بیانیه نویسان منشأ نابودی فرهنگ‌و‌هنر هستند

کدخبر: 2341165

کارن همایونفر، آهنگساز سه سیمرغ بلورین جشنواره فجر و پنج تندیس زرین جشن سینمای ایران را در کارنامه دارد. با بسیاری از فیلمسازان و همین افرادی که اسم‌شان پای بیانیه بود هم همکاری کرده است و شناختش از همکارانش احتمالاً زیاد است و عموماً در جشنواره فجر در میان پرکارها به‌شمار می‌رود و خلاصه آدم معتبری است و نمی‌توان اظهاراتش را نادیده گرفت. بعد از بیانیه موسوم به «صدای آبان‌۹۸» در صفحه شخصی‌اش به تندی واکنش نشان دادو امضاءکنندگان را سیاه‌کار نامید.

همایونفر: کسانی بیانیه را امضا کردند که منشأ نابودی فرهنگ‌و‌هنر هستند

کارن همایونفر، آهنگساز سه سیمرغ بلورین جشنواره فجر و پنج تندیس زرین جشن سینمای ایران را در کارنامه دارد. با بسیاری از فیلمسازان و همین افرادی که اسم‌شان پای بیانیه بود هم همکاری کرده است و شناختش از همکارانش احتمالاً زیاد است و عموماً در جشنواره فجر در میان پرکارها به‌شمار می‌رود و خلاصه آدم معتبری است و نمی‌توان اظهاراتش را نادیده گرفت. بعد از بیانیه موسوم به «صدای آبان‌98» در صفحه شخصی‌اش به تندی واکنش نشان دادو امضاءکنندگان را سیاه‌کار نامید.

بهتر است به جای اینکه من توصیف کنم خودتان بخوانید: «ابتدا از تمام همکاران سینمایی و موسیقی‌ام عذرخواهی می‌کنم. عکس هم تزئینی است و هیچ مناسبتی ندارد! بیانیه آبان را امضا نکردم. برای اعتراض نیازی به قاطی شدن لابه‌لای جمع ندارم. از این بیانیه‌ها هزارتا دیده‌ام مخصوصاً دم انتخابات. الحمدلله مسائل مالیاتی حل شد و بده‌بستان و زورآزمایی فرهنگ و قدرت به سرانجام رسید، خدا را شکر. ما که درآمدی نداشتیم حاضر بودیم مالیات هم بدهیم، در سال مگر چقدر درآمد داریم، کل درآمد یک سال من اندازه یک شب دورهمی‌تان نمی‌شود. خوش به حال دوستانی که برای هر کار دستمزدشان چند میلیارد است، خدا بیشتر کند، ان‌شاءالله!البته که روزگار سیاه است و همه غمگین، فقط سؤال این است تمام این مدت که پست‌ها و استوری‌ها به تبلیغات و جشن تولد و آلودگی هوا گذشت، حالا که خود تلویزیون و همه شروع به اعتراض کردند ناگهان آبانِ سیاه ایران مد شد؟ چرا ایران را سیاه می‌کنیم؟ سیاه خود ماییم، سیاه‌کار خود ماییم. دولت‌ها می‌روند و می‌آیند، چیزی که عوض نمی‌شود حال مردم است. شخصاً تا به حال به کسی رأی ندادم. آن‌ها که دادند و خود را هم به هر دری زدند، الآن بیانیه می‌نویسند؟! عجبا. عزیز، سیاه‌کار خود ماییم.»

«در صفحه‌ات اعتراض می‌کنی اما یک‌و‌نیم میلیارد دستمزد برای ۱۰‌روز می‌گیری و الآن هم از دست شوخی زشت شهروند البرزی با کودکی که در سطل زباله انداختند، گله می‌کنی؟ الآن آن شهروند را دستگیر کردند احتمالاً کارش با کرام‌الکاتبین است، نمی‌خواهید کمپین برای آزادی‌اش ترتیب دهید؟ هموطن عزیزم، سیاه خود ماییم، سیاه‌کار خود ماییم که در زندگی روزمره در رفتار اجتماعی، در حفظ حق شهروندی دیگران یک لحظه هم با خودمان روراست نیستیم. این اعتراضات و بیانیه‌های ظاهری و عوام‌فریب لیاقت خودمان است. دوست عزیزی که همزمان هم با ایران اینترنشنال و «من‌و‌تو» مصاحبه می‌کنی، بعدش هم با تلویزیون داخل، ۱۲‌میلیارد با شهرداری قرارداد می‌بندی، حق نداری بیانیه در مورد مردم بدهی.ایران اگر سیاه است، تو سپیدش کن. شما که عاشق کلید بودی، احتمالاً اکنون فهمیده‌ای سوراخ کلید کجا بود. دقیقاً کجا بود؟ایران اگر سراسر سیاه و ویران شود، باز مردم اینجا هستند، شما که پاسپورتت آماده است برو. اینجا هوا هم نباشد من خفگی را با جان می‌پذیرم.جداگانه می‌نویسم بی‌هیچ همراهی که اگر گناهی، جرمی مرتکب شده‌ام، خدای نکرده شخص دیگری با من مجازات نشود. من بیانیه امضا نمی‌کنم، اسم کسانی آنجاست که خود منشأ نابودی فرهنگ‌و‌هنر و به‌دنبال آن سینما هستند. تنهایی اعتراض خواهم کرد که مسوولش خودم باشم.»

خب حالا که این بیانیه را خواندید در جریان باشید که بعد از این پست طرفداران بیانیه کذایی این پست را به‌عنوان یک پست نامطلوب به اینستاگرام گزارش کردند و در نهایت پست حذف شد. همان کسانی که از فرازهایی مثل «کدام روزن را برای شنیدن صدای مردم باز گذاشته‌اید؟» به‌وجدآمده بودند یک پست انتقادی را هم برنتافتند. به همین راحتی و زیبایی.

گلرویی: می‌خواهند گَندِ گذشته را بپوشانند

یغما گلرویی، شاعر و ترانه‌سرایی که سابقه همکاری با بسیاری ازخوانندگان این طرف و آن طرف را هم دارد از جمله منتقدان این بیانیه است. او در صفحه شخصی خود نویسندگان این بیانیه را منفعت‌طلب خطاب کرده است. خودتان این بیانیه را بخوانید بدون هیچ حرف پس‌و‌پیشی: «چند سالی است با خود عهد کرده‌ام پای هیچ بیانیه و نامه سرگشاده‌ای امضا نگذارم، به این خاطر که آموخته‌ام رفتار سیاسی اغلب اهل فرهنگ‌و‌هنر این سرزمین از سرِ منفعت‌طلبی است و اکثریت در جوامعی مثل جامعه ما اشتباه می‌کند، یا بهتر است بنویسم ساده به اشتباه می‌افتد.

از تکرارِ «تَکرار می‌کنم»های آن زبان به کامِ عافیت کشیده امروز، تا «تا هزار و چهارصد با روحانی» و از نیمه‌راه برنگشتگان راه غلط که بسیاری هوادارانشان را پای صندوق رأی بردند و حالا زیر فشار مخاطب می‌کوشند با انتشار هم‌آهنگ یک متن شعاری فاقد مخاطب که پیدا نیست به چه‌کسی و با توقع چه‌پاسخی نوشته شده گندِ آن را بپوشانند و بعید نیست مدتی بعد مثل پست‌های انتخابات دلیت کنند و یک اسکرین شات از اقدام متهورانه اجتماعی‌شان برای خود نگه دارند غافل از این‌که روزگار اسکرین شات‌های خودش را می‌گیرد و عام اگر فراموش‌کار باشد، باز عده‌ای از خاطر نمی‌برند. وقتی چند سال پیش که بازار سیاسی‌کاری و روحانی‌پرستی داغ بود به آن واکنش نشان دادم از طرف بسیاری از اهل هنر بنفش‌پوش مورد ناسزا قرار گرفتم و بایکوت شدم، همان‌ها که تا دیروز رفیق می‌نمودند به دشمن بدل شدند. حالا که رییس‌جمهوری منتخب‌شان فرمایش کرده تا صبح گران شدن بنزین از آن خبر نداشته واکنشی نشان نمی‌دهند چون نمی‌توانند پست‌های انتخاباتی خود را توجیه کنند، اگر بگویند«کاندیدای اصلح‌مان را نمی‌شناختیم» مخاطب می‌پرسد «پس چرا ما را به رأی تشویق می‌کردید؟»، اگر بگویند «رییس‌جمهوری کاره‌ای نیست» باز مخاطبِ به‌هوایشان رأی‌داده است و یقه‌شان را می‌گیرد، پس همان بِه که یک متن جانگدازِ در باب اینکه «فریادهای درگلومانده در تاریخ ماندگار می‌شوند» منتشر کنند و بروند پی همان عکس سلفی با همبرگر و دورهمی با ناناز و جی‌جی... نه دوستان عزیز! تاریخ و تاریخ‌نویسانش کثیف‌تر از آن است که این چیزها را ماندگار کند، و اصلاً این ماندگاری چه‌دردی از کسی دوا می‌کند؟ من موافق آتش زدن بانک‌ها و تخریب اموال عمومی نیستم و باور دارم نوجوانان بی‌گناهی در این اتفاقات جان خود را از دست داده‌اند که نه قصد و نه توان اعمال خشونت‌آمیز را داشته‌اند. گوش کسی هم بدهکار این «به‌کدامین گناه‌ها» نیست. فهمیدن و فهماندن همین کمترین کاری است که می‌توانیم انجام دهیم البته اگر پیکس‌پارتی‌ها و اکران فلان تئاتر و فیلم مجالی بدهد. این‌ها را نوشتم تا جواب دوستانی که مرا به امضای آن نامه دعوت می‌کنند را داده باشم و بگویم اینجا کسی است که می‌ترسد و می‌لرزد و می‌داند ما همه با هم نیستیم». نکته جالب اینکه پرویز پرستویی که عموماً در فضای مجازی در هر موضوعی منتقد است این بیانیه را امضا نکرده و در نظری از پست گلرویی حمایت کرده است.

امضاءکننده‌ای که پشیمان شد

«پرستو گلستانی» از امضاءکنندگان بیانیه «صدای آبان‌98» بود اما یک روز بعد پشیمان شد و علاوه بر پاک کردن پست توضیحی منتشر کرد. او نوشت: «قابل توجه دوستان که گفتند پستت رو چرا پاک کردی؛ باید بگویم به نظرم این کار نوعی موج‌سواری است. مرتکب اشتباه شدم اما هیچ‌وقت موج‌سواری نکردم،همین. او همچنین در یک استوری خطاب به امضاءکنندگان نوشت: پایین آن بیانیه امضاءکنید که دیگر در پروژه‌های پولشویی، پول‌های مشکوک، پروژه‌های حکومتی، جشنواره فیلم فجر، سریال‌های صداوسیما، اجرا درسالن‌های خصوصی با پول‌های مشکوک، نوشتن در نشریه‌های اصلاحاتچی شرکت نمی‌کنیم.»

حالا می‌توان به انتظار نشست و موج تازه‌ای از پشیمانی از امضای این بیانیه را دید. چون هم جشنواره فیلم فجر در پیش است و هم برخی از این افراد عموماً در تلویزیون مشغول فعالیت هستند و احتمالاً این مدل وارد شدن در بازی‌های سیاسی برایشان حاصلی نخواهد داشت.

«روزنامه صبح نو»

ارسال نظر: