تلاش زیرپوستی برای احیای مذاکره

کدخبر: 2341161

عواید ناقص و صوری مذاکرات، بانی شکاف بی‌اعتمادی در جامعه شد. اکنون اصحاب برجام برای پیشبرد آزموده‌هایشان، ایجاد شکاف در ساخت قدرت را نشانه رفته‌اند. دوگانه‌انگاری خطرناک میان مذاکره و استعفا، موردی است که سعید حجاریان به‌عنوان سرایدئولوگ جبهه اصلاحات مشغول تئوریزه‌کردن آن است؛ تلاشی که البته جزئی از روند گرایش مجدد برخی رجال سیاسی ایران به امر مذاکره است.

تهدید به استعفا، راه‌حل اصلاح‌طلبان برای تمشیت امور مردم

سعید حجاریان، نظریه‌پرداز شاخص جبهه اصلاحات، اخیراً در گفت‌و‌گویی با «ایران ماه» به موضوع سیاست‌ورزی بی‌خطر و بدون هزینه پرداخت. او در لفافه این ایده، برای به اصطلاح خودش «سرشکن کردن هزینه» در مساله احتمال از سرگیری مجدد مذاکرات با آمریکا، توصیه‌ای به حسن روحانی، رییس‌جمهوری کرد، که چیزی جز شکاف در قدرت از آن استنباط نمی‌شود. او در بخشی از این گفت‌وگو در پاسخ به این سؤال که «دولت‌ها تا چه حد می‌توانند و باید هزینه بپردازند» گفت: فرض کنیم آقای روحانی تصمیم بگیرد با رییس‌جمهوری آمریکا دیدار کند و ترامپ را به آرزوی دیرینه‌اش یعنی عکس یادگاری برساند. اگر روحانی این تصمیم را براساس برداشت و تحلیل شخصی‌اش بگیرد، عملی نادرست مرتکب شده چون صرفاً خود را قربانی کرده است. اما همین عمل ممکن است در حالتی دیگر درست و دقیق باشد. حجاریان در ادامه همین بخش از صحبت‌هایش، پیشنهاد تهدید به استعفا از سمت ریاست جمهوری، در صورت مقاومت با مذاکره را اینگونه به حسن روحانی ارائه داد: «چنانکه می‌دانیم همه اعضای کابینه مسوولیت مشترک دارند و باید قوه مجریه را به پیش برانند. اگر عقل جمعی کابینه و نظرهای کارشناسی، مذاکره را توصیه کند و مذاکره را مثلاً به استعفا گره بزند و حتی رضایت جمعی از نمایندگان مجلس را هم جلب کند، همان عمل نادرست، موجه می‌شود. زیرا پس از مذاکره احتمالی روحانی «حتی بدون استجازه» که ممکن است هر عاقبتی را در پی داشته باشد، هزینه‌ها سرشکن شده است».

گرا به غرب

نسخه‌پیچی حجاریان برای روحانی، یادآور تز او مبنی بر «فشار از پایین و چانه‌زنی از بالاست» در دوران سلطه دولت اصلاحات بر شئون اجرایی کشور است. در آن برهه، به‌دلیل فربگی سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان، حجاریان با هدف پیشبرد راهبرد کلان جبهه اصلاحات در عرفی‌سازی ساختارهای حکومتی، ایده مزبور را ارائه داد لیکن امروز که از آن سرمایه پروار هیچ خبری نیست، حجاریان تلاش دارد صرفاً با فشار روی ساختارهای قدرت و مجبور نمودن آن‌ها به عقب‌نشینی، پسندهای جریان متبوع خود را جلوه واقعیت بپوشاند. یکی از مهم‌ترین پدیدارهای سیاسی در این سال‌ها که حامیان دولت، انرژی فوق‌العاده‌ای جهت به ثمرنشستن آن خرج کردند، مذاکره با غرب و برجام بود؛ با این حال برجام پس از خروج آمریکا و نیز اهمال اروپا در عمل به وظایفش، خاصیتش را به کلی از دست داد. به نظر می‌رسد پیشنهاد حجاریان به روحانی، جزئی از روند گرایش مجدد برخی رجال سیاسی ایران به امر مذاکره باشد. برخی مسوولان کشورمان، طی یک هفته گذشته، اظهاراتی به زبان آوردند که از تحلیل آن‌ها می‌شود این استنباط را داشت که ایشان جهت به محاق بردن ضعف خویش در تمشیت امور، بار دیگر در پی حیات بخشیدن به ایده مذاکره با غرب هستند.

در همین باره، اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس‌جمهوری روز گذشته دوشنبه 11‌آذر در مراسمی که به مناسبت بیست‌و‌سومین سالروز ملی صادرات در سالن اجلاس سران با تاکید بر اینکه آمریکایی‌ها به معنای واقعی تمام گلوگاه‌های اساسی اقتصاد کشور را بستند، اظهار داشت: با وجود فشارهای شدید آمریکا امروز سرافرازانه اعلام می‌کنیم که ما روی پای خود ایستاده‌ایم و اقتصاد ایران با وجود آغاز همزمان جنگ‌های اقتصادی و روانی رسانه‌ای از سوی آمریکایی‌ها توانست روی پای خود باشد.

علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی نیز روز یکشنبه 10‌آذر در آخرین نشست خبری خود به‌عنوان رییس مجلس شورای اسلامی، در پاسخ به سؤال تلویزیون «سی‌بی‌اس» آمریکا مبنی بر اینکه «آیا شما راهکار عملی برای شکستن بن‌بست ایران و آمریکا می‌بینید؟ آمریکا اصرار بر بازگشت تحریم‌ها و کارزار فشار حداکثری بر ایران دارد تا جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره بیاید اما ایران اصرار دارد اگر قرار است مذاکره‌ای باشد حتماً تحریم‌ها به گام اول برگردد. آیا اراده سیاسی برای شکستن این بن‌بست و مذاکره وجود دارد»، گفت: اراده سیاسی بر حل این موضوعات همیشه هست و بن‌بستی وجود ندارد.

اظهارات معنادار جهانگیری و لاریجانی، در شرایطی است که حسن روحانی، رییس‌جمهوری کشورمان نیز چند ساعت قبل از اجرایی کردن طرح افزایش قیمت بنزین و در جریان سفرش به کرمان، با القای ضمنی بن‌بست در اداره کشور، گفته بود: «اینکه می‌گویند دولت باید این کار را بکند چرا کار نکرد؟ و چرا این کار را با تأخیر انجام داد؟ بی‌مایه فطیر است، بدون پول نمی‌توان کار کرد؛ چقدر می‌توانیم مالیات بگیریم». رییس‌جمهوری در بخش دیگر اظهارات خود، با اشاره به مشکلات ناشی از فروش نفت، اظهار داشت: «یک سری درآمدهای متفرقه داریم آن‌ها را هم کنار هم قرار دهیم درآمد اصلی که کشور را اداره می‌کند پول نفت است. ما اگر امروز در شرایط عادی بودیم، در سال به‌طور متوسط 60‌میلیارد دلار نفت می فروختیم».

تست مردم

با وجود اینکه مسوولان کشورمان الخصوص رییس‌جمهوری، پیش از این بارها و بارها از سرگیری مجدد مذاکرات با آمریکا را غیرممکن دانسته بودند، تلاش زیرپوستی مدیران دولتی و حامیان اصلاح‌طلب‌شان برای القای بن‌بست در اداره کشور به بهانه مشروعیت بخشیدن به امر مذاکره مجدد، عجیب و قابل تأمل به نظر می‌رسد. با این حال، برخی تحلیل‌ها نیز حکایت از آن دارند که سیاست دولت تدبیر در افزایش بهای بنزین اساساً با هدف آزمون سطح تحریک‌پذیری جامعه انجام شده است؛ کارویژه چنین سیاست عامدانه‌ای نیز مشخصاً ارسال این پیام غیرمستقیم به ایالات متحده بوده که آثار فشارهای اقتصادی کاخ سفید علیه مردم ایران، به خوبی خود را در قالب شورش و آشوب نشان داده است. گذشت زمان ابعاد بیشتر این ترفند را نشان خواهد داد.

«روزنامه صبح نو»

ارسال نظر: