جذب یک استاد مسالهدار دیگر در دانشگاه تهران
به تازگی گروه روابط بینالملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی اقدام به جذب استادی با نام آرش رئیسینژاد نموده است که سوابق تخصصی و عمومی او محل تامل جدی میباشد.
دانشگاه تهران قدیمیترین و بزرگترین مرکز آموزش عالی کشور، به عنوان نماد آموزش عالی و دانشگاه مادر، در طول تاریخ هشتاد ساله خود همواره کانون تحولات سیاسی بوده است. نقش این دانشگاه در تاریخ معاصر تا حدی مهم است که همهساله از ابتدای انقلاب تاکنون نماز جمعه پایتخت در مصلی این دانشگاه اقامه گشته و میگردد. اهمیت این دانشگاه و تاثیرگذاری آن بر نخبگان سیاسی و افکار عمومی جامعه دانشگاهی کشور بر کسی پوشیده نیست و این امر توجه دشمنان و بدخواهان انقلاب اسلامی را نیز به خود جلب نموده است. پروژه نفوذ که ابعاد گوناگون فرهنگی سیاسی و امنیتی دارد یکی از مجراهای خود را نهاد دانشگاه به خصوص دانشگاه تهران یافته و از طریق تاثیرگذاری بر اذهان دانشجویان و اساتید سعی بر القای تحلیلهای نادرست و انحراف از خطوط اصلی و آرمانهای جمهوری اسلامی را دارد. در این میان دانشکده حقوق و علوم سیاسی برجستهترین کانون نفوذ در چند دهه گذشته میباشد. نفوذی که از پروژه «گذار به دموکراسی» بشیریه شروع شد و به نوعی تامینکننده نرمافزار لازم برای دولت به اصطلاح اصلاحات بود تا دلالی رابطه ایران و آمریکا توسط اساتید معلومالحال. از آنجاییکه فارغالتحصیلان این دانشکده بخشی از نیروی انسانی کشور در بخشهای حکومتی را تشکیل میدهند تاثیرگذاری بر ذهن و نگرش آنها نیز بخشی از این پروژه میباشد که عاملیت آن بر دوش چند استاد نامآشنای این دانشکده است. به تازگی گروه روابط بینالملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی اقدام به جذب استادی با نام آرش رئیسینژاد نموده است که سوابق تخصصی و عمومی او محل تامل جدی میباشد. نامبرده فارغالتحصیل کارشناسی مهندسی شیمی! از دانشگاه صنعتی شریف، اندیشه سیاسی در مقطع ارشد از دانشگاه تهران و دکتری در روابط بینالملل از دانشگاه بینالمللی فلوریدا میباشد. در شرایط تخصصی ویژه جذب اعضای هیئت علمی هماهنگی دو مقطع تحصیلی و مورد تایید بودن دانشگاه محل تحصیل در ردهبندی وزارت علوم الزامی میباشد که وی در سه گرایش متفاوت تحصیل نموده و دانشگاهی که از آن در مقطع دکتری فارغالتحصیل شده است در نظام رتبهبندی وزارت علوم رده ج را دارا میباشد که برای جذب در دانشگاه تهران منع گردیده است. (لازم به ذکر است مدرک دکتری دانشگاههای رده ج در ایران برابر با فوق لیسانس ارزیابی میگردد) مسئله هنگامی خندهدارتر میشود که دانشگاه بینالمللی فلوریدا (florida international university) در رتبهبندی شانگهای یکصد پله از دانشگاه تهران پایینتر و در رده 401-500 قرار میگیرد حال آنکه دانشگاه تهران در رده 301-400 جهان قرار دارد و معلوم نیست بر مبنای چه مزیتی بر خلاف تمام قوانین تخصصی جذب و گزینش، نامبرده به عضویت هیئت علمی این دانشگاه درآمده است. اما قسمت مهمتر صلاحیت عمومی وی است. آرش رئیسینژاد پایاننامه فوقلیسانس خود را با عنوان خشونت در اسلام سیاسی تدوین و در همین دانشکده از آن دفاع نمود که محتوای قابل توجهی دارد. او با تعریف آرنتی از خشونت، نظام هویتی اسلام را مولد خشونت سیاسی و فیزیکی میداند و القاعده و طالبان را از نمونههای آن میشمرد و در این بین اندیشه سیاسی فقاهتی حضرت امام(ره) یعنی ولایت فقیه را نیز مورد اشاره و آن را همسنگ با موارد یادشده قرار میدهد. پایاننامه دکتری وی که به زبان انگلیسی و ماحصل نگارش و دفاع در دانشگاه بینالمللی فلوریداست و به صورت کتابی با نام شاه ایران، کردهای عراق و شیعیان لبنان در انتشارات Springer International Publishing; Palgrave Macmillan چاپ گردیده به بررسی سیاست خارجی پهلوی دوم در قبال کردهای عراق و شیعیان لبنان میپردازد و توسط استادان علوم سیاسی ایرانی ساکن در آمریکا و از جمله تریتا پارسی بنیانگذار و رئیس نایاک تقریظ گردیده و از سوی نویسنده یعنی آرش رئیسینژاد به محیالدین مصباحی ـ از بانیان پروژه نفوذ و دلالان رابطه ایران و آمریکا ـ تقدیم گردیده است. محیالدین مصباحی همان فردی است که با برخی اساتید روابط بینالملل دانشگاه تهران از جمله ناصر هادیان - دیگر دلال رابطه - و هادی سمتی استاد سابق و عضو حزب منحله مشارکت دوستی دیرینه دارند و برای برخی دانشجویان سوگلی فرصتهای مطالعاتی در ایالات متحده فراهم میسازد. جالبتر از همه اینکه آرش رئیسینژاد به همت و اعمال نفوذ ناصر هادیان درحالی در گروه روابط بینالملل دانشگاه تهران جذب گردید که پیش از این درخواست وی برای جذب در دانشگاه تربیت مدرس به دلایل یاد شده رد شده بود و هم اکنون در اتاق شماره 420 ساختمان اساتید دانشکده حقوق و علوم سیاسی، هماتاقی هادیان و ایضا دکتر محمدرضا تخشید ـ رئیس دانشکده ـ میباشد. فریبا عادلخواه دیگر جاسوس دوتابعیتی و پژوهشگر مرکز مطالعات بینالمللی علوم سیاسی در فرانسه(Science po) که مدتی پیش از سوی نهادهای امنیتی کشورمان به اتهام جاسوسی و عاملیت نفوذ در شهر قم دستگیر شد از دیگر کسانی است که در مقدمه کتاب از سوی رئیسینژاد به دلیل همکاری تنگاتنگ مورد تقدیر قرار گرفته است. این همکاری به گفته رئیسینژاد در رزومه خود شامل فراهم آوردن فرصتی برای حضور یکساله به عنوان پژوهشگر مهمان در مرکز مطالعاتی مزبور حد فاصل اکتبر 2016 تا ژانویه 2017 میشود. آرش رئیسینژاد همچنین مقالهای به زبان انگلیسی دارد که تحت عنوان جنبش سبز ایران؛ اقدام جمعی متلاشی شده و هویت جمعی شکننده در سال 2015 نگارش یافته است. او که اغتشاشات سال 88 را جنبش سبز مینامد در بخشهایی از این مقاله چنین آورده است: «در سال 2009 وقتی که رژیم به استراتژی «مشت آهنین» که 30 سال پیشتر شاه هرگز از آن استفاده نکرده بود متوسل شد، سبزها عصبانیت خود را متوجه سایر مختصات رژیم یعنی مشخصا آیتالله خامنهای نمودند... در 4 نوامبر سالگرد بحران گروگانگیری (13 آبان سالگرد اشغال لانه جاسوسی) وقتی سرویسهای امنیتی برای اولین بار در این روز ملی از گاز اشکآور استفاده کردند. سبزها با شعار مرگ بر... مستقیما به این استراتژی خشن پاسخ دادند...»
رئیسینژاد در یادداشتی به زبان انگلیسی که ترجمه آن در تاریخ 26/07/94 تحت عنوان جنگ علیه تندروها؛ از کمونیستهای عمان تا تروریستهای عراق منتشر شد عنوان میکند ایران چه در زمان شاه و چه در زمان جمهوری اسلامی به دنبال حفظ برتری منطقهای خود بوده است و هرگاه این خواست ایران نادیده انگاشته میشده تلاش برای بیثبات کردن منطقه از سوی ایران به اجرا گذاشته میشده است!. «زمانی که خواستههای نظام انقلابی ایران از سوی غرب نادیده گرفته شد، تهران استراتژی خود در بیثبات کردن خاورمیانه برای آمریکا و متحدین منطقهایاش را شدت بخشید.» او در این مقاله اقدام ارتش شاه به سرکوبی کمونیستهای عمان در نبرد ظفار را با اقدام مستشاری جمهوری اسلامی در عراق یکسان میانگارد و این چنین ابراز امیدواری میکند: «وضعیت همکاری محتمل ایران و آمریکا قابل تصور است به ویژه پس از توافق تاریخی هستهای در وین که دشمنی میان شیطان بزرگ و محور شرارت را کم کرد.» او بانی اصلی ظهور داعش یعنی آمریکا را به همراهی و همکاری با ایران در نبرد با دشمن مشترک فرا میخواند و یادداشت خود را با این توصیه به پایان میبرد: «مردان واقعی به جنگ با تهران نمیروند؛ بلکه آنان در کنار تهران به سرکوب تروریسم در خاورمیانه دست میزنند.»
رئیسینژاد که در ترم آغازین سال تحصیلی جاری با پایمردی دانشجویان روابط بینالملل و امتناع آنان از اخذ درس ارائهشده به نام او از تدریس در پردیس مرکزی کنار ماند، در حال حاضر مشغول به تدریس دروس دوره دکتری روابط بینالملل در پردیس کیش این دانشگاه میباشد و احتمالا چنانکه رویه دانشکده بوده است ترم آینده به صورت انحصاری و اجباری دانشجویان ملزم به اخذ واحد با مشارالیه در دانشکده حقوق خواهند شد. پس از مجریان امر و نهادهای نظارتی مربوطه انتظار میرود سوابق تخصصی و عمومی نامبرده را مورد بررسی مجدد قرار دهند. جذب این فرد در دانشگاه تهران در حالی صورت گرفته که چندی پیش از این، از پذیرش فردی به نام آریابرزن محمدی ـ که فارغالتحصیل دانشگاه دورهام انگلیس، و پای ثابت تحلیلهای شبکههای سلطنتطلب و معاند ماهوارهای بودـ در گروه مطالعات منطقهای این دانشگاه با اعتراض بسیج دانشجویی دانشکده حقوق و علوم سیاسی جلوگیری شد. شگفت آن است که با وجود فارغالتحصیلان ممتاز دانشگاه تهران در رشتههای روابط بینالملل و علوم سیاسی چه اصراری به پذیرش این دسته افراد به عنوان هیئت علمی وجود دارد؟!
«روزنامه کیهان»