وقتی «عصرِ کلمه» کارکرد «کلمه» را می‌بلعد (۱)

استرسِ «فانِ» ما ایرانی‌ها

کدخبر: 2301246

«فیلترینگ تلگرام»! این دو کلمه خیلی زود راه به «ادبیاتِ کفِ جامعه» و «ادبیاتِ نخبگانِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی» گشود. کفِ جامعه و لایه های مختلف مردم با استفاده از دو قالب «جوک» و «طعنه» به تولیدِ کلمه و مفهوم(عمده مفاهیم سیاسی و اجتماعی بود) در این رابطه مشغول شدند و نخبگان نیز با قالب های «تحلیل»، «خبر» و «مدیریت» مشغول بودند.

نسیم آنلاین ؛ سحر دانشور: ما در کدام جهان و در چه عصری زندگی می کنیم؟! برای پاسخ به این سوال می خواهم به یک «خاطره نسبتا جمعی» در میان خودمان یعنی «ما ایرانی ها» رجوع کنم. زمستان 96 خبری در صدرِ اخبارِ مورد علاقه لایه های مختلف اجتماعی قرار گرفت: «فیلترینگ تلگرام»! این دو کلمه خیلی زود راه به «ادبیاتِ کفِ جامعه» و «ادبیاتِ نخبگانِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی» گشود. کفِ جامعه و لایه های مختلف مردم با استفاده از دو قالب «جوک» و «طعنه» به تولیدِ کلمه و مفهوم(عمده مفاهیم سیاسی و اجتماعی بود) در این رابطه مشغول شدند و نخبگان نیز با قالب های «تحلیل»، «خبر» و «مدیریت» مشغول بودند. مفاهیم خلق شده توسط نخبگان سیاسی تا مرز «تسویه حساب های جناحی» نیز پیش رفت، آنجا که هر جناح و طیف جهتِ محبوب تر شدنِ خود انگشت اشاره اش را برای یافتنِ «مقصرِ فیلترینگ» به سمت طیف مقابل هدایت می کرد.

نکته اساسی اینکه علی رغم سرعت بالای فراموشی، تغییر اولویت های خبری و علائق روزمره در جهانِ امروز، این خبر تا مدتها در صدر اخبارِ مورد توجه جامعه قرار داشت و به کندی به حاشیه رفت. سایت های مختلف خبری با سخن گفتن از ساعت دقیقِ آغاز فیلترینگ، کلیک می گرفتند، توئیتری ها با فرستادن مداوم پیام هایی چون «الان تلگرام من در فلان شهر باز نمی شود، آیا در شهرهای دیگر هم این اتفاق افتاده؟!» به «استرس روزمره» می افزودند، مسئولین از آخرین اخبار رسمی و غیر رسمی سخن می گفتند و دیده ها و شنیده های خود را از مسیرهای مختلف به اشتراک می گذاشتند و افراد مختلف هر صبح روزِ خود را با چک کردنِ آن دایره آبی رنگ آغاز می کردند و بعد با دیدنِ فعال بودنش «نفس راحتی کشیده» و به جهانِ خود یعنی همان دایره آبی وارد می شدند. شاید بتوان گفت آن روزها «استرسی فان» با درونمایه های «سرگرمی» و «اعتراض» حسِ مشترک جامعه بود.

اما چرا این اتفاق اینقدر مهم بود؟! این همه استرس و نگرانی برای چه بود؟! آیا مسئله تنها به تلگرام بازمی گشت؟!

طلوع و افولِ عمل

وقوع انقلاب اسلامی دوره ای نادر در تاریخ حیاتِ انسان ایرانی است، دوره ای که در بده بستانی خاص با ایرانیان هم به آنها «هویت بخشید» و هم هویتی عمیق از آنها گرفت. این بده بستان در گرو «عمل» و «نقش آفرینیِ جدی و متکثر» لایه های مختلف اجتماعی برای دست یابی به هدفی بود که برای خود در نظر گرفته بودند. روحی واحد بر مردم ایران سایه افکند که لایه های مختلف مردم(اعم از پیر و جوان و نوجوان و زن و مرد) ذیل آن روح سعی می کردند به نقشی که باید ایفا کنند فکر کرده و در پی عملیاتی کردن آن نقش روانه شوند. در حقیقت انقلاب به مردم «هویتی عملی در تعیین سرنوشتشان» بخشید و «هویتِ خود را در نقش آفرینی تمام جامعه برای پیروزی اش» به دست آورد. با پیروزی انقلاب نیز این مردم بودند که در صحنه مانده و بارِ مدیریت جامعه و نهال جوانی که کاشته بودند را به دوش کشیدند. سالهای پر تنش و سراسر ماجرای اول انقلاب و پس از آن وقوع جنگ تحمیلی نیز با نقش آفرینی مستقیمِ مردم و با عملکردِ مشخص ایشان مدیریت شد و به جلو آمد. اینگونه بود که مردم خود را صاحبانِ انقلاب می دانستند و هویتِ آن را معطوف به نقش آفرینیِ خود و هویتِ عملیِ خویش را با حفظِ تکثر نقش ها و جایگاه‌هایشان در نسبت با انقلاب در مسیر رشد و بالندگی تعریف می کردند.

پس از جنگ تحمیلی و با آغاز دوره سازندگی، می توان شاهد کمرنگ شدن نقش مردم و شکل گیری طبقه ای خاص از نخبگان در سطوح مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و همچنین تغییر مبانیِ فکری و مفاهیم شکل گرفته شده در اولِ انقلاب بود. مردم به تدریج خود را در حاشیه دیده و «گفتمانِ تبعیض» با کلیدواژه «آقازاده» در «ذهن»، «کلمات» و «مکالماتشان» شکل گرفت. در غیاب عمل و هویت عملی که در مسیر شکل گیری انقلاب اسلامی میان مردم به وجود آمده بود و حین ظهور گفتمان تبعیض در ذهن ایشان، سکوتی خاص بر جامعه حاکم شد. برخی تحرکات اعتراضی در کف خیابان در دوره سازندگی شکل گرفت که نمی توان آنرا جریانی فراگیر و متنفذ در میان توده های متکثر مردم دانست. «گفتمان تبعیض»، «رخوت» و «بی عملی» در حال فربه شدن بود و حس «حذف» پررنگ می شد. آن زیر اتفاقاتِ خاصی در حال به وقوع پیوستن بود.

کدام عمل؟!

من از کدام «عمل» و «هویت عملی» شکل گرفته در بین ایرانیان حرف می زنم؟!

بانویی در خاطراتِ خود از شبی می گفت که مردم در خیابان ها تظاهرات می کردند و او که شور و شوق فرزندانش را می دید، در برابر خواسته آنها که درآوردن تایرهای ماشین و به خیابان بردن و آتش زدنشان بود، مقاومت نکرده و با آنها همراهی می کند و خود و خانواده اش به صورت مداوم در تظاهرات ها شرکت می کرده اند. از سوی دیگر خاطرات مرحوم مرضیه حدیدچی گویای عملکرد ایشان در دوران انقلاب و پس از آن و جنگ تحمیلی است. خاطرات دیگر نقش آفرینان نیز موجود است! من این خاطرات را اینگونه دسته بندی می کنم: اعمالِ متکثر افراد مختلف مبتنی بر توانِ فردیِ ایشان برای شکل گیری روحی واحد در قالب عملی جمعی و اثرگذار. در حقیقت هویتِ عملیِ انسانِ ایرانی در دوره مبارزات، پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی مبتنی بر توانایی های فردی هرکدام و تلاش یک یک ایشان برای شناخت استعداد، امکانات و پتانسیل های فردی برای بر عهده گرفتنِ نقشی مختص به خود در جهت پیشبرد هدفی مشترک و جمعی بود. اینگونه بود که انسانِ ایرانی خود را در میانه میدانی عملی می دید که می توانست با نقش آفرینی خود(در هر حدی که بود) در شکل گیری ابعادش موثر باشد. اعمال افراد مختلف مانند قطعات پازل در کنار یکدیگر قرار می گرفتند و هرکس با وجود و نقش خود مکمل دیگری بود.

ارسال نظر: