چرا آمریکاییها دنبال «بیدولتی» در خاورمیانه هستند؟
منطقه پیرامونی ایران بیش از هر زمان دیگری گرفتار آشوب و سردرگمی سیاسی است. عراق، لبنان و افغانستان مثالهای عمده و اصلی آشفتگی سیاسی در محیط پیرامونی ایران هستند. «بیدولتی» انگار سبک جدیدی است که در منطقه در حال باب شدن است؛ در عراق، «عادل عبدالمهدی» استعفا کرده است، در لبنان «سعد حریری» بیش از یک ماه است پست نخستوزیری را ترک کرده و با وجود تلاشهای بسیار گروههای سیاسی حاضر نشده برگردد و در افغانستان که عملا دو دولت بر سر کارند.
منطقه پیرامونی ایران بیش از هر زمان دیگری گرفتار آشوب و سردرگمی سیاسی است. عراق، لبنان و افغانستان مثالهای عمده و اصلی آشفتگی سیاسی در محیط پیرامونی ایران هستند. «بیدولتی» انگار سبک جدیدی است که در منطقه در حال باب شدن است؛ در عراق، «عادل عبدالمهدی» استعفا کرده است، در لبنان «سعد حریری» بیش از یک ماه است پست نخستوزیری را ترک کرده و با وجود تلاشهای بسیار گروههای سیاسی حاضر نشده برگردد و در افغانستان که عملا 2 دولت بر سر کارند: دولت اشرف غنی و دولت عبدالله، هر کدام ساز خود را میزنند.
شباهت هر 3 کشور در 2 نقطه است: اول اینکه دولتهای هر 3 کشور در تحقق وعدههای انتخاباتی خود ناموفق بودهاند. تنها ایرادی که به جمله قبل وارد است اینکه عادل عبدالمهدی نخستوزیر عراق که خبر استعفایش دیروز در روزنامه منتشر شد فقط یک سال عنان دولت را در اختیار داشت و یک سال زمان زیادی برای تحقق وعدهها نیست. دومین شباهت اینکه 2 کشور (عراق و افغانستان) رسما توسط آمریکا اشغال شدهاند و در دیگری نیروهای حامی آمریکا قدرت قابل توجهی را در اختیار دارند. افغانستان هم همچنان تحت اشغال است و نیروهای ناتو و آمریکا تحت عنوان مبارزه با تروریسم در آنجا حضور دارند. از سویی بهعبارتی بزرگترین سفارت آمریکا در دنیا در عراق وجود دارد و کیست که نداند حجم پرسنل و نیروهای نظامی مرتبط با آمریکا در عراق، ارتباطی به فعالیتهای دیپلماتیک این کشور ندارد. البته اراده دولت عراق برای خارج کردن نظامیان آمریکایی از این کشور چشمگیر بوده است اما با این حال اثرگذاری آمریکاییها در این کشور، بویژه در راهاندازی و دامن زدن به آشوبها و اعتراضات اخیر غیر قابل کتمان است.
راهبرد آمریکا از زمان 11 سپتامبر، روی کار آوردن دولتهای وابسته و متکی به ایالاتمتحده بوده است. در لبنان و عراق این پروژه به واسطه وجود گسترده نیروهای مقاومت و مردم و هماهنگی بین آنها با شکست مواجه شد و در افغانستان هم اگرچه دولتها وابسته به آمریکا بودهاند و حیات و مماتشان به اتاق تصمیمگیری کاخ سفید مرتبط است اما دولتهای افغانستان پس از 11 سپتامبر آنقدر ضعیف عمل کردهاند که جز باری بر دوش آمریکا نبودهاند و عملا هزینههای بسیاری هم به این کشور تحمیل کردهاند؛ حامد کرزی عملا برآمده از حلقه تگزاس جرج بوش بود و اشرف غنی هم آنقدر ضعیف عمل کرده که در سخنرانی اخیر ترامپ در پایگاه بگرام، عملا با ایستادن پشت سر ترامپ تبدیل به یکی از سربازان آمریکا البته با لباسی متفاوت شد. در سالهای اخیر اما به نظر میرسد راهبرد آمریکا از سر کار آوردن دولت وابسته، در حال تبدیل شدن به ترجیح کشورهای بیدولت و آشفته است. آمریکاییها امروز بیش از هر زمان دیگری متوجه این واقعیت شدهاند که صندوقهای رای در خاورمیانه، لزوما دولتهای متمایل به آمریکا را در این کشورها بر سر کار نمیآورد و چهبسا برعکس دولتهایی بر سر کار میآیند که به واسطه حمایت مردمی، دقیقا خلاف منافع ایالات متحده عمل میکنند.
این روند با تضعیف قدرت استیلای دولت سوریه در همه مناطق این کشور بعد از شکست داعش، با کارشکنی در تشکیل دولت لبنان با واسطهگری عربستان و امارات و گاه بهصورت مستقیم، با دخالت و اخلال در اعتراضات منتهی به استعفای عادل عبدالمهدی گاه به صورت مستقیم و گاه به واسطه دلارهای عربستان و امارات در عملیات میدانی ادامه دارد. در نهایت اینکه آمریکاییها طرح بیدولتی را در افغانستان بهصورت حمایت موازی از اشرف غنی و عبدالله پیگیری میکنند. سنای آمریکا با عبدالله جلسه میگذارد و او را تقویت میکند و ترامپ اشرف غنی را در آغوش میگیرد. در سایه «بیدولتی» به واسطه حاکمیت هرجومرج و بیثباتی، آمریکاییها میتوانند بیش از هر زمان دیگری سیاستهای خود در خاورمیانه را پیش ببرند. زمینه انواع دخالتها هم در این قاعده بیش از پیش فراهم میشود.
«روزنامه وطن امروز»