چرا قصه‌های واقعی، حاتمی‌کیا را بیشتر به موفقیت در سینما نزدیک می‌کند؟

صدای مردم از گلوی فرزند زمانه خود

کدخبر: 2345570

حاتمی‌کیا نشان داده که دوست دارد در ارتباط با مسائل روز حرف بزند و هر فیلمش معمولا نشانه و برآیندی از مهمترین اتفاقات آن سال یا دوره است. او در این مسیر معمولا سعی می‌کند از واقعیت نیز کمک بگیرد و با الهام از قصه‌هایی واقعی حرف‌های مدنظر خود را در قالب یک اثر نمایشی برای مخاطبانش مطرح کند.

نسیم آنلاین ؛ احسان سالمی: احتمالا مخاطبان اندکی از این موضوع اطلاع داشته باشند که مهمترین آثار کارنامه کاری حاتمی‌کیا در طی ۳۰ سال فعالیتش در سینما، یا برگرفته از اتفاقات واقعی بودند و یا در واکنش به فضای اجتماعی روز و اتفاقات پیرامون آن تولید شده‌اند. حاتمی‌کیا که نشان داده همیشه دوست دارد فرزند زمانه خویش باشد، توجه و اهتمام ویژه‌ای به تبدیل کردن قصه‌های روز و یا قصه‌های مرتبط با مسائل روز به یک اثر سینمایی دارد، قصه‌هایی که هر بار او را به عنوان فرزند زمان خود تبدیل به صدای مردم می‌کند؛ برای مثال حاتمی‌کیا در کشاکش مذاکره ایران و غرب در دولت یازدهم، با «چ» دست بر آن بخشی از زندگی شهید مصطفی چمران می‌گذارد که حرفی در ارتباط با «مسئله مذاکره» و نتایج آن دارد و یا در «بادیگارد» در روزهایی که رفتارهای اشتباه برخی از مسئولان به پای تمامیت نظام جمهوری اسلامی نوشته می‌شود به سراغ «دفاع از شخصیت نظام» می‌رود.

حاتمی‌کیا نشان داده که دوست دارد در ارتباط با مسائل روز حرف بزند و هر فیلمش معمولا نشانه و برآیندی از مهمترین اتفاقات آن سال یا دوره است. او در این مسیر معمولا سعی می‌کند از واقعیت نیز کمک بگیرد و با الهام از قصه‌هایی واقعی حرف‌های مدنظر خود را در قالب یک اثر نمایشی برای مخاطبانش مطرح کند.

مانیفستی که با یک قصه واقعی خلق شد

«روزی حبیب احمد‌زاده به حوزه هنری آمد و ماجرایی شبیه به ماجرای «آژانس شیشه‌ای» که در بوشهر اتفاق افتاده بود، برای من تعریف کرد و آن‌قدر این داستان مرا جذب خودش کرد که تصمیم گرفتم فیلمی بر اساس آن بسازم.» این خلاصه‌ای از چگونگی شکل‌گیری طرح اولیه مهمترین فیلم کارنامه کاری ابراهیم حاتمی‌کیا و حتی به تعبیری مهمترین اثر سینمای پس از انقلاب است. اثری که به اذعان همه کارشناسان مانیفست سینمایی حاتمی‌کیا شد.

قصه این فیلم در ارتباط با رزمنده‌ای به نام حاج‌کاظم است که برای فراهم کردن شرایط سفر یکی از همرزمانش به نام عباس، از جان و دل تلاش می‌کند و حتی تاکسی خود که تنها وسیله امرار معاشش بوده را می‌فروشد تا هزینه سفر درمانی عباس را فراهم کند اما حضورش در یک آژانس هواپیمایی و فراهم نشدن شرایط سفر عباس و البته کنایه‌های رئیس و کارکنان آژانس، حاج کاظم را وادار به گرفتن یک تصمیم سخت می‌کند.

«آژانس شیشه‌ای» در حالی در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد که توانست برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران دو جایزه بهترین فیلم جشنواره و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کند. اثری که با الهام از یک حادثه واقعی در جامعه ایرانی ساخته شده بود و اتفاقا به مذاق مخاطب ایرانی نیز خوش آمد.

«ارتفاع پست»، سوژه‌ای از دل اخبار حوادث روزنامه‌ها

ارتفاع پست، دوازدهمین فیلم بلند ابراهیم حاتمی‌کیا بود. اثری که یک بار دیگر ابراهیم حاتمی‌کیا را با قصه‌ای برگرفته از یک رویداد واقعی به پشت دوربین فیلمسازی‌اش کشانده بود. حاتمی‌کیا در این فیلم با انتخاب سوژه‌ای واقعی یک بار دیگر نشان داد که چگونه می‌تواند با انتخاب یک داستان واقعی و یا حتی غیرواقعی حرف‌هایی که مدنظرش هست را به مخاطبانش عرضه کند.

داستان «ارتفاع پست» که حاصل نگارش و کار مشترک ابراهیم حاتمی‌کیا و اصغر فرهادی بود، بر اساس یک رویداد واقعی که در ۲۳ آذر ۱۳۷۹ در مسیر اهواز به بندرعباس اتفاق افتاد، روایت می‌شود. ماجرا از این قرار بود که در این واقعه ۲۳ نفر از اعضای یک خانواده حضور داشتند که سه نفر از آن‌ها به نام‌های خالد حردانی، فرهنگ پورمنصوری و شهرام پورمنصوری، اقدام به ربودن یک هواپیمای مسافربری کردند؛ البته که ماجرا با واکنش سریع و به موقع تیم امنیت پرواز پایان یافت و هواپیماربایان هم در نهایت به 20 و 15 سال حبس محکوم شدند.

حاتمی‌کیا در نشست خبری «ارتفاع پست» در بیستمین دوره جشنواره فیلم فجر در ارتباط با چگونگی ساخت این اثر می‌گوید: «به دلیل این که همیشه موضوعات روز را دنبال می‌کنم، وقتی با خواندن روزنامه از جریان هواپیماربایی در سال گذشته اطلاع یافتم، مستقیما به دادگاه این افراد رفتم و تحقیق و بررسی کردم تا توانستم این فیلم را بسازم.»

نکته جالب توجه اینکه ابراهیم حاتمی‌کیا در دوره کاری خود دو بار موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در جشنواره فیلم فجر شده است و «ارتفاع پست» بعد از آژانس شیشه‌ای دومین باری بود که او توانست به این جایزه دست پیدا کند؛ این یعنی یک بار دیگر حاتمی‌کیا دست بر قصه‌ای واقعی از دل رویدادها و اتفاقات جامعه ایرانی گذاشت و توانست نه تنها سیمرغ بلورین بهترین آن دوره از جشنواره را به دست آورد بلکه جایزه بهترین فیلم از نگاه مخاطبان فجر را هم از آن خود کرد.

«خروج» و یک رویداد واقعی دیگر

«خروج» که جدیدترین اثر ابراهیم حاتمی‌کیاست هم اثری در ارتباط با یک قصه واقعی است. موضوعی که احتملا کمتر کسی پیش از این در ارتباط با آن صحبت کرده باشد ولی بنابر آنچه که شنیده شده قصه فیلم جدید حاتمی‌کیا با الهام از یک رویداد واقعی ساخته شده است.

ماجرای «خروج» قصه‌ گروهی کشاورز پنبه‌کار است که محصول‌شان بر اثر بارش شدید باران، آب خورده و وعده‌هایی که توسط دولت به آنها داده شده محقق نشده است. همین اتفاق کشاورزان به این تصمیم می‌رساند که برای احقاق حقوق خود و اعتراض به عملی نشدن این وعده‌ها به سمت تهران حرکت کنند.

هر چند حاتمی‌کیا چند سالی بوده که به دنبال ساخت اثری با تم اعتراضات مردمی نسبت به وضعیت اقتصادی بود اما آشنایی او با یک اتفاق واقعی باعث می‌شود که در تصمیمش برای ساخت «خروج» مصمم شود. تصمیمی که منجر به ساخت یکی از متفاوت‌ترین آثار کارنامه کاری او شده است.

آن که فرزند زمانه خود باشد، صدای مردم می‌شود

مرور کارنامه کاری حاتمی‌کیا نشان می‌دهد احتمالا بزرگترین تفاوت «خروج» با برخی دیگر از آثار اجتماعی سینمای ایران که رگه‌های انتقادی و اعتراضی دارند؛ باید در شیوه نگاه حاتمی‌کیا به دغدغه‌های مردم و اعتراضات آن‌ها باشد. مردمی که در عین اعتراض به مسائل معشیتی و برخی تبعیض‌های اجتماعی و اقتصادی باز هم سعی می‌کنند خط خود را از مسیر نفی تمامی ارکان‌های کشور جدا کنند و این اتفاقا مهمترین تفاوت بسیاری از اعتراضات مردمی در ایران با سایر نقاط جهان است و طبعا کسی که با اشراف بر این نگاه به سراغ ساخت اثری برود؛ بیش از دیگرانی که به دنبال سواستفاده از این نگاه انتقادی هستند؛ در منظر مردم موفق ظاهر می‌شود.

تقریبا هیچکس در سینمای ایران نیست که بتواند به اندازه ابراهیم حاتمی‌کیا مدعی آن باشد که در همه سال‌های فعالیتش به نوعی فرزند زمانه خودش بوده و این موضوع را با آثارش نیز به اثبات رسانده است. یکی از وجوه فرزند زمانه خود بودن نیز همین است که فیلمساز سعی کند روایتی مورد قبول مردم از اتفاقات روز و شرایط آن دوره از جامعه ارائه کند که به نظر می‌رسد موفقیت‌های حاتمی‌کیا برای به دست آوردن جوایز مردمی جشنواره فجر از یک طرف و البته موفقیت این آثار در گیشه سینماها خود گواهی بر این موضوع باشد که او توانسته به درستی خود را به عنوان «صدای مردم» به مخاطبانش معرفی کند.

البته که نمی‌توان بدون دیدن یک اثر سینمایی با قطعیت در ارتباط با کیفیت فنی و محتوایی آن نظر داد اما اعتماد به موفقیت‌های قبلی و همچنین دغدغه‌های فیلمساز احتمال تکرار موفقیت این فیلم در زمینه جلب نظر مخاطبان فجر را بالا می‌برد؛ به ویژه آن که عملکرد ضعیف نهادهایی همچون دولت و مجلس در عرصه‌ها مختلف در یک سال اخیر این روزها بیش از همیشه پیش چشم مخاطبان سینمای ایران قرار دارد.

ارسال نظر: