آیا جریان غربگرا از سرنوشت «برجام» عبرت گرفته است؟
«مقاومت» برای سازش
آشکار شد که مقاومت جریان غیرانقلابی قرار است به بازگشت کدخدا به برجام منتهی شود و پس از آن باب مذاکره مجدد بر سر نقاط قوت نظام باز شود.
نسیم آنلاین ؛ امید نیکو: سیاست اعلامی دولت روحانی پس از خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمها التزام به برجام و مقاومت در برابر فشارهای اقتصادی به امید بازگشت کدخدا به برجام و موکول کردن مذاکره به پس از آن بوده است. هرچند در سیاست اِعمالی دولت با سیاست اعلامی آن تفاوت بسیار است و کمتر نشانهای از مقاومت دیده میشود و بعضا مدیریت عامدانه در رها کردن بازار و وارد آمدن فشار اقتصادی به مردم یا انجام مذاکرات پنهانی و غیرمستقیم مشاهده میشود اما موضوع سخن، همان سیاست اعلامی دولت است. آقایان هنوز امیدوارند ترامپ سر عقل بیاید و بفهمد که از برجام بهتر برای آمریکا نیست! یا رئیسجمهور بعدی آمریکا به آن اقدام کند.
اما نقطه عطف این سیاست که توسط حامیان برجام و بزرگان جریان غیرانقلابی بیان میشود اینست که برای مذاکره مجدد، آمریکا به برجام برگردد! ظریف آنرا در قالب احترام متقابل مطرح میکند، روحانی میگوید کسانی که میز مذاکره را بر هم زدند به میز مذاکره برگردند؛ وزرا، سفرا، کارشناسها و مشاورین و حتی جاسوسان! وابسته به جریان حامی برجام هم هرکدام به طریقی همین سیاست را علناً اعلام میکنند؛ اما سوالی که هیچیک پاسخ نمیدهند اینست که اگر فرضاً ترامپ متوجه خطایش شد و دید برجام تا چه میزان یکطرفه به سود آمریکا بوده و به آن بازگشت آنزمان آمریکا ظاهراً به حل شدن موضوع هستهای ایران اعتراف کرده است؛ پس مذاکرهای که وعده آن را میدهید برای چیست؟! موضوعش چیست و از چه کسی برای دادن وعده آن مجوز گرفتهاید؟
جواب این سوال اینست که برخلاف آنچه حضرت آقا از دکترین مقاومت حضرت امام(ره) مطرح کردند و نشانگر آن بود که امام خمینی(ره) از قبل انقلاب تا پس از انقلاب، معتقد و عملگر به سیاست مقاومت و مبارزه بودند و دشمن هم نتوانست دستگاه محاسباتی ایشان را بههم بریزد و انتخاب مسیر مقاومت توسط امام(ره) عقلانی، منطقی، علمی و دینی بود؛ جریان غیرانقلابی درون نظام اعتقادی به ادامه سیاست مقاومت تا بدست آمدن بازدارندگی در عرصههای مختلف ندارد بلکه برخلاف منظومه فکری و عملی امامین انقلاب، مقاومت را تنها تاکتیکی میداند که در برخی شرایط خاص بنا به اجبار آنرا کلاماً و موقتاً و بطور حداقلی در پیش میگیرد.
در همین رابطه حسن روحانی چندی پیش در دیدار با اساتید گفت: «گر راه دیگری جز مقاومت بود من آنرا میگفتم» ! و ادامه داد: «طرفی که میز مذاکره را برهم زده و پیمان را زیرپا گذاشته باید به حالت عادی برگردد!» جای دیگری هم وی گفته «اگر به میز مذاکرهای که خودشان برهم زدند برگردند؛ راه [مذاکره] بر آنها بسته نیست و راه باز است!» این سخنان یعنی اساساً مقاومت در نگاه آقایان واداده اصالت ندارد و حتی وقتی جبراً به آن تن دادهاند باز علناً میگویند ظاهری و موقتی است. درحالیکه حضرت آقا، مذاکره با آمریکا را ممنوع کردهاند و بارها گفتهاند که اجازه برجام ۲و۳و ... را نمیدهند اما آقایان خودسرانه و مصرّانه به تلاش برای تحمیل سم مذاکره به نظام و رهبری معظم مشغولند.
آشکار شد که مقاومت جریان غیرانقلابی قرار است به بازگشت کدخدا به برجام منتهی شود و پس از آن باب مذاکره مجدد بر سر نقاط قوت نظام باز شود. موضوعات مذاکره جدید هم مشخص هستند و توسط غربیها و کاسهلیسان داخلی غرب مکرراً بیان شدهاند؛ اخیراً رئیسجمهور فرانسه گفت که برجام تنها ابزاری برای کنترل ایران تا ۲۰۲۵ (پایان برخی تعهدات برجامی ایران) است و باید برای ادامه محدودیتهای هستهای بعد از ۲۰۲۵ و نیز موضوعات موشکی و منطقه با ایران مذاکره کنیم! یعنی از نظر غرب و خصوصاً کشورهایی که بهظاهر هنوز متعهد به کاغذپاره برجام هستند، دوره محدودیت هستهای ایران برخلاف وعده تیم مذاکرهکننده ایرانی، قرار نیست سبب اعتمادسازی شود؛ بلکه آنها با تحمیل یک قرارداد استعماری تنها یک نقطه قوت را از نظام ستاندهاند و هیچ بازدارندگی که برای نظام که ایجاد نشده؛ بلکه دشمنان وقیحتر هم شدهاند.
روشن است مقاومتی که توسط جریان واداده تئوریزه میشود؛ یک مقاومت اصولی و مبتنی بر آن دکترین مقاومت حضرت امام(ره) که اساسا در همه زمانها مبتنی بر مبارزه با دشمن طراحی شده بود نیست؛ بلکه یک مقاومت قلابی و به تعبیری مقاومتنمایی است! چراکه هدف از مقاومت رسیدن به یک سازش است! نه ایجاد بازدارندگی قوی در مقابل دشمن. جریان انقلابی بایستی مراقب باشد که قلمبهمزدها و تقیزادهها، نتوانند این سیاست «مقاومت برای سازش» را بجای سیاست «مقاومت برای بازدارندگی» برای مردم جا بزنند چراکه این جماعت دورنگ بارها با انحراف ذهنی مردم از طریق جابجایی حق و باطل، زمینهساز اجرای نقشههای شوم دشمنان انقلاب شدهاند.