جاهلانه یا خائنانه در پازل آمریکا در فشار روانی بر مردم

تورم و فشار معیشتی بازی در پازل تحریم‌های آمریکا

کدخبر: 2340095

سهمیه بندی به این شکل در بهترین حالت یک اقدام ناشی از ندانم کاری اقتصادی است. اما از طرف دیگر با توجه به اینکه دولت این طرح را در قالب شورای عالی هماهنگی اقتصادی که دارای اعضایی از سایر قواست پیش برده است و هزینه های این اقدام خود را بر نظام تحمیل کرده است. اینکه دولت با چه نیتی دست به این اقدام آن هم به این صورت زده است مشخص نیست اما آنچه مسلم است این اقدام جاهلانه یا خائنانه درپازل مورد نظر آمریکا برای افزایش فشار روانی ناشی از مسائل اقتصادی بر مردم است.

نسیم آنلاین ؛ حامد ترابی:شب جمعه 24 آبان، اعلام شد که قیمت بنزین افزایش پیدا کرده است و بنزین در کشور با دو نرخ 1500 و 3000 تومان به صورت سهمیه بندی در اختیار صاحبان اتومبیل قرار می گیرد و در مقابل به 18 میلیون خانوار بسته حمایتی تخصیص پیدا می کند. تصمیمی که ارزیابی آن می تواند نشان دهنده اشتباه بزرگ دولت در این شرایط باشد. اشتباهی که می توان آن را در راستای سیاست های تحریمی آمریکا دانست. اما چرا این سیاست می تواند در راستای پازل تحریمی آمریکا باشد:

۱.اثرات اقتصادی:

قبل از اینکه به بررسی نقش این اقدام در تکمیل پازل تحریمی آمریکا بپردازیم بهتر است اندکی اثرات اقتصادی این طرح را با روش های عادی و ملموس بررسی کنیم. واقعیت این است که این طرح در ذات خود یک طرح تورم زا است و همانطور که دلار 4200 تومانی هیچگاه نتوانست قیمت ارز را کنترل کند و کمبود ارز ناشی از بازگشت تحریم ها با سرازیر شدن نقدینگی دستور دولت برای ارز 4200 تومانی را بی اعتبار کرد. در این شرایط نیز تورم لاجرم اتفاق می افتاد، میوه ها در شهرها با وانت هایی که بنزین می سوزانند جابه جا می شوند، پیک موتوری ها روزی حداقل 7 لیتر بنزین می سوزانند و تاکسی ها نیز با بنزین حمل و نقل را سامان می دهند. ضمن اینکه بخش زیادی از حمل مسافر را ماشین های شخصی برعهده دارند که عملا با این قیمت یا از سازوکار حذف می شوند یا قیمت کرایه افزایش پیدا می کند. بنابراین اگرچه دولت شاید برای مدت کوتاهی با سرکوب، قیمت ها را کنترل کند اما همانند ماجرای دلار قطعا قیمت ها افزایش پیدا خواهد کرد و همه اینها هزینه زندگی را افزایش می دهد.

فرض کنید یک وانت 50 کیلوگرم میوه با نرخ 4000 هزارتومانی را حمل می کرده و برای رفت و آمد 20 لیتر بنزین می سوزانده. اگر فرض کنیم این وانت از بنزین 1500 تومانی هم استفاده کند، در بهترین حالت مابه تفاوت قمیت یا باعث 5 درصد افزایش نرخ می شود یا 5 درصد ضرر به راننده وانت می زند. این موضوع در مورد وانت هایی که بار به روستاهایی با فاصله های بیش از 100 کلیومتر حمل می کنند یا برای کسانی که پیک موتوری هستند بسیار وخیم تر است. پیک موتوری ها روزانه باید حداقل یک باک بنزین 7 لیتری را پرکنند تا بتوانند ماهی 1.5 میلیون تومان درآمد داشته باشند.

حال اینها باید اکثر بنزین خود را با نرخ 3000 تومان تامین کنند. یعنی اگر 5 روز را بتوانند با بنزین نرخ 1500 سر کنند و 5 روز را هم تعطیل باشند باز باید ماهی 300 هزارتومان بیشتر هزینه بنزین بدهند. بنابراین این طرح در بهترین حالت اجرا بین 5 تا 10 درصد هزینه های زندگی هر فرد را افزایش می دهد و قطعا نمی توان به زور این هزینه ها را کم کرد، چراکه این تورم واقعی است نه ناشی از دلالی و عوامل غیر واقعی . بنابراین تلاش دولت برای نگه داشتن قیمت ها احتمالا مانند دلار 4200 تومان دوام چندانی نخواهد آورد و هزینه های زندگی افزایش پیدا خواهد کرد.

بنابراین اگر فرض کنیم یک خانواده 4 نفره در حداقلی ترین حالت ماهیانه 1.5 میلیون تومان هزینه می کرده است با اجرای این طرح بین 5 تا 10 درصد هزینه زندگی اش اضافه می شود و باید بین 75 تا 150 هزارتومان بیشتر هزینه کند. این در موردی است که هزینه زندگی خانواده تا این حد پایین باشد و شغل سرپرست خانوار نیز ارتباط مستقیم با حامل های انرژی نداشته باشد، چراکه در صورت داشتن ارتباط مستقیم با مصرف بنزین(مانند پیک موتوری) هزینه زندگی بین 10 تا 20 درصد افزایش پیدا می کند.

بنابراین اختصاص 170 هزارتومان بسته حمایتی دولت به یک خانواده 4 نفره، برای خانواده هایی که مصرف بنزین ندارند و هزینه زندگی آنها کمتر از 1.5 میلیون در ماه است حداکثر می تواند ماهیانه حدود 70 تا 80 هزارتومان آورده داشته باشد. اما درصورتی که خانواده مصرف بنزین داشته باشد قطعا این میزان کمتر خواهد شد و یا حتی می تواند باعث بیشتر شدن هزینه های زندگی شود. بنابراین این طرح در بهترین حالت تنها برای یکی دو دهک می تواند مبلغ بسیار کمی عایدی داشته باشد. اما این عایدی تنها برای درصد جمعیت بسیار کمی است و آنقدر ناچیز است که تقریبا هیچ تغییری در زندگی دهک های پایین نمی دهد و شاید تنها آورده این طرح درصورت کاهش مصرف سوخت، افزایش صادرات بنزین و کسب درآمد برای دولت باشد.

۲.شیوه اجرای طرح:

همانطور که شرح داده شد، اجرای طرح سهمیه بندی بنزین به این شکل عملا هیچ گره ای از مشکلات اقتصادی مردم باز نمی کند. در مقابل این طرح از نظر ذهنی فشار بسیاری به مردم تحمیل می کند. چراکه شیوه اجرای آن به بدترین شکل ممکن انجام شد و تقریبا کاری شبیه کودتا در حوزه اقتصادی رخ داد. اولا با اینکه وزیر نفت چند روز پیش از آن اعلام کرده بود که قیمت بنزین افزایش پیدا نمی کند ناگهان شب عید، بدون اطلاع قبلی طرح اعلام و اجرا می شود. ثانیا با توجه به اینکه دولت اطمینان داده بود قیمت افزایش پیدا نخواهد کرد بسیاری از مردم کارت سوخت تهیه نکرده بودند و اکنون مجبورند بنزین 3000 تومانی مصرف کنند.

ثالثا خبر به صورت یک شوک در فضای رسانه ای منتشر شد و حتی نوع اطلاع رسانی باعث شد که بسیاری در ابتدای اعلام و اجرای طرح از بسته حمایتی اطلاع پیدا نکنند، به خصوص که دولت هنوز نیز بسته حمایتی را به حساب خانوارها واریز نکرده است و این باعث اثرروانی بیشتر و شوک آورتر طرح شده است. در چنین شرایطی متاسفانه اعتراضات نیز با پاسخ خوبی همراه نشد و روز اول اعتراضات متاسفانه با برخورد بد نیروهای امنیتی در برخی شهرها همراه شد که مردم را عصبی تر کرد. بنابراین طرح علاوه براینکه عایدی محسوسی برای مردم ندارد، از نظر روانی نیز مردم را در شوک و حالت عصبی قرار می دهد. اتفاقی که معمولا در کشورهای دست راستی مورد حمایت آمریکا رخ می دهد و به شوک درمانی معروف است.

۳.پازل تحریمی آمریکا:

سیاست های تحریمی آمریکا به شدت متاثر از اتفاقات داخلی ایران است . مرکز سابان وابسته به موسسه بروکینز در تحلیل تغییر سیاست های تحریمی آمریکا از سال 2010 می گوید که اتفاقات پس از انتخابات 88 ایران و در واقع شکاف اجتماعی ناشی از آن عاملی شد تا آمریکا تحریم های خود را از هدفمند به جامع و فلج کننده تغییر دهد تا مردم هدف تحریم ها قرار گیرند و فشار به مردم باعث ایجاد نارضایتی و فشار به حکومت شود، نفیو نیز اثرات روانی تحریم ها ناشی از صف های شکل گرفته برای کالا در ایران و همچنین واردات خودروهای لوکس در اوج تحریم ها را عامل اثرگذاری تحریم ها بر ذهن مردم و فشار بر حکومت می داند.

درواقع آنچه سیاست گذاران آمریکایی در نتیجه تحریم ها به دنبال آن هستند اثرات روانی تحریم ها و بحران های اجتماعی است تا براساس آن حکومت را تحت فشار قرار دهند و آن را مجبور به تغییر رفتار کنند. اتفاقی که دولت با طرح سهمیه بندی بنزین دقیقا آن را عملیاتی کرد و علاوه بر ایجاد ذهنیت بسیار منفی در ایران باعث ایجاد شورش های اجتماعی شد تا حکومت در اثر آنها تحت فشار قرار گیرد.

۴.هدف دولت چیست

واقعیت این است که درتحلیل چرایی این اقدام دولت می توان تحلیل های زیادی ارائه داد. اما آنچه مشهود است این است که دولت پیشنهادهای دیگری مانند اختصاص سهمیه به هر فرد را برای سهمیه بندی پیش روی خود داشته که هم به عدالت نزدیک تر بود و هم می توانست درآمدهای خوبی برای دولت به بار آور که از آن سرباز زد. علاوه براین طرح خود را با حداکثر شوک و فشار روانی انجام داد و در بهترین حالت یک اقدام ناشی از ندانم کاری اقتصادی انجام داده است. اما از طرف دیگر با توجه به اینکه دولت این طرح را در قالب شورای عالی هماهنگی اقتصادی با دخیل کردن سایر قوا پیش برده است و هزینه های این اقدام خود را بر نظام تحمیل کرده است، تحلیل دیگری نیز می تواند مبنا قرار گیرد. اینکه دولت با چه نیتی دست به این اقدام آن هم به این صورت زده است مشخص نیست اما آنچه مسلم است این اقدام جاهلانه یا خائنانه درپازل مورد نظر آمریکا برای افزایش فشار روانی ناشی از مسائل اقتصادی بر مردم است.

ارسال نظر: