نیویورک و مدیریت بحران!

کدخبر: 2335215

در واقع هدف ترامپ هم از این مذاکرات و دیدارها در واقع مدیریت تنش و بحران با ایران است نه تلاشی برای حل آن.

صابر گل عنبری: دیدارهای پی‌درپی رئیس جمهور ایران با رهبران اروپا و تحرکات گسترده رئیس جمهور فرانسه و دیدارهای مکرر وی با روحانی و ترامپ در نیویورک، سفر نخست وزیر عراق به عربستان، و اظهارات اخیر عمران خان نخست وزیر پاکستان درباره درخواست ترامپ و محمد بن سلمان برای میانجیگری با ایران، نشست کمیسیون مشترک برجام در سطح وزرای خارجه و تحولاتی دیگر همه و همه بار دیگر بازار احتمالات و گمانه‌زنی‌ها را درباره احتمال حصول یک توافق داغ کرده است. واقعیت این است که هیچ نشانه‌ای جدی برای حرکت به سمت حل بحران و کاهش تنش‌ها مشاهده نمی‌شود و همه تحرکات پیشگفته نه در چارچوب حل یک بحران، بله در راستای مدیریت آن است و اگر هم تحرکات دیپلماتیک به نوعی به کاهش تنش‌ها بینجامد، این کاهش مقطعی و موقت است و پایدار نخواهد بود. هر چند فعلا کاهش موقت تنش‌ها هم دور از انتظار است. آمریکا همه چیز را به شروع مذاکرات و دیدار با خود ترامپ گره زده و ایران هم هر نوع مذاکره و دیداری را منوط به لغو تحریم‌ها می‌داند. در میان این بن بست هم نه طرف‌های اروپایی و در راس آن‌ها فرانسه توانسته‌اند راه حلی میانه بیابند و نه دیگر طرف‌های آسیایی و منطقه‌ای. علت هم این است که ترامپ به نوعی همه را سر کار گذاشته است. یک روز از فرانسوی‌ها و ژاپنی‌ها و غیره می‌خواهد میانجیگری کنند و روز بعد می‌گوید که از کسی نخواسته است میانجیگری کند. از این رو، همه این طرف‌ها به نوعی سردرگم شده و راه حل را نه در یافتن راهکارهای پیشنهادی میانه، بلکه تنها در دیدار و مذاکره روسای جمهور ایران و آمریکا می‌دانند و از این جهت، فرانسه بعد از طرح ایجاد خط اعتباری و شکست آن همه تلاش خود را برای انجام این دیدار و شروع مذاکرات متمرکز کرد. به همین خاطر، در ماه‌ها و روزهای اخیر فشارهای مضاعفی بر ایران وارد شد که با این مذاکرات موافقت کند، اما واقعیت این است که با وجود این که ترامپ خود را راغب و شیفته دیدار و مذاکره نشان می‌دهد، اما حاضر نیست حتی کوچک‌ترین پیش‌امتیازی به ایران بدهد تا به نوعی شرایط را برای انجام مذاکرات مساعد کند. تازه بر عکس آن هم هر روز بر فشارها می‌افزاید و تحریم‌ها را گسترش می‌دهد. در واقع هدف ترامپ هم از این مذاکرات و دیدارها در واقع مدیریت تنش و بحران با ایران است نه تلاشی برای حل آن. ترامپ امیدوار بود که در نتیجه همین فشارهای اقتصادی و سیاسی و فشارهای اروپایی‌ها بر ایران بتواند دیداری با رئیس جمهور ایران در نیویورک داشته باشد و به نظر می‌رسد که روحانی و تیم همراه هم به امید این که در سایه پادفشارهای برجامی و منطقه‌ای ایران بتواند در نیویورک در دیدارهای فشرده با طرف‌های اروپایی امتیازاتی بگیرد تا دیوار عریض و طویل تحریم‌ها ترکی بردارد، به آنجا رفته اما آنگونه که پیداست نه دیداری انجام خواهد شد و نه تحریمی برداشته می‌شود؛ البته هر چند هم اگر دیداری در هر سطحی در قالب 1+5 و یا دو جانبه برگزار شود، باز بعید به نظر می‌رسد ترامپ تحریم‌ها را بردارد. وی به دنبال گرته‌برداری از الگوی تعامل با کره شمالی با ایران است، کاهش تنش‌ها بدون دادن هیچ امتیازی. اما در این میان، مشاهده می‌شود که اروپایی‌ها با وجود تلاش‌های فشرده خود برای یافتن راه حلی بیش از هر زمانی به آمریکا نزدیک شده‌اند. بیانیه اخیر سران سه کشور اروپایی بی‌سابقه بود. البته یک هدف فعلی آن فشار آوردن بر رئیس جمهور برای دیدار با ترامپ بود، ولی همین بیانیه در کنار متهم کردن ایران به انجام حملات دو هفته قبل به تاسیسات نفتی عربستان، در واقع دربرگیرنده همان ۱۲ شرطی است که آمریکا قبلا در قبال ایران مطرح کرد. اگر به دقت به این شروط نگریسته شود که ذیل سه سرفصل می‌گنجند: برنامه‌ هسته‌ای و برنامه موشکی و نقش منطقه‌ای ایران. اروپا هم در بیانیه اخیر خود خواستار مذاکراتی طولانی مدت درباره این سه موضوع شده است. به نظر، تحولات اخیر منطقه بیش از هر زمانی اروپای وابسته به انرژی خاورمیانه را نگران و به آمریکا نزدیک کرده است. از این رو، در آینده همراهی اروپایی‌ها بیشتر هم خواهد شد. واقعیت این است که آنچه در جریان است نشان می‌دهد که دیگر برجام فعلی موضوعیت ندارد و هدف برجامی دیگر و گسترده‌تر و لو در قالب توسعه همین برجام فعلی باشد. فعلا که دود سفیدی از نیویورک بر نمی‌خیزد و فشارهای آمریکا و دیگر طرف‌ها و در مقابل هم پادفشارهای ایران نیز تداوم خواهد یافت و باید دید واشنگتن بعد از نشست‌های مجمع عمومی، در قالب فشارهای خود بحث حملات به آرامکو را به چه شکل پیش خواهد برد؟

ارسال نظر: