تحلیل شهریار زرشناس از جلیقه زردها

فرانسه تجسم ناتوانی سرمایه داری نئولیبرال در یک متروپل امپریالیستی

کدخبر: 2292027

آنچه امروز در فرانسه شاهدیم نقطه عطف در تقابل بدنه اکثریت کارگران فرودست و کم درآمد جامعه فرانسه با سیاست‌های سرمایه داری نئولیبرالی است. این تقابل امروز در فرانسه به چند دلیل به نقطه عطف خود رسیده است. چیزی که امروز در فرانسه می‌بینیم تجسم ناتوانی و زمین گیر شدن سیاست‌های اقتصادی سرمایه داری نئولیبرال در یک کشور متروپل امپریالیستی است.

اعتراض جلیقه زرد‌ها در فرانسه به یکی از رویداد‌های مهم بین المللی تبدیل شده و با وجود عقب نشینی‌های دولت فرانسه، این اعتراضات همچنان ادامه دارد. دکتر شهریار زرشناس، پژوهشگر و استاد دانشگاه در گفت وگو با جام جم به تشریح ریشه‌های این اعتراضات پرداخته است. او همچنین به برنامه ریزان اقتصادی کشور نسبت به الگوگیری از سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی که ریشه اعتراضات در فرانسه است هشدار داده است. مشروح این گفت وگو را می خوانید:

شهروندان فرانسه مدت هاست دست به اعتراضاتی علیه دولت این کشور زده اند. به نظر شما ریشه این اعتراضات کجاست؟

بررسی تحولات اقتصادی اجتماعی کشور‌های سرمایه داری متروپل امپریالیستی از دهه ۱۹۷۰ به بعد نشان می دهد این کشور‌ها از سال‌های میانه ۱۹۷۰ دست خوش نوعی بحران شدند که خودشان آن را بحران نزولی شدن نرخ سود سرمایه نامیدند. در پی بروز این بحران به این نتیجه رسیدند که الگوی اقتصادی - اجتماعی خود را که تا آن زمان الگوی سرمایه داری‌های سوسیال دموکرات بود، تغییردهند. هدف اصلی این بود که مانع تداوم تزولی شدن نرخ رشد سرمایه شوند؛ به همین منظور به سمت الگویی رفتند که تحت عنوان نئولیبرال می‌شناسیم و بتدریج در کشور‌های سرمایه داری امپریالیستی حاکم شد. این سیاست‌ها ویژگی‌هایی داشته از جمله این که سعی می‌کردند از طریق کاستن از سیاست‌های مبتنی بر حمایت از اقشار فرودست (نظیر بیکاری، بازنشستگی و خدمات درمانی) امکان بازدهی با افزایش نرخ سود سرمایه را برای سرمایه داران فراهم کنند. درواقع این سیاست‌ها با تشدید فشار بر طبقه کارگر، موجب افزایش سود سرمایه داران می‌شد و این سیاست‌ها گرچه ممکن بود روند نزولی نرخ رشد سرمایه را کم یاحتی متوقف کند، اما بی تردید موجب تشدید فاصله طبقاتی و افزایش فقر و طبیعتا موجب نارضایتی می‌شود. با اجرایی شدن این سیاست‌ها از اواخر۱۹۷۰ به بعد، نتایجش بتدریج در بدنه اجتماعی کشور‌های سرمایه داری متروپل ظاهر شد. نخستین نمونه آن را می‌توانیم در دهه ۱۹۹۰ با افزایش اعتراضات اجتماعی با سال‌های ۲۰۰۰ در شب‌های مونیخ، شورش‌های متعدد پاریس، شورش‌های استکهلم، شورش لندن در ۳۰ و نظایر آن دید. اما سیاست‌های نئولیبرال به رغم اعتراضات مردمی در کشور‌های سرمایه داری امپریالیستی همچنان تداوم یافت.

آیا تحولاتی که امروز در فرانسه در جریان است از جنس همان اعتراضاتی است که در گذشته در این کشور و سایر کشور‌های اروپایی که اشاره کردید وجود داشته یا اینکه اعتراضات جلیقه زرد‌ها متفاوت است؟

آنچه امروز در فرانسه شاهدیم نقطه عطف در تقابل بدنه اکثریت کارگران فرودست و کم درآمد جامعه فرانسه با سیاست‌های سرمایه داری نئولیبرالی است. این تقابل امروز در فرانسه به چند دلیل به نقطه عطف خود رسیده است. چیزی که امروز در فرانسه می‌بینیم تجسم ناتوانی و زمین گیر شدن سیاست‌های اقتصادی سرمایه داری نئولیبرال در یک کشور متروپل امپریالیستی است. یکی از ویژگی‌های سیاست‌های اقتصادی مکرون از زمانی که به قدرت رسیده این است که تمام روند‌های سیاستگذاری نئولیبرالی را بشدت تشدید کرده است. او حتی در مقایسه با رئیس جمهور قبلی این کشور یعنی اولاند در حرف و عمل خیلی بیشتر تعلقات نئولیبرالی دارد و مشخصه سیاست هایش، ترغیب فزاینده روند‌های نئولیبرالیسم در اقتصاد فرانسه است. اقتصاد این کشور سرمایه داری متروپل امپریالیستی است، حتی این اقتصاد که توان اجرایی کردن کامل سیاست‌های نئولیبرالی را ندارد و از زمانی که مکرون رئیس جمهور شده و سعی کرده این موضوع را به طور کامل اجرا کند به صورت مکرر موجب بروز شورش‌های اجتماعی شده است فرانسه امروز در اعتراض به سیاست‌های سرمایه داری نئولیبرال در دوقدمی انقلاب ایستاده است؛ اگر مکرون و نخست وزیر فرانسه در قبال این موج عقب نشینی نمی‌کردند وقول نمی‌دادند که مالیات سوخت و افزایش قیمت گاز و برق را کاهش می‌دهند، بی تردید حرکت جلیقه زرد‌ها به انقلاب تمام عیار سیاسی در فرانسه تبدل میشد همین الان که مکرون عقب نشینی کرده و دستور توقف افزایش قیمت نفت، سوخت و مالیات را داده است این احتمال وجود دارد که حرکت جلیقه زرد‌ها سیر صعودی و پیش رونده داشته باشد. غیر از جلیقه زردها، ۸۴ درصد مردم فرانسه از جنبش حمایت می‌کنند. نکته مهم‌تر این که برخی پژواک‌های جنبش نیز در بروکسل و برخی شهر‌های هلند دیده شد و نشان می‌دهد چقدر جوامع سرمایه داری امپریالیستی متروپل امروز آمادگی و استعداد اعتراض‌ها و انقلاب‌های فقرا علیه سیاست‌های اقتصادی سرمایه داری نئولیبرال را دارند. این روند برای ما بامعناست و نشان می‌دهد این سیاست‌ها حتی در این کشور‌ها بحران ایجاد کرده چه برسد به کشوری در شرایط ما، در واقع سیاست‌های نئولیبرالی، سیاست‌هایی زمین گیر، ناتوان و ناکارآمد هستند و با روشنی و قاطعیت می‌توان گفت: سیاست‌هایی شکست خورده اند.

حوادث فرانسه چه درس‌هایی برای مسؤولان ما می‌تواند داشته باشد؟

مسؤولان ما باید دقت کنند، ما در کشورمان مدیرانی داریم که به طور جدی از نسخه‌های نئولیبرالی به عنوان حقایق علمی و جدیدترین نسخه‌های رهگشا در اقتصاد استقبال می‌کنند و در حال اجرایی کردن آن‌ها هستند. اجرایی کردن این نسخه‌های نئولیبرالی در شرایط ایران امروز، انبوهی از بحران‌ها و مشکلات اقتصادی را ایجاد کرده و می‌کند. الان می‌بینیم این سیاست‌ها در یکی از کانون‌های سرمایه داری امپریالیستی اروپا و یکی از کشور‌های قدرتمند اتحادیه اروپا، چه نتایج فاجعه باری به وجود آورده است و چگونه موجب بروز اعتراضات اجتماعی شده است این بزرگترین درس می‌تواند برای مسؤولان و سیاستگذاران اقتصادی ما باشد تا اینقدر به نسخه‌های نئولیبرالی نچسبند و متوجه شوند که نسخه‌های اقتصادی نئولیبرالی حتی در کشور‌های سرمایه داری متروپل امپریالیستی، بحران زاست چه برسد به کشوری مثل ایران، این نکته را هم باید توجه کرد که فرانسه در میان کشور‌های سرمایه داری امپریالیستی اروپا از نظر استعداد برای بروز تحولات سیاسی، پیشتاز و پیشگام است. مثلا نقطه شروع انقلاب ۱۸۴۸ که در کل اروپا فراگیر شد، فرانسه بود. نقطه کانونی جنبش ۱۹۶۸ که موسوم به جنبش ماه می‌است و موج آن حتی به آمریکا هم رسیده فرانسه بود. الان هم می‌بینیم که کانون حرکت‌های ضدسرمایه داری نئولیبرال در اروپاگرچه نمونه‌های دیگری از آن در لندن، استکهلم، مونیخ، بروکسل و خیلی جا‌های دیگر دیده شده است فرانسه است. این به ما نشان می‌دهد که ایدئولوژی نئولیبرالیسم در مهد خودش و در کانون و سرزمین اصلی خودش کاملا زمین گیر شده است.

درباره نسخه برداری از سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی در ایران، کمی توضیح دادید. در این زمینه و اینکه چه جریان‌هایی بیشتر پیرو این سیاست ها هستند توضیح می‌دهید؟

سیاست‌های اقتصادی که از سال ۱۳۶۸ در ایران نهادینه و ریل گذاری شد و سیاست‌های اقتصادی که اکنون در کشور ما حاکم است سیاست‌های نئولیبرالی است و تمام مولفه‌های سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی را در شرایط فعلی اقتصاد ایران داریم. بسیاری از ناکارآمدی‌های امروز اقتصاد ما ناشی از سیاست‌های نئولیبرالی است و در این تردیدی نیست. نوع خصوصی سازی که در ایران اجرایی شد خصوصی سازی نئولیبرالی بود. سیاست تعدیلی که در ایران اعمال شد تعدیل نئولیبرالی بود یا روند‌هایی که در سیاست‌های اقتصادی در حوزه‌های سرمایه گذاری اجرا شد از جمله سیاست‌های بانکی، سیاست‌های نئولیبرالی بود. حتی نحوه مقابله با تورم در دولت یازدهم که خیلی به آن افتخار می کردند و می‌گفتند تورم را تک رقمی کرده اند (فارغ از اینکه چقدر واقعیت دارد) نحوه این سیاست‌های پولی نئولیبرالی بود. دقیقاهم همین سیاست‌ها به یک رکود فراگیر منجر شد که یک موج انفجار تورمی در پی داشت و باعث بروز مشکلات فعلی اقتصادی در کشور شده است. ما امروز بنابر آمار‌های رسمی، تورمی بالای ۳۰ درصد داریم (من فکر می‌کنم حتی بیشتر از اینهاست). این‌ها نتیجه همان ناتوانی و زمین گیری و عقیم بودن نسخه نئولیبرالی است که من می‌گویم.

در ماجرا‌های فرانسه به جز اشتباه بودن سیاست‌های اقتصادی، آیا عوامل دیگری هم نقش داشتند؟

نه. به اعتقاد من معترضان، مردم مستضعف و بی پناه فرانسه هستند که زیر فشار اقتصاد سرمایه داری نئولیبرالی، خرد شده اند و به خیابان آمده اند. اما رسانه‌های امپریالیستی آنچنان به صورت حرفه‌ای علیه این شورش‌ها کار کردند که خیلی‌ها در فهم علت اصلی این تحولات ناموفق هستند و به دنبال عوامل جانبی در این شورش‌ها می‌گردند. در حالی که شورش‌ها ناشی از سیاست‌های ضدروشنگری است که نظام جهانی سلطه در حوزه رسانه دنبال کرده است.

درباره عملکرد رسانه‌های غربی در پوشش این تحولات، مصداقی‌تر می توانید توضیح دهید؟

نوع پوششی که رسانه‌های امپریالیستی انجام می‌دهند، پوششی کاملا گمراه کننده است. پوشش خبری بی بی سی، پوشش من و توو حتی نحوه پوشش دادن سی ان ان را ببینید. این پوشش‌ها اصلا برای روشنگری نیست. به عنوان مثال بی بی سی به صورت کاملا حرفه‌ای طوری حرکت می‌کند که از باز کردن علل اصلی و ریشه‌های این تحولات خودداری می‌کند و خبررسانی هایش به نحوی است که خیلی وقت‌ها ابعاد ماجرا را در مقیاس واقعی آن نشان نمی‌دهد. این‌ها خیلی حرفه‌ای مساله را در عین حال که پوشش می‌دهند از واکاوی حقایق آن خودداری و چهره ماجرا را به شکل بسیار جالبی تحریف می‌کنند. آشوب‌های فرانسه، اعتراضات مردم است. سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی استخوان مردم را خرد کرده و این سیاست‌ها در هرجایی که اجراشده همین بلا را بر سر مردم آورده است. شما فشار اقتصادی امروز بر مردم ایران را ببینید: بخش عمده‌ای از این فشار اقتصادی ناشی از سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی است که بر ما حاکم است. شکی نیست که تحریم‌ها وجود دارند، اما فقط ۲۰ یا ۳۰ درصد مشکلات به تحریم‌ها برمی گردد. ما بیشتر از سوء مدیریت در داخل رنج می‌بریم و تاثیرگذاری تحریم زمانی تشدید می‌شود که سیاست‌های داخلی ناموفق و غلط هستند.

باید به این نکته توجه داشت که نسخه اقتصادی نئولیبرالی نه در ایران و نه در هیچ کشور پیرامونی و نه در هیچ کشور متروپل امپریالیستی جواب نمی‌دهد و در همه جافاجعه به بار می‌آورد. این سیاست ها نتیجه‌ای جز گسترش فقر و تشدید فاصله طبقاتی و غلبه نوعی مدیریت بی تفاوت غیرمسؤول ندارد. این ویژگی‌های نئولیبرالیسم است.

آینده تحولات فرانسه را چگونه پیش بینی می‌کنید؟

اگر حتی امروز مقامات فرانسه بتوانند با ترفند‌های مختلف جنبش جلیقه زرد‌ها را متوقف کنند، بی تردید روند حرکت اعتراضی فقرا و حقوق بگیران، کارگران و مستضعفان در جوامع سرمایه داری امپریالیستی نسبت به سیاست‌های نئولیبرالی متوقف نخواهد شد و این نشان می‌دهد جان بدنه اجتماعی جوامع چه در کشور‌های پیرامونی و چه در کشور‌های متروپل علیه سیاست‌های نئولیبرالی به لب رسیده و اینک علیه این سیاست‌ها به میدان آمده اند. ما باید خیلی به اتفاقاتی که در جریان است دقت کنیم. فرانسه امروز تا دو قدمی یک انقلاب سیاسی علیه هیات حاکمه نئولیبرال پیش رفته و واقعا دو قدم تا این انقلاب فاصله دارد. ممکن است دولتمردان فرانسه با عقب نشینی و تاکتیک‌های مختلف و امتیازدهی، مانع شوند که این حرکت به یک انقلاب سیاسی تمام عیار منجر شود، اما حتی اگر این کار را هم بکنند، نفس این اتفاقاتی که رخ داده دو چیز را به ما نشان می‌دهد. یکی این که نئولیبرال‌ها را در عرصه اقتصادی مجبور به عقب نشینی خواهد کرد و حداقل در فرانسه این کار را کرده است و دوم این که زمینگیری و ناتوانی و عقیم بودن نسخه نئولیبرالی رایک بار دیگر بوضوح به ما نشان می‌دهد.

ارسال نظر: