حیف و میل سرمایه‌های کشور در سکوت نهادهای نظارتی

فاجعه «فاز ۱۲ پارس جنوبی»: از مهاجرت گاز ایران به سمت قطر تا همراهی «زنگنه»

کدخبر: 2342178

انتشار گزارش فعالیت‌های توتال در پارس جنوبی بعد از گذشت ۲۰ سال، حائز نکات قابل توجهی بود که جای ورود نهادهای نظارتی در آن خالی است. بعد از گذشت دو دهه از توسعه میدان گازی پارس جنوبی که اشکالات اساسی در آن بروز پیدا کرده، آیا کسی پیگیر اشتباهات صورت گرفته توسط شرکت‌های داخلی و خارجی که منجر به حیف و میل سرمایه‌های مردم شده، خواهد بود؟

نسیم آنلاین ؛ منصور مقیمی‌زاده: چندی پیش مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی با طرح جزئیات فعالیت شرکت فرانسوی توتال در فازبندی میدان گازی پارس جنوبی اعلام کرد «نمی‌توان در فعالیت‌های این شرکت، فرضیه توجه کامل و بیش از حد متعارف آن به منافع قطر را نادیده گرفت. به گونه‌ای که در در موارد متعددی احتمالاً منافع کشور ما را به خطر انداخته است.»

سکوت مسئولین وزارت نفت

با گذشت حدود یک ماه از انتشار این گزارش، مقامات شرکت ملی نفت و شرکت نفت و گاز پارس که متولی اصلی توسعه میدان پارس جنوبی است، واکنشی به آن نشان نداده‌‌است. به نظر می‌رسد مسئولین وزارت نفت به راحتی از کنار آن عبور کرده‌اند.

به گفته برخی کارشناسان ریشه اشکالات به مطالعه و برنامه‌ریزی اشتباه و عدم وجود طرح جامع توسعه و بهره‌برداری از میدان گازی پارس جنوبی باز می‌گردد. افت فشار گاز و کاهش تولیدی که در بسیاری از فازهای پارس جنوبی آغاز شده، در برخی فازها به شکلی حاد خود را نشان داده است. این مطالعه نادرست و ایرادات یاد شده سبب ایجاد اختلالاتی در توسعه میدان پارس جنوبی شده است.

مروری بر اتفاقاتی که در فاز ۱۲ و بعد از آن در مورد میدان گازی بلال روی داده، به خوبی نشان دهنده رویه نادرست در توسعه میدان پارس جنوبی است. رویه‌ای که کارشناسان صنعت نفت و گاز از آن با عنوان یک «فاجعه مدیریتی» یاد می‌کنند.

مهاجرت گاز ایران به قطر

مرکز پژوهش‌های مجلس با تاکید بر عدم تجانس در طراحی فازها اشاره کرده است که میدان گازی پارس جنوبی دارای عمق‌های متفاوتی بوده و گاز درجای موجود در لایه ‌ های گازی آن در مناطق مرکزی که عمیق‌تر است، به مراتب بیشتر از مناطق حاشیه ‌ ای میدان است.

این گزارش با اشاره به این که تقسیم بندی و میزان سطوح اختصاصی هریک از فازهای پارس جنوبی بر مبنای تولید روزانه حدود ۲۸ میلیون مترمکعب گاز، معادل یک فاز استاندارد در نظر گرفته شده، آمده است: «با توجه به عدم تجانس میدان در بخش‌های مرکزی در مقایسه با بخش‌های حاشیه ‌ ای، می‌توان گفت که برای تولید مقدار معینی گاز از هر فاز ( ۲۸ میلیون مترمکعب در روز) بسته به محل قرار گرفتن فازها، به مساحت‌های متفاوتی نیاز است. به عبارت دیگر، در بخش‌های مرکزی میدان، می‌توان با تخصص مساحت کمتر و به تبع آن تعداد چاه‌های تولیدی کمتر به حجم تولید استاندارد دست یافت. برعکس، در بخش‌های حاشیه ‌ ای برای حصول تولید استاندارد، حفر چاه و تخصیص مساحت بیشتری نسبت به مناطق مرکزی میدان ضروری است.

مورد دیگری که این مرکز پژوهشی بدان ایراد گرفته است، ضعف کارشناسی این شرکت در تعیین مساحت هر فاز است که موجب شده ناحیه تخلیه هر چاه نتواند درصد مطلوبی از هر فاز را پوشش دهد.

آخرین موضوعی که در این گزارش بدان اشاره شده است، اولویت بندی نادرست فازهای میدان پارس جنوبی است که به نظر می‌رسد اگر طرح‌های توسعه هر یک از فازها علاوه بر فازهای ۱، ۲ و ۳ بر فازهای ۱۱، ۱۲، ۱۳ ، ۱۷، ۱۸ و ۱۹ که همجوار مرز هستند متمرکز می‌شد، آنگاه این امکان وجود داشت که از مهاجرت گاز ایران به سمت قطر جلوگیری شود. این موضوع اکنون سبب مهاجرت گاز به سمت قطر شده و بنا بر ادعای این گزارش سبب وارد آمدن خسارات زیادی بر کشور شده است. از سوی دیگر برداشت سریع قطر از فازهای مجاور، موجب بالا آمدن سطح آب در فازهای همجوار ما با آن کشور شده است که قطعاً تأثیر منفی در تولیدات ما خواهد داشت.

هدر رفت سرمایه‌های کشور در فاز ۱۲ پارس جنوبی

فاز ۱۲ بزرگترین پروژه پارس جنوبی است. پروژه‌ای که قرار بود معادل ۳ فاز استاندارد، یعنی حدود ۷۵ میلیون متر مکعب در روز تولید گاز داشته باشد. اما در عمل تنها حدود ۵۶ درصد ظرفیت، یعنی حدود ۴۲ میلیون متر مکعب گاز تولید می‌کند. در ابتدا برای توسعه این فاز، ۴ سکوی تولید گاز در نظر گرفته شده که به گفته شرکت نفت و گاز پارس، توسعه سکوی چهارم که به‌عنوان سکوی اقماری و کمکی سکوی سوم پیش‌بینی‌شده بود، منتفی شد. سکوی سوم نیز هم اکنون در حدود یک سوم ظرفیت کار می‌کند.

در این پروژه ۴۵ چاه برای حفاری پیش بینی شده بود که در نهایت ۴۲ حلقه چاه حفر شد و هم اکنون تنها از ۳۷ مورد آن بهره‌برداری می‌شود. برخی از این‌چاه‌ها زیر حد ظرفیت کار می‌کنند و عملا ۵ چاه کاملا بلااستفاده مانده است.

درآمد این پروژه روزانه ۳۵ میلیون دلار پیش بینی شده بود که با شرایط تولید کنونی تنها بین ۱۷ تا ۱۸ میلیون دلار در روز عاید کشور می‌شود. یعنی با همه سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته در این پروژه تنها ۵۰ درصد درآمد میزان پیش بینی شده محقق می‌گردد و ۶/۲ میلیارد دلار درآمد سالانه آن به دلیل سوء مدیریت در زیر زمین مانده است.

این در حالی است که فاز ۱۲ به عنوان بزرگترین پروژه میدان گازی پارس جنوبی شناخته می‌شود و بیشترین هزینه نیز در مقایسه با دیگر فازها،‌ در این پروژه صورت گرفته است. بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌ها هزینه مصوب برای انجام این پروژه که در سال ۸۴ آغاز شده بود، حدود ۳/۵ میلیارد دلار بود که در نهایت با هزینه‌ای بالغ بر ۸/۲ میلیارد دلار این پروژه در انتهای سال ۹۳ رسما مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

اتفاقی که در مورد فاز ۱۲ افتاده، هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد سرمایه‌هایی که در شرایط تحریمی و کمبود منابع مالی تبدیل به تجهیزاتی شده که بلااستفاده مانده است. اما اتفاقی که در عمل صورت گرفته، آن است که مجریان طرح توسعه این فاز در شرکت نفت و گاز پارس، ارتقای سمت گرفته و در پست‌های سازمانی بالاتری قرار گرفتند. پیمانکار نیز که پتروپارس بوده، پروژه‌های دیگری در منطقه پارس جنوبی نظیر توسعه میادین فرزاد بی و بلال به آن واگذار شده است. در این مورد مسئولین وزارت نفت و شرکت نفت و گاز پارس همچنان در سکوت کامل به سر می‌برند.

پروژه میدان بلال یا ماستمالی فاز ۱۲

قرار داد توسعه میدان بلال شهریور ماه امضا شد. بسیاری از کارشناسان نفت بر این عقیده‌اند که توسعه آن تنها مسکنی برای کاهش تولید میدان پارس جنوبی و مهم تر از آن ایده‌ای برای استفاده از تجهیزات بلااستفاده مانده در فاز ۱۲ پارس جنوبی است.

میدان گازی بلال که در قسمت شرق میدان پارس جنوبی قرار دارد، نزدیک تاسیسات دریایی فاز ۱۲ قرار دارد. مدیران نفت و گاز پارس اعلام کرده‌اند که قرار است گاز استخراج شده از این میدان به سکوی سوم فاز ۱۲ منتقل شده تا با استفاده از ظرفیت خالی تاسیسات و پالایشگاه فاز ۱۲، گاز این میدان تصفیه و به شبکه سراسری تزریق شود.

پیمانکار این پروژه شرکت دولتی پتروپارس است که توسعه فاز ۱۲ را در اختیار داشت تا به نوعی خطای این شرکت در بهره‌برداری از فاز ۱۲ پارس جنوبی پوشانده شود. شنیده شده است یکی از موضوعاتی که در دستور کار بررسی این شرکت برای توسعه بلال قرار دارد، این است که به دلیل آن‌که سکوی سوم فاز ۱۲ زیر ظرفیت کار می‌کند، عرشه آن را جابجا کرده تا در توسعه میدان بلال مورد استفاده قرار ‌گیرد. موضوعی که اگر اجرایی شود، رقم تعیین شده برای قرارداد که ۴۴۰ میلیون دلار عنوان شده است، به شدت مورد خدشه است و لازم است در این مورد مقامات شرکت نفت و گاز پارس و شرکت پتروپارس توضیحات لازم را ارائه نمایند.

چه کسی مقصر است؟

بدون تردید فعالیت‌های توسعه و بهره‌برداری در میدان پارس جنوبی به ویژه برای رشد شرکت‌های داخلی بستر مناسبی بوده است. اما این بستر تنها زمانی می‌تواند موجب ارتقا فعالیت‌های آن‌ها شود که با بازنگری و بازاندیشی در تجربه‌های صورت گرفته در دو دهه پیشین، همراه باشد.

ورود یک نهاد کارشناسی بعد از گذشت ۲۰ سال به بررسی فعالیت‌های توسعه‌ای در پارس جنوبی را می‌توان به فال نیک گرفت. اما هنوز جای ورود نهادهای نظارتی خالی است . قطعا نمی‌توان بدون بررسی کارشناسی قضاوت دقیقی از مقصرین هدررفت سرمایه‌های کشور در پارس جنوبی ارائه داد، اما چیزی که بعد از گذشت بیش از دو دهه از توسعه بزرگترین میدان گازی جهان عیان شده، افت فشار مخزن آن است. نتیجه آن به گفته مشکین فام مدیرعامل نفت و گاز پارس، سالانه به اندازه یک فاز استاندارد پارس جنوبی کاهش تولید، در پیش روی کشور قرار دارد.

این که چه میزان از این مشکلات به دلیل اشتباهات پیمانکاران در فعالیت‌های توسعه‌ای و اجرایی بوده است و چه میزان مربوط به اشکالات اساسی در مطالعه میدان توسط توتال و و سهم بی‌تدبیری مسئولین وقت و کنونی وزارت نفتچه میزان بوده لازم است به دقت مورد بررسی قرار بگیرد؛ چرا که در هیچ‌یک از پروژه‌های کشور تاکنون ۹۱ میلیارد دلار آن هم تنها برای بخش بهره‌برداری از گاز، سرمایه‌گذاری نشده است! در این شرایط لزوم فراوانی وجود دارد که دستگاه‌های نظارتی که برای اختلاف حساب‌ رقم‌های ناچیز مالی واکنش نشان می‌دهند، حساسیت و نظارت خود را در موارد فوق دو چندان کرده تا کسانی که با تصمیمات نادرست خود سرمایه‌های ملی کشور را تلف کردند، مجازات شوند.

ارسال نظر: