طعم فقر را چشیده و با درامد حاصل از یک آبلیموفروشی زیر چتر حمایتی عمویش زندگی کرده، به هیچ وجه در رفتار و حتی گفتار عماد نشان داده نمیشود. کسی که طعم فقط را چشیده باشد، هیچگاه قیمت ساعت لوکسش را اسباب تحقیر یک جوان جنوب شهری قرار نمیدهد. آن هم در دقایق پایانی که حداقل باید فهمیده باشد که پول، نه اسباب خوشبختی که اسباب فساد اطرافیانش است.

فیلمنامه نویس یا باید ملاقات با برادر را در یک سوم پایانی فیلم قرار میداد یا بعد از رویارویی عماد با برادرش، پدرزن (داریوش ارجمند) را محو میکرد و در سکانسی که روی پشت بام برگزار میشود، بار دیگر او را به نمایش میگذاشت تا حداقل یک تعلیق در فیلم باقی بماند و سرگردانی شخصیت اصلی برای کشف واقعیت ماجرای زندگی خودش برای مخاطب هم جذاب باشد. پدرزن عماد که منشا اصلی فساد است، نمیتواند او را سر به نیست کند یا برای چند روز او را گوشه ای محبوس کند تا آب ها از آسیاب بیفتد؟

فیلمنامه پر است از صحنه های اضافی و بدون سرانجام و کارکرد دراماتیک: سکانس زد و خورد زیر پل، فیلمبرداری از ماشین شاسی بلند عماد توسط یک شهروند، ماجرای اتهام فساد اخلاقی فساد و صحنه گفت و گوی داریوش ارجمند با دخترش در ماشین زیر باران، همگی اضافی و بدون کارکردی دراماتیک در فیلم هستند.

هکر جوان را باید مهمترین شخصیت فیلم در پیشبرندگی قصه دانست. عجیب است که هیچ پلان یا نشانه تصویری از چگونگی هک کردن اطلاعات توسط او نمایش داده نمی‌شود. مگر با یک فیلم سینمایی طرف نیستیم؟ هکری که قبل از آماده شدن یک فلافل، با استفاده از یک شماره تلفن و آیدی اینستاگرام، این همه اطلاعات را به دست می‌اورد، چگونه هنوز یک کارگر ساده باقی مانده است؟ کاری که این هکر می‌تواند انجام دهد، وزارت اطلاعات نمی‌تواند انجام دهد؟ اصلا وزارت اطلاعات چه کارکرد دراماتیکی جز تهدید شخصیت اصلی در قصه دارد و چرا در طول فیلم کنشگر نیست؟ مامور امنیتی در «روز بلوا» با یک حسابرس عادی بانک، تفاوتی دارد؟

حتی اگر هکر جوان، خودش یکی از نیروهای امنیتی بود که وظیفه داشت با نزدیک شدن به عماد، پرده از فساد اقتصادی اطرافیان او بردارد، باز هم فیلم نجات پیدا میکرد.

«روز بلوا» نه از یک فساد مالی در شاخه ای از صنعت یا تجارت کشور پرده برداری میکند و نه به نقد ساختاری که منجر به فساد اقتصادی میشود، میپردازد. «روز بلوا» به مخاطب میگوید فساد تا جایی در رده «روز بلوا» نه از یک فساد مالی در شاخه ای از صنعت یا تجارت کشور پرده برداری میکند و نه به نقد ساختاری که منجر به فساد اقتصادی میشود، میپردازد. «روز بلوا» به مخاطب میگوید فساد تا جایی در رده های بالایی نظام کشیده شده که بهتر است حداقل برای اینکه مردم آرامش روانی داشته باشند، چیزی راجع به آن نپرسند.

ارسال نظر: