نقشه توتال در سرزمین پارس

کدخبر: 2342211

مرکز پژوهش های مجلس اخیرا گزارشی بهت برانگیز را منتشر کرد که تعجب همگان را برانگیخت در این گزارش آمده است: «عملکرد شرکت توتال در طراحی فازبندی پارس جنوبی، با توجه کامل و بیش از حد متعارف به منافع قطر بوده که در موارد متعددی احتمالا منافع کشور ما را به خطر انداخته است.»

مرکز پژوهش های مجلس اخیرا گزارشی بهت برانگیز را منتشر کرد که تعجب همگان را برانگیخت در این گزارش آمده است: «عملکرد شرکت توتال در طراحی فازبندی پارس جنوبی، با توجه کامل و بیش از حد متعارف به منافع قطر بوده که در موارد متعددی احتمالا منافع کشور ما را به خطر انداخته است.»

دلیل اولی که مرکز پژوهش ها در اثبات این ادعا آورده است بحث عدم تجانس در طراحی فازها است و دلیل فنی آن این نکته بیان شده است که «میدان پارس جنوبی در نقاط مرکزی از عمق بیشتری برخوردار بوده و گاز درجای موجود در لایه‌های گازی آن در این مناطق به‌مراتب بیش از مناطق حاشیه‌ای میدان است. به فراخور همین ویژگی، در بخش‌های حاشیه‌ای، حجم گاز درجا محدود بوده و آبگرفتگی در چاه‌‎های تولیدی به‌مراتب سریعتر از بخش‌های مرکزی میدان اتفاق می‌افتد. ازاین‌رو، می‌توان بخش‌های مرکزی میدان را «بخش مرغوب» و بخش‌های مجاور را به‌اصطلاح «بخش نامرغوب» تلقی کرد. چنانچه در فازبندی میدان پارس جنوبی به‌نحوی اقدام شد که هر فاز شامل بخش‌های مرغوب و نامرغوب می‌بود، آنگاه می‌توانستیم از دو مزیت استفاده کنیم: اولاً، عملکرد بهتر و سرعت بیشتر در توسعه پارس جنوبی و ثانیاً، تولید از مناطق حاشیه‌ای میدان همزمان با تولید از مناطق مرکزی. بدین‌ترتیب اهداف طراحی شده برای مناطق حاشیه‌ای نیز محقق می‌شد. می‌توان ادعا کرد که در صورت اتخاذ این تدبیر، توسعه یکنواخت و پایدار از میدان، امکانپذیر می‌بود.

عدم تجانس میدان در بخش های مرکزی

به گفته مرکز پژوهش های مجلس، هر فاز استاندارد در میدان پارس جنوبی برای تولید روزانه حدود ۲۸ میلیون مترمکعب گاز در نظر گرفته شده است. با توجه به عدم تجانس میدان در بخش‌های مرکزی در مقایسه با بخش‌های حاشیه‌ای، می‌توان گفت که برای تولید مقدار معینی گاز از هر فاز (۲۸ میلیون مترمکعب در روز) بسته به محل قرار گرفتن فازها، به مساحت‌های متفاوتی نیاز است. به‌عبارت‌دیگر، در بخش‌های مرکزی میدان، می‌توان با تخصیص مساحت کمتر و به‌تبع آن تعداد چاه‌های تولیدی کمتر به حجم تولید استاندارد دست یافت. برعکس، در بخش‌های حاشیه‌ای برای حصول تولید استاندارد، حفر چاه و تخصیص مساحت بیشتری نسبت به مناطق مرکزی میدان ضروری است».

محور دوم انتقاد‌های این مرکز پژوهشی به شیوه توسعه پارس جنوبی، «شرکت توتال و فقدان دقت کارشناسی در تعیین مساحت هر فاز» است. در توضیح این موضوع آمده است: «شرکت ملی نفت ایران در ابتدای برنامه توسعه پارس جنوبی، تجربه چندانی در بهره‌برداری از میادین فراساحلی مستقل گازی با ابعاد و مقیاسی قابل مقایسه با پارس جنوبی نداشت. ازاین‌رو، فاز‌های اولیه این میدان بعضاً با عاملیت شرکت‌های نفتی بین‌المللی انجام گرفت. با وجود این، متأسفانه در فاز ۱ میدان پارس جنوبی، مساحت مورد بهره‌برداری حدود ۱۰۰ کیلومتر مربع در نظر گرفته شد. اگر به پراکندگی چاه‌های این فاز در مقایسه با سطح اشغال ۱۰۰ کیلومتر مربعی آن دقت کنیم، ملاحظه می‌شود که ناحیه تخلیه هر چاه نتوانسته است درصد مطلوبی از این فاز را پوشش دهد. با عنایت به حضور گسترده شرکت نفت توتال در توسعه و بهره‌برداری از میدان گنبد شمالی و لزوم پیشگیری از آثار و تبعات ناشی از بهره‌برداری ایران بر تولید گاز قطر، این فرضیه را نمی‌توان رد کرد که عملکرد آن شرکت در طراحی فازبندی پارس جنوبی، با توجه کامل و بیش از حد متعارف به منافع قطر بوده که در موارد متعددی احتمالاً منافع کشور ما را به خطر انداخته است. انتخاب مساحت به‌کار گرفته شده در فاز‌های ۲ و ۳ نیز نتایج مشابهی را نمایان می‌سازد. در این دو فاز مساحتی حدود ۱۴۰ کیلومتر مربع تعیین شده‌است. در شکل زیر الگوی ۱۰ حلقه چاه در فاز‌های ۲ و ۳ که توتال طراحی کرده با الگوی حفر ۱۰ یا ۱۲ حلقه چاه در فاز‌های ۴ تا ۸ و الگوی حفر ۱۱ یا ۱۲ حلقه چاه در فاز‌های از ۹ به بعد را می‌توان ملاحظه کرد».

اولویت بندی نامناسب در توسعه فازها

سومین محور انتقاد‌های مرکز پژوهش‌های مجلس، «اولویت‌بندی نامناسب در توسعه فازها» است. در توضیح این موضوع آمده است: «انتظار می‌رفت که مسئله امکان‌پذیری مهاجرت گاز به کشور قطر، نقش مهمی در اولویت‌بندی توسعه فاز‌های میدان پارس جنوبی ایفا کند. این همان نکته‌ای است که طرف قطری در توسعه میدان گنبد شمالی لحاظ کرده است. به جز پروژه آلفا، سایر طرح‌های توسعه میدان گنبد شمالی، شامل ۳ زنجیره تولید گاز طبیعی مایع شده قطر گاز ۱ و چهار زنجیره تولید گاز طبیعی مایع شده رأس گاز ۱ و رأس گاز ۲ مجموعاً به ظرفیت ۱۶۸ میلیون مترمکعب، بین سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ جهت توسعه فاز‌های همجوار مرز به انجام رسیده است. اگر این مدل اولویت‌بندی را با کیفیت انتخاب توسعه فاز‌ها در میدان پارس جنوبی مقایسه کنیم، تفاوت آشکاری ملاحظه می‌شود که زیان ایران را از نحوه بهره‌برداری از این میدان نشان می‌دهد.

فرانسوی ها از هر فرصتی علیه ایران استفاده کردند

عبدالمجید شیخی استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد بین الملل در واکنش به گزارش مرکز پژوهش ها گفت: فرانسوی ها از هر فرصتی علیه ایران استفاده کرده اند و توتال در استخراج میدان مشترک بین ایران و قطر، منافع قطر را بیشتر رعایت کرده و این امر ثابت می کند شرکت های غربی همیشه ضد منافع جمهوری اسلامی قدم برداشته اند، و هیچ نظارتی هم در آن موضع بر حسن انجام کار این شرکت فرانسوی وجود نداشته است.

شرکت‌های داخلی مشکلی برای حضور در میادین نفتی و گازی ندارند

شیخی با بیان اینکه پیمانکاران داخلی دائما پیگیر حضور در پروژه های نفتی هستند و از لحاظ فناوری هیچ مشکلی برای ورود به این عرصه ندارند گفت: دولت روحانی در برجام امتیازهای زیادی به فرانسه داد و فرانسه در آن زمان نقش پلیس بد را بازی می کرد تا بتواند امتیازات زیادی از ایران بگیرد. مذاکرات محرمانه ای با فابیوس انجام شده بود و امتیازات ویژه ای را به فرانسه دادند تا برجام را امضا کنند. حضور شرکت‌هایی مانند رنو و توتال ماحصل آن امتیازات بود. ۱۰ هزار نفر نیروی کار فرانسوی با این قراردادها مشغول به کار شدند. دولت روحانی نیز بین بد و بدتر، بدتر را انتخاب کرد و در نهایت این قراردادها به نفع فرانسه و ضرر ایران شد.

«روزنامه رسالت»

ارسال نظر: