نشریه «کمان» خانه امید ما بود

کدخبر: 2335947

نخستین شب «باهمستان فرهنگ و تبلیغ» ویژه بزرگداشت عوامل نشریه کمان در سازمان تبلیغات برگزار شد. در این مراسم که با حضور چهره‌های فرهنگی برگزار شد، مرتضی سرهنگی، هدایت‌الله بهبودی و سایر عوامل این نشریه صحبت کردند. در این مراسم محسن مومنی‌شریف و رضا برجی، سعید صادقی و حسین دهباشی نیز حضور داشتند.

محمود جوانبخت، نویسنده حوزه دفاع مقدس در این مراسم با اشاره به حقی که مرتضی سرهنگی به گردن ادبیات مقاومت دارد، گفت: چرگینوف می‌گوید همه ما از زیر شنل گوگول بیرون آمده‌ایم و دولت‌آبادی هم گفته است که همه ما از زیر عبای هدایت بیرون آمده‌ایم؛ اما ما بچه‌های فرهنگی انقلاب می‌توانیم بگوییم که همه از زه کمان مرتضی سرهنگی بیرون آمده‌ایم. سید‌مرتضی آوینی در دفتر سوره با من صحبت کرد و کاملاً آنجا را برای من پرزنت کرد؛ او تاکید داشت که با دفتر ادبیات مقاومت ارتباط داشته باشم. آن زمان امن‌ترین جا برای ما جوانان در میان محافل ادبی روشنفکران، دفتر ادبیات مقاومت بود. یک ساعت از عمر ما در کنار مرتضی سرهنگی نگذشت، مگر اینکه چیزی یاد نگرفته باشیم. با افتخار می‌گویم که شاگرد مرتضی سرهنگی بودم و مکتب ما دفتر ادبیات مقاومت بود. جوانبخت با اشاره به تشویق سرهنگی به همکاری‌اش با روزنامه سلام اظهار کرد: سرهنگی به من گفت اگر در یک روزنامه آمریکایی به من ستون ثابت بدهند حتماً قبول می‌کنم چرا که حرف خودم را می‌خواهم در آن بزنم. بعد از انتشار شماره ویژه شهید تندگویان، مادر شهید تماس گرفت و از خوشحالی گریه می‌کرد. کمان خانه امید ما بود و برای ما هم سؤال بود که چرا نشریه کمان که حرف تازه‌ای در حوزه دفاع مقدس می‌زد و جریان تازه‌ای بود، بسته شد؛ البته که خیلی از آقایانی که می‌توانستند به کمان کمک کنند، کمک نکردند و از کنار آن گذشتند.

«کمان»، سوره ادبیات انقلاب اسلامی

رضا برجی، عکاس و مستندساز جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در سخنانی بر گرامیداشت هدایت‌الله بهبودی و مرتضی سرهنگی تاکید کرد و افزود: با وجود کسالتی داشتم اما با خودم گفتم که امروز باید در این مراسم حضور پیدا کنم زیرا ما باید امروز از جا برخیزیم، کلاه از سر برداریم و به آقای سرهنگی و آقای بهبودی تعظیم کنیم. وی با اشاره به اینکه نشریه کمان به پختگی‌های خوبی رسیده بود و به قله نزدیک شده بود، گفت: یکی از اتفاقات مهم در نشریه کمان این بود که این دو بزرگوار همدیگر را به خوبی پوشش می‌دادند و در واقع نوع نگاه سرهنگی و بهبودی بود که کمان را به اوج رساند. به نظر من هر یک از این دو عزیز به‌تنهایی نمی‌توانستند موفق شوند و اگر امروز شاهد موفقیت آن‌ها هستیم برای این است که این کار را با هم انجام دادند. برجی کمان را سوره ادبیات انقلاب اسلامی دانست و گفت: همان‌طور که سوره در زمینه هنر فعالیت می‌کند، کمان هم سوره‌ای برای ادبیات بود. کمان بدعت‌های زیبایی از خود برجای گذاشت؛ مثلاً مطلبی با عنوان نام «این ژنرال را به خاطر بسپارید» نهایتاً تبدیل شد به فیلم مدال‌های شکسته که در جشنواره سیما به‌عنوان بهترین فیلم پنج سال تلویزیون انتخاب شد در حالی که این مستند شاید آنچه باید یک مستند داشته باشد را نداشت؛ اسامی آن واقعی نبود، چهره‌ها نمایش داده نمی‌شد، زبان اصلی عربی بود ولی مردم به آن توجه کردند زیرا جنس حرف‌هایی که در آن زده می‌شد، متفاوت بود. کمان آن سوی خاکریزها را هم به ما نشان داد و جنگ را درست نوشت. در واقع کمان ادبیات محض دفاع مقدس بود و اهالی آن نشان دادند که می‌توانند کاملاً حرفه‌ای از جنگ صحبت کنند. برجی اهالی کمان را همسو با خواست مخاطب معرفی کرد و گفت: کمان کاری کرد که انتظار مخاطب هر روز بالا برود و این اتفاق اهالی کمان را وادار می‌کرد که خودشان را مطابق با خواست مخاطب تطبیق دهند. کمان ناگفته‌های جنگ را به مردم خوراند و بازگو کرد. کمان دشمن را تا جایی که امکان داشت درشت می‌کرد؛ اما نخستین نشریه‌ای بود که جنگ را درست نشان می‌داد. کمان اصلاً وارد سیاست نشد و این رمز موفقیتش بود. ترجمه کردن و به‌روزبودن در کمان منحصربه‌فرد بود. کمان راه درست نوشتن جنگ را یاد داد و کار خودش را کرد.

تجربه یک کار گروهی سالم در «کمان»

مرتضی سرهنگی، سردبیر نشریه کمان و از اعضای دفتر ادبیات مقاومت حوزه هنری با اشاره به دو تحولی که نشریه کمان رقم زد، گفت: نشریه کمان یک کارگروهی بود و همه ما در این نشریه لذت کارگروهی را تجربه کردیم. ۲۰۰‌ شماره این نشریه را منظم منتشر کردیم به غیر از یک شماره که مادر آقای گودرزیانی به رحمت خدا رفت و به حدی در این نشریه اعضای تحریریه به هم پیوسته شده بودند که بدون حضور یک نفر هم امکان کار وجود نداشت. سرهنگی تأکید کرد: یکی از سالم‌ترین نگاه‌ها به حوادث و افراد انقلاب در نشریه کمان جای داشت و امروز این نشریه به‌عنوان یک سرمایه ملی است که باید برای جوانان حفظ شود و به دست آن‌ها سپرده شود تا گره‌ها را بازکنند و کار را ادامه دهند و امیدواریم نشریاتی بهتر از کمان منتشر شوند.

«کمان» دیگر توان نداشت

هدایت‌الله بهبودی، مدیر مسوول نشریه کمان با اشاره به محدود بودن تعداد اعضای ثابت این نشریه، یادی از دیگر همکارانش کرد و گفت: کمان روی کاکل هیچ‌یک از ما چهار نفر نمی‌چرخید؛ اگر عکس‌های سعید صادقی و یادداشت‌های رضا برجی و زحمات بچه‌های دلسوز نبود. بهبودی توضیحاتی درباره تعطیلی نشریه کمان داد و افزود: من بوی سوختن کمان را به وضوح حس می‌کردم. می‌توان از بی‌اعتنایی‌ها و غر زدن‌ها گفت؛ اما در مجموع امکان ادامه فعالیت در آن مقطع وجود نداشت. بهبودی با بیان اینکه کمان در بین نشریات دوران دفاع مقدس دارای جایگاه است، یکی از دلایل آن را تألیف و انتشار چند تحقیق و پایان‌نامه در مقطع کارشناسی‌ارشد برشمرد.

تخصصی که سرهنگی و بهبودی داشتند

احد گودرزیانی که در زمان انتشار کمان مدیرداخلی آن بود، با اشاره به تأثیرگذاری این نشریه بر مخاطبانش و صداقت همیشگی کمان در درج تعداد تیراژش، بالاترین تیراژ این نشریه را هفت هزار نسخه اعلام کرده و تصریح کرد: صفحات چهار و پنج شماره آخر کمان به وضوح جمع‌بندی از هشت سال انتشار آن است. وی در ادامه با قرائت متنی به سبک یادداشت‌هایش در کمان، از قلم تاثیرگذار مجید قیصری و حبیب احمدزاده در این نشریه یادکرد و تولد نویسندگانی چون حمید شاه‌آبادی، احمد دهقان، محمدرضا بایرامی، رضا برجی و محمود جوانبخت از این مجموعه را حاصل کار کمان دانست. او در این متن، باهم‌نویسی سرهنگی و بهبودی در ستون‌های یادداشت، اشاره و گزارش نشریه کمان را منحصربه‌فرد دانست.

گریه برای تعطیلی «کمان»

کوروش پارسا‌نژاد، طراح گرافیک و مدیر هنری نشریه کمان هم در سخنانی به خاطره آشنایی و آغاز همکاری‌اش با بهبودی و سرهنگی اشاره کرد و تاکید کرد: همکاری و رابطه من با این دو نفر به ۲۰ سال می‌رسد و تماماً شیرین و عالی بود. هشت سال با مجله کمان رشد کردم و هنگام کار برای شماره آخر از شدت بدحالی گریستم. من مجلات مختلفی را با آدم‌های نامدار تجربه کردم و قصد ندارم کمان را و آثار خودم را با آثار مرتضی ممیز در کتاب هفته احمد شاملو مقایسه کنم؛ اما فکر می‌کنم شاید در تاریخ مطبوعات ایران رابطه‌ای که من با بهبودی و سرهنگی داشتم را فقط ممیز با شاملو در کتاب هفته داشته است زیرا هیچ‌وقت من را مجبور نکردند که چه طرحی را بزنم یا نزنم و کاملاً آزادانه کار کردم. این مجله با انتشار ۱۶ صفحه دورنگ یک اتفاق بزرگ محسوب می‌شد و ۶ یا هفت بار هم در نمایشگاه مطبوعات به رتبه برتر رسید.

«روزنامه صبح نو»

ارسال نظر: