شیطان در این محل تخم‌گذاری می‌کند!

کدخبر: 2342082

فکر کردن به گناه یکی از عوامل مهم ابتلا به گناه است. اما شیطان از چه راه‌هایی به انسان نفوذ می‌کند. در ادامه درباره محل تخم‌گذاری شیطان بخوانید.

یکی از کانون هایی که در وجود انسان سرچشمه کارها است تفکر و اندیشه است. فکر سالم محصول و بازده سالم و پاک دارد و فکر آلوده بازده ناسالم و آلوده خواهد داشت. فکر آن باشد که بگشاید رهى راه آن باشد که پیش آید شهى گاهی شده است که با اینکه ذهن و فکرمان مشغول است اما چشم خود را به منظره ی زیبایی می دوزیم و از آن منظره لذت هم می بریم اما این حالت در ما زیاد به طول نمی انجامد و احساس می کنیم آشفته حالیم! مقداری که تأمل می کنیم متوجه می شویم که ذهن در حال پردازش به موضوعاتی است که دقایقی قبل درگیر آن بوده است ... این به خاطر این است که فکر و ذهن آدمی به اموری که برای او موضوعیت دارند، توجه می کنند. اگر یک مسئله ای برای ما خیلی مهم جلوه کند، درون ما به آن مشغول می شود و فکر ما در خلوت و جلوت به آن می پردازد.

با این مقدمه برویم سراغ موضوع اصلی خودمان یعنی فکر گناه: در منابع دینی ما بابی است بر این که فکر گناه تا به مرحله عمل نرسیده، انسان را جهنمی نمی کند؛ برخلاف نیت و فکر کار نیک که اگر به وسیله مانعی به مرحله عمل هم نرسد، در نزد خدا به منزله همان عمل خوب شمرده شده و بابی می شود برای بهشتی شدن بندگان.

که البته این بدین معنا نیست که انسان در برابر خوراک هایی که به ذهن خود می دهد رها و آزاد بوده و مسئولیتی ندارد و می تواند هر موضوع گناه و شومی را در احاطه ی فکر خود قرار دهد، چرا که این افکار منجر به این خواهند شد که آدمی کم کم از وسط دنیای انسانیت به دیواره ها و از دیواره ها کم کم به بیرون از این دنیا هدایت شود. فکر گناه و انجام ندادن آن مثل این است که از هیزمی در خانه ای فقط دود متصاعد گردد و آتش نگیرد. درست است تا زمانی که آتش شعله ور نشود، آن خانه و اتاق نمی سوزد، اما دودش خانه را سیاه و تیره می سازد و هنگامی که این فعل به عمل منتهی می شود، دل و صاحب دل هر دو خواهند سوخت. در روایتی حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: کسی که بسیار درباره گناهان بیندیشد ، بزهکاری او را به خویش فرا می خواند.(غررالحکم ، ج 5 ، ص 321)

فکر گناه و انجام ندادن آن مثل این است که از هیزمی در خانه ای فقط دود متصاعد گردد و آتش نگیرد. درست است تا زمانی که آتش شعله ور نشود، آن خانه و اتاق نمی سوزد، اما دودش خانه را سیاه و تیره می سازد و هنگامی که این فعل به عمل منتهی می شود، دل و صاحب دل هر دو خواهند سوخت. بنابر این ما مسئول هستیم، مسئول تک تک ورودی هایی که به ما داده شده اند تا با آنها زندگی کنیم، همه ی اعضای وجودی ما در برابر اعمالی که از آن ها سر می زند مسئول هستند: ... إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُول ئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً (اسراء، 36)

... وَإِن تُبْدُواْ مَا فِی أَنفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُم بِهِ اللّهُ فَیَغْفِرُ لِمَن یَشَاء وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاء وَاللّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ ... اگر چه آن را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان کنید، خداوند شما را طبق آن محاسبه می کند، سپس هر که را بخواهد (و شایستگی داشته باشد) می بخشد، و هر کس را بخواهد، مجازات می کند.

... إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ ؛ ... کسانی که دوست دارند زشتی ها و کارهای بد میان مردم با ایمان رواج پیدا کند، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است.(سوره نور، 19)

در روایت داریم که : انّما یحشر الناس علی نیاتهم؛ در قیامت مردم بر پایه نیت هایشان محشور می شوند. نیز فرمود: برخی از دوزخیان پیوسته در آن باقی می مانند (با آن که مدت محدودی مثلاً پنجاه سال در دنیا گناه کرده اند) چون قصدشان این بود که اگر در دنیا بمانند - همیشه گناه کنند، و بهشتیان از آن جهت جاویدند که نیتشان این بود که همیشه در طاعت خدا باشند. پس جهنمیان و بهشتیان به خاطر قصدشان پیوسته در جهنم یا بهشت می مانند. سپس امام ایة قل کل یعمل علی شاکلته را تلاوت کرد و فرمود: یعنی هر کسی بر اساس قصد و نیت خویش عمل می کند.(وسائل الشیعه، ج1، ص35)

با توجه به آیات و روایات وقتی راضی شدن به وقوع گناهی از دیگران، پذیرفتنی نباشد ، قصد و ارادة گناه و راضی نمودن نفس خویش به وقوع آن نیز گناه است، اگر چه تحقق نیابد.

حواسمان باشد آنجا که می فرمایند: فکر گناه ، گناه نیست هر فکری را شامل نمی شود آن فکری را می گویند که صرف تصور گناه و پیدایش خطورات ذهنی است، یا به حسب طبیعت لذت جو و منفعت طلب نفس، علاقه و رغبت به گناه در فرد وجود دارد. اما معرفت به خداوند، تقوای درونی یا ترس از عذاب الهی، مانع از گرایش به گناه و عزم و ارادة بر انجام آن است که می توان از این حالت به وسوسه و مسّ شیطان اشاره کرد؛ إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّر وا فَإِذا هُم مُبصِر ونَ: در حقیقت، کسانى که [از خدا] پروا دارند، چون وسوسه اى از جانب شیطان بدیشان رسد [خدا را] به یاد آورند و بناگاه بینا شوند. (اعراف، 201) گاهی اوقات نیز قصد و نیت بر انجام معصیت وجود دارد اما به عللی - غیر از تقوا و ترس از عقوبت الهی ٓ آن گناه انجام نمی شود ولی با وجود شرایط انجام خواهد شد که قطعاً چنین قصدی گناه است و استمرار و تداوم آن قصد، گناه کبیره به حساب می آید.

آنکه به گناه می اندیشد در واقع همچون کسی است که بر لبه پرتگاه «ارتکاب گناه» قدم می زند، چنین کسی از سقوط ایمن نیست. در فرهنگ اسلامى، امامان معصوم علیهم السلام ما را از اندیشه و فکر گناه برحذر تا گناه را از سرچشمه بخشکاند و آلودگى را در نطفه خفه کند و در حقیقت پایه اعمال را از نظر کیفر و پاداش روى اندیشه و نیت افراد بنا نهاده اند!

یکی از راههای فکرهای ، رها بودن ورودی های ذهن است مثل چشم، گوش وشکم و ... این ورودی ها را فیلتر بگذاریم و هر صحنه و موضوعی را در آن وارد نکنیم

حضرت عیسى علیه السلام ضمن گفتارى به حواریون فرمود: «موسى بن عمران علیه السلام به شما دستور داد تا زنا نکنید، ولى من به شما امر مى کنم که روح خود را به زنا خبر ندهید (فکر زنا نکنید) تا چه رسد به انجام آن! زیرا کسى که روح و فکرش را به زنا خبر دهد، مانند کسى است که در اطاق رنگینى آتش روشن کند، دود آتش نقشه هاى رنگین آن اطاق را کثیف مى کند، گرچه خانه را نسوزاند!(مجلسى، بحارالانوار، ج 14، ص 331) فکر گناه، کانون تصمیم گیرى وجود انسان را آلوده کرده و چنین کانونى به تاریکى گناه نزدیک تر است تا به سفیدى اطاعت الهى! و نیزقران کریم می فرماید: «وَذَرُوا الإِثمِ ظَاهِرَه و بَاطِ نَهُ»( سوره مبارکه انعام آیه 120) فکر گناه هم خطرناک است و انسانیت را تاریک می کند.

زمینه گناهان را از بین ببریم ترک زمینه گناه سهم به سزایی در ترک فکر گناه دارد از این رو هر چه بیشتر و دقیق تر زمینه گناه ترک شود فکر گناه کمتر به سراغ انسان می آید. فکر انسان مثل یک ظرف آب است . در ظرف یا خلا باید باشد یا آب . ما می توانیم در ظرف فکرمان ، فکرهای خوب بریزیم .

محل تخمگذاری شیطان را خراب کنیم تابحال برایتان پیش آمده که فکرتان به چیزی مشغول شده مثلا بیماری یکی از عزیزان یا امتحان کنکور . این قدر فکر مشغول می شود که غذا خوردن فراموش می شود .... بنابر این با عوض کردن مشغولیت های فکر، خیلی از مشکلات حل می شود. یکی دیگر از دلایل رخنه کردن فکر گناه، بیکاری است. بیکاری محل تخمگذاری شیطان است . حالا چه بیکاری اعضا و جوارج بدن باشد چه بیکاری روح من . امام علی علیه السلام می فرمایند: براستى و حقیقت که این نفس(انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مى کند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مى کشاند. (الغرر والدرر، باب النفس ، ج 1، ص 544، ح 4)

مراقب ورودی های فکر باشیم یکی از راههای فکرهای ، رها بودن ورودی های ذهن است مثل چشم، گوش وشکم و ... این ورودی ها را فیلتر بگذاریم و هر صحنه و موضوعی را در آن وارد نکنیم مراقب باشیم چه می خوریم، خوردنی های ما بر روی افکار و اعمال ما تأثیر دارند... تمام سیستم های ورودی روح خود را پاکسازی کنیم . وقتی پاکسازی کردیم و فیلتر گذاشیتم دیگر گناه به این راحتی ایجاد نخواهد شد...

از یاد خدا لحظه ای غفلت نکنیم اگر دل از اخلاق فاضله و یاد و ذکر الهى تهى شود، مأمن و محل استقرار شیطان مى شود: «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»؛زخرف (43)، آیه 36.؛ «هر که از یاد خداى رحمان روى گرداند، شیطانى را برانگیزیم تا قرین وى باشد». آن دل که به یاد تو نباشد دل نیست قلبى که به عشقت نطپد جز گِل نیست آن کس که ندارد به سر کوى تو راه از زندگى بى ثمرش حاصل نیست

به یاد مرگ باشیم این یکى دیگر از چیزهاى بسیار مفید است که فکر گناه را یا از بین مى برد و یا کم مى کند که این به شدت و ضعف فرو رفتن در فکر مرگ بستگى دارد اگر انسان با این واقعیت انس بگیرد و مردن را باور دل سازد نقشى سازنده و بالا برنده دارد. چنانچه امام علی علیه السلام می فرمایند: یاد کنید (مرگ را) درهم کوبنده لذات را و تیره و تلخ کننده شهواترا و دعوت کننده جدایى ها را (الغرر والدرر، باب الموت، ج 2، ص 159)

کلام آخر: آدمی آن گونه زندگی می کند که می اندیشد. گفتار و رفتار انسان ، خوب یا بد، میوه های شیرین و تلخ باغ اندیشه او هستند پس اگر طالب میوه های شاداب و پر آب و زیبا است لازم است اندیشه خود را اصلاح کند. مولوی چه نیکو فرموده است : ای برادر! تو همه اندیشه ای مابقی ، خود ، استخوان و ریشه ای گر بود اندیشه ات گل، گلشنی ور بود خاری ، تو هیمه گلخنی «تبیان»

ارسال نظر: