گفتگوی تفصیلی باشگاه خبرنگاران جوان با استاد برجسته خوشنویسی؛

یک شبه خوشنویس نشده‌ام/ خراب کردن بازار هنر، خراب کردن هنر ایران است/ آثارم را به هرکسی نمی فروشم

کدخبر: 2183027

علی شیرازی گفت: عده‌ای که آثار و مفاخر هنری ایران را زیر سوال می برند، در حال تخریب هنر کشور در مجامع بین‌المللی هستند.

به گزارش خبرنگار حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ قرارمان ساعت ۴ بعداز ظهر بود. در اوج شلوغی و ترافیک شهر ساعت ۴:۳۰ به دفترش رسیدم. نگران از اینکه خیلی دیر شده است، سریع وارد ساختمان شده و با آسانسور به طبقه چهارم رفتم. تاخیر نیم ساعته من را دودل کرد که نکند استاد رفته باشد؟ با همین افکار پریشان زنگ واحد ۴۲ را به صدا درآوردم. صدایی به گوش رسید. خیالم راحت شد که استاد در دفتر حضور دارد. در را برایم باز کرد. با دیدنش همه نگرانی هایم برطرف شد. قبل از هر صحبتی بابت تاخیرم عذرخواهی کردم. اما استاد گفت: نه اتفاقا به موقع آمدید. همین الان مهمان هایی که قبل از شما اینجا بودند رفتند. دیگر ذهنم کامل آرام شد. با خیال آسوده مشغول دیدن تابلو ها شدم.

حس بسیار خوبی بود. وقتی که تابلو های بزرگ، پرشور و بسیار زیبای استاد علی شیرازی را همراه با خودش تماشا می کردم. در حین تماشا استاد توضیحاتی درباره هریک از آثار می داد. سپس تعدادی از آثار خوشنویسی خود را هم نشان داد. یکی از دیگری زیباتر بود. از او پرسیدم استاد کاغذ هایی که بر روی آن ها نوشتید خیلی متفاوت است. در پاسخ گفت: این کاغذ ها دست ساز خودم است.

استاد پشت میز خود نشست. از خوراکی هایی که بر روی میز بود به من هم تعارف کرد و گفت: همزمان با صحبت از این شیرینی، میوه و... هم بخورید. فنجان چای خود را در دست گرفت و مشغول صحبت شدیم.

*استاد شیرازی؛ از علاقه مندی خود به هنر و آغاز خوشنویسی بگویید.

من در سال ۱۳۳۹ در روستایی به نام آبسرد، ۴۵ کیلومتری بعد شیراز در واقع مکانی بین شیراز و جهرم متولد شدم. پدر بزرگ پدری ام که هیچوقت او را ندیدم، ظاهرا خط خوبی داشته و سنگ قبر هایی که او بر روی آن ها نوشته هنوز هم موجود است. در آن زمان که ما مدرسه می رفتیم خط من هم خوب بود و دیگران می گفتند که فلانی خطش به پدر بزرگش رفته است. نام پدر بزرگم کرمعلی و نام من هم کرمعلی بود. البته بعد ها من نام خود را به علی تغییر دادم. اما هنوز هم تعدادی به هر دو نام یعنی کرمعلی و علی بنده را می شناسند. مدرسه ای که ما در دوران ابتدایی در آن تحصیل می کردیم، سپاه دانش نام داشت. یکی از معلمین سپاه دانش خطش خوب بود. وقتی که خط من را دید خیلی خوشش آمد و تشویقم کرد. این تشویق او باعث شد تا من به این فکر کنم، از مرتبه ای که معلمم تشویق کرده بود پایین تر نیایم؛ و این موضوع باز انگیزه من را تقویت کرد. رفته رفته به گونه ای شد که در دوره اول دبیرستان حتی خط دبیران هم به اندازه خط من زیبا نبود. هربار معلمان به من می گفتند که تو یک جمله با گچ بر روی تخته بنویس و بچه ها از روی خط من تمرین می کردند که این اتفاق هم تشویقی دیگر بود. در همان دوران فعال بوده و گوشه گیر نبودم. در مسابقه های مدرسه شرکت می کردم، بیشتر وقت ها در ناحیه و منطقه اول می شدم، اما هیچ وقت مقام استانی نداشتم، چون جایی تعلیم ندیده بودم و به اصطلاح خطم وحشی بود.

تا اینکه به صورت اتفاقی، پدر یکی از دوستان که خط مرا دیده بود، من را به منزل خود دعوت کرد و گفت که خط تو وحشی است. تو باید جایی آموزش ببینی. من حرفش را قبول کردم و در سال ۵۳ وارد کلاس های آموزش خوشنویسی شدم تا خط را اصولی یاد بگیرم. اولین استادم هم استاد نصرالله معین اصفهانی بود. استاد اصفهانی و استاد حبیب الله فضایلی در آن دوران مشهورترین اساتید شهر اصفهان به شمار می آمدند و من افتخار شاگردی هر دو را کسب کردم. البته همزمان خودم هم تدریس می کردم. کلاس بزرگی داشتیم که بسیار هم پررونق بود. هنرجویان کلاس از من بزرگ تر بودند. با این حال از تدریس من خیلی رضایت داشتند.

جالب بود که من همزمان با شاگردانم در انجمن خوشنویسان آزمون می دادم. معمولا نیم ساعت قبل از امتحان قلم هنرجویان را می تراشیدم، اشکالات آن ها را رفع می کردم و بعد همگی با هم امتحان می دادیم.

* شما چندسالی رئیس انجمن خوشنویسان اصفهان بودید؟

بله. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به کمک دوستان اصفهانی، شعبه انجمن خوشنویسان اصفهان را به صورت رسمی افتتاح و نامگذاری کردیم. چندسالی هم من رئیس انجمن بودم. تا اینکه در ابتدای سال ۶۷ به تهران مهاجرت کردم. چندسالی هم به عنوان عضو عالی انجمن خوشنویسان ایران انتخاب شده و پدر انجمن بودم.

تدریس رایگان را وظیفه خود می دانم

*تدریس را دوست دارید؟

بله. همیشه بخش عمده ای از وقتم را در تدریس خوشنویسی می گذراندم. هرگز برایم مهم نبود هنرجویانی که سر کلاس می آمدند شهریه هایشان را می پرداختند یا نه. حتی دوره های رایگان هم برگزار می کردیم. چند جلسه آموزشی ویژه دوره فوق ممتاز در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد که با همکاری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران هیچ مبلغی از شرکت کنندگان دریافت نشد. این کار ها و تدریس رایگان را وظیفه خود می دانم. گاهی اوقات هنرمند احساس میکند بیش از اینکه دیگران به آموزش او احتیاج داشته باشند خود او به آموزش دادن نیاز دارد؛ بنابراین من این کار را با تصمیم و خواسته قلبی خودم انجام دادم.

* چه شد که به استاد جلی نویس یا کتیبه نویس مشهور شدید؟

به دلیل اینکه من همیشه با قلم های درشت کار می کردم ناخواسته بازار، خوشنویسی و محافل هنری من را به عنوان کسی که جلی نویس یا کتیبه نویس است، شناختند. وقتی دیدم که این سبک از آثارم مورد تایید قرار گرفته است، کتیبه نویسی را به صورت جدی و تخصصی دنبال کردم. نمایشگاه هایی از این آثار در داخل و خارج از کشور برگزار شد که این نمایشگاه ها بسیار موفق بود. از همه مهمتر اینکه این سبک کار یک بازار جدیدی به وجود آورد. بازاری که تا آن زمان وجود نداشت. امروزه وارد هر نمایشگاه خوشنویسی می شوید، قطعا آثاری در ابعاد بزرگ می بینید. آثاری که قبلا بسیارکم بود. اما در حال حاضر این سبک و ابعاد بزرگ جا افتاده است و تابلو های من نقش مهمی در تثبیت این موضوع داشت. اما همه باید بدانیم که ما بر دوش متقدمین در حرکت هستیم و از آن راهی که آن ها ایجاد کرده اند، عبور می کنیم.

* از شروع نقاشی خط برایمان بگویید.

نقاشی خط را از دوران قبل انقلاب به صورت تفننی کار می کردم. در همان زمان کار هایی انجام می دادم که یک جور نقاشی خط بود. البته من تعصبی نسبت به عنوان نقاشی خط ندارم. کار های من بیشتر دنباله خطاطی است نه خوشنویسی. آثاری که دنباله خوشنویسی است آن هایی است که من روی کاغذ می نویسم و به عنوان خوشنویسی سنتی شناخته می شود. اما فرم های سریع که انجام می دهم، دنباله خطاطی است که می توانیم این آثار را نقاشی خط بنامیم یا بالعکس.

در آن زمان همواره در ذهنم در حال کار بودم. تا اینکه سال ۷۳، ۷۴ یک مجموعه آثار نقاشی خط خلق کردم. استقبال خیلی خوبی هم از تابلو های نقاشی خط من در کشور های عرب، اروپا و آمریکا شد. هریک از این تابلو ها با تکنیک خاصی انجام شده اند با این حال وفاداری به خط نستعیلق در هریک به خوبی مشهود است.

نتوانستم خوشنویسی سنتی را کنار بگذارم

* اولین نمایشگاه نقاشی خط خود را چه سالی و در کجا برگزار کردید؟

اولین نمایشگاه نقاشی خط را در سال ۷۴ در گالری برگ تهران برگزار کردم. تقریبا کمتر از نیمی از آثار، کلاسیک و بقیه تابلو ها نقاشی خط بود. نقاشان، گرافیستان و طبقه جوان تر خوشنویسان از این آثار نو و خلاقانه خوششان آمد. از آنجایی که معمولا نگاه هنری در انجمن خوشنویسان ایران، نگاه کلاسیک و سنتی است، انتظار نداشتم که خیلی مورد تشویق اساتید انجمن قرار بگیرم. اما در مجموع این نمایشگاه بازخورد بسیار خوبی داشت و به دنبال آن نمایشگاه های زیادی در تهران و شهرستان ها دایر کردم. با تشویق هایی که از سوی هنرمندان می شد انتظار می رفت که ادامه فعالیت هایم فقط در حوزه نقاشی خط باشد، اما به دلیل وابستگی که به قلم های درشت کتیبه داشتم، نتوانستم خوشنویسی سنتی را کنار بگذارم. از طرفی هم بازار جدیدی در خوشنویسی به وجود آورده بودیم و سفارشاتی هم که می شد در همین سبک و سیاق بود. این عوامل باعث شد که مجددا نقاشی خط را در حاشیه کار کنم. بعد از آن دیگر نمایشگاهی نداشتم. تا اینکه سال ۷۶ تعدادی از کار های کوچک که بعد ها در کتاب قاصدک چاپ شد را در فرهنگسرای نیاوران به نمایش گذاشتم.

یک ضرب نویسم/ اهدای ۴۵ تابلو به سران کشور های اسلامی به شهرتم کمک کرد

* چه عواملی به شهرت آثارتان کمک کرد؟

در پی استقبال از آثار کلاسیک من یکسری توفیقات خوب به دست آمد. یکی از این توفیق ها چند سال پیش بود که در اجلاس سران کشور های اسلامی، بیش از ۴۵ تابلو از من خریداری و به پادشاهان و روسای جمهور کشور های مهمان هدیه کردند. بعد از آن هم در موزه امام علی (ع) کتیبه های عاشورایی انجام داده و چند وقت پیش نمایشگاهی از آن ها برگزار کردیم. از وی‍‍‍ژگی های کار من در خوشنویسی یک ضرب نویسی است. یعنی قلم در حین حرکت هیچگونه مکثی ندارد. چون در این سبک، قلم و مرکب نباید دستکاری شود، لذا آثار غیرقابل اصلاح است که این موضوع کار من را مشکل، اما جذاب می کند. شاید یکی از دلایلی که موجب استقبال از آثارم شد این نوع کارکردن بود. البته این سبک پیامد های منفی هم داشت. متاسفانه در این چندسال اخیر، عده ای که آشنایی کمتری با آثار، سوابق هنری و گذشته من دارند، می گویند که اصلا امکان ندارد این تابلو ها با دست خلق شده باشد. برخی گمان می کنند یک عده یک شبه خوشنویس شده اند. در واقع با زبان مخالف تحسین می کنند. اما قصد آن ها تحسین نیست بلکه تخریب است.

* درباره حاشیه هایی که برای آثار شما به وجود آمده بیشتر توضیح دهید.

خوشبختانه آثار از خودشان دفاع می کنند و احتیاج به دفاع من یا شخص دیگری نیست. اما لازم است که بگویم خوشنویسی کشور در محافل بین المللی اسم و رسمی به دست آورده است. زمانی که هنرمندی در یک حراج بین المللی اثری را ارائه می کند، این اثر قبل از اینکه متعلق به آن هنرمند باشد، متعلق به فرهنگ و هنر ایران است. چند سالی است که آثار نقاشی، حجم، خوشنویسی و نقاشی خط هنرمندان ایرانی در حراج های جهانی می درخشد. اما متاسفانه یک عده دنبال تخریب این موفقیت ها هستند و من از این کار آن ها تعجب می کنم. نمی دانم تحقیر و تخریب جامعه هنری یک کشور چه سودی برای آن ها دارد؟ کسی که وقت می گذارد و با حراجی های خارجی تماس می گیرد که بگوید کار فلانی جعل، کپی و... است یک بی اخلاقی بسیار بدی انجام می دهد و این بی اخلاقی در فضای تجسمی کشور در حال رشد است.

* اقدام هنرمندان برای مقابله با این حواشی چه می تواند باشد؟

این فضای بسیار مسموم را باید به حداقل رساند. اولین کسی که با این بی اخلاقی برخورد جدی کرد من بودم. با اینکه اکثر هنرمندان تجسمی در سال های اخیر مورد سوال و تهمت قرار گرفته اند، اما اعتراض جدی نکرده و در پی سکوت آن ها این پدیده منفی رشد کرده است. البته در همین جا باید درود بفرستم به خوشنویسان کشور. به محض اینکه دیدند بنده برای مقابله با این گروه پیشقدم شده ام، همگی حمایت کردند. اولین بیانیه در دفاع از آثار من را ۸ تن از خوشنویسان طراز اول کشور امضا و در فضای مجازی منتشر کردند. بعد از آن بیش از ۱۵۰۰ خوشنویس که به صورت رسمی عضو انجمن خوشنویسان هستند، از سراسر ایران به جمع مدافعان هنر ایران پیوستند. آن ها نشان دادند که جامعه خوشنویسی یک جامعه زنده است و هنرمند خود را می شناسد و بیگانگانی که قصد تخریب داشته باشند را به فضای خود راه نمی دهد. ممکن است عده ای هم که با بنده مشکل دارند به سوی حاشیه ها سوق یابند، اما اکثر خوشنویسان تمام قد مقابل این حرکت ایستادند و به نظرم این اقدام دسته جمعی را باید در تاریخ تجسمی کشور ثبت کرد. این شایعات برای بسیاری از هنرمندان به وجود آمده و یا قطع به یقین پیش خواهد آمد. پس بهتر است کوتاه نیاییم.

* رسانه ها چگونه می توانند به این اعتراضات بپردازند؟

رسانه ها می توانند شفاف سازی کنند و از این افراد دلیل بخواهند. ممکن است یک هنرمند به هردلیلی صلاح نداند که از خود دفاع کند و یا طرف مقابل را در حدی نداند که بخواهد به او توضیح دهد. البته هدف اصلی فرد مخرب هم این است که یک هنرمند نامدار را زیر سوال برده و او را تحریک و عصبانی کند. ما نباید اجازه دهیم به هدف خود برسد. رسانه ها در این بخش مسئولیت سنگینی بر عهده دارند. زیرا ممکن است بعد ها خود رسانه ها به محض اینکه یک خبری از یک هنرمند کار کردند مورد نقد قرار بگیرند و این حواشی برای آن ها هم پیش آید که مثلا فلان خبرنگار هنرجو و یا آشنای فلان هنرمند است. افرادی با نام و عنوان ژورنالیست مفاخر هنری کشور را زیر سوال می برند. آیا ژورنالیست های واقعی نباید جواب این تهمت های آنان را بدهند؟ چه کسانی باید رو در روی افرادی بایستند که هیچ خدمتی به هنر ایران نکرده و فقط در حال تخریب هستند. به نظر من این وظیفه رسانه هاست. هنرمند در جا هایی اصلا نباید از خود دفاع کند. مگر اینکه در یک شرایط خاص قرار بگیرد. من در آن شرایط قرار گرفتم. از خود دفاع کردم و همچنان دفاع خواهم کرد.

*به عنوان یکی از اساتید نام آشنای نقاشی خط، تعریف دقیق شما از این هنر چیست؟

حدود پنجاه سال است که هنری به نام نقاشی خط درعرصه تجسمی جا افتاده است. یعنی وقتی می گوییم نقاشی خط، مخاطب می داند که در مورد چه چیزی صحبت می کنیم. امروزه در کشورمان چندین سبک نقاشی خط وجود دارد و ما همه آن ها را نقاشی خط می نامیم. منتهی اینجا یک سهل انگاری اتفاق افتاده و ما عادت کرده ایم که همه چیز را تعریف کنیم. بعضی وقت ها مرز یک چیز معلوم نیست. هنر معاصر هم قابل تعریف نیست. در این چند سال اخیر وقتی وارد یک نمایشگاه می شوید، نمی توانید بعضی از آثار را تعریف کنید. آثاری که ممکن است هنرمند برای خلق آن از صوت، موسیقی، ویدئو، نقاشی و... استفاده کرده باشد. خب این اثر را چطور باید تعریف کرد؟

بر این اساس این که ما بخواهیم یک چارچوب تعریف کنیم و بگوییم از اینجا تا اینجا نقاشی خط است و... خیلی به درد این زمان نمی خورد. زیرا هر روز ایده های جدید رونمایی می شود و مرز بین هنر ها برداشته شده است. من خود به دنبال تعریف خاصی نیستم. اما اگر بخواهیم در یک بیان کلی بگوییم که اصلا در مورد چه چیزی حرف می زنیم، یک اثر تجسمی که با استفاده از نوشتار تولید می شود را می توانیم نقاشی خط بنامیم.

البته نوع نگاه هنرمند در تولید اثر دخالت دارد. مثلا اگر شخصی گرافیست باشد می تواند با بازی های گرافیکی نقاشی خط انجام دهد، اگر خوشنویس باشد نوشتار ها را زیباتر می نویسد و اگر نقاش باشد با استفاده از رنگ و بافت نقاشی خط خلق می کند. در واقع کسی نمی تواند برای دیگری تعیین تکلیف کند که حتما باید به سبک خاصی کار کند.

* آیا کپی و ایده دزدی در آثار هنرمندان جوان دیده می شود؟

متاسفانه فراوان. در خوشنویسی دوران تقلید به قدری طولانی است که کمتر خوشنویسی جرات می کند از سیطره استاد خود بیرون آمده و مستقل باشد. کسانی که با این نگاه هنرجوی نقاشی خط می شوند، گمان می کنند در نقاشی خط هم می شود از روی آثار دیگران تقلید کرد. خوشنویسی یک میراث فرهنگی است. یعنی ما یک میراث فرهنگی را آموزش می دهیم و حتی ممکن است بتوانیم یک گوشه هایی از خوشنویسی را صیقل دهیم. اگر فردی به عنوان خوشنویس یک فرم خاصی را وارد خط بکند، درصورتی ماندگار خواهد شد که مردم آن سبک را قبول کنند. آنچه که تا به امروز ماندگار شده چیز هایی است که از صافی سلیقه مردم عبور کرده است. زمانی که خوشنویسی سنتی کار می کنیم سبک گذشتگان را ادامه می دهیم. اما زمانی که نقاشی خط کار می کنیم، هنر فردی خود را ارائه می دهیم. به همین خاطر، دیگران نباید از هنر فردی یک هنرمند تقلید کنند. یعنی هر سبک، روش و اثری که متعلق به شخص دیگری باشد، باید از آن دور شد. ممکن است هنرمندان جوان تر به این بخش کمتر توجه کنند. به خاطر دارم اوایل که نقاشی خط کار می کردم یکی از دوستان مطبوعاتی جایی نوشت که کار شیرازی شبیه کار فلان هنرمند است. با اینکه به نظر خودم شبیه نبود، اما حرف او را پذیرفتم. با خود گفتم حتما تشابهی احساس کرده که این مطلب را بیان کرده است. هنرمندان هر رشته هنری باید بدانند که فردی موفق خواهد شد که مثل خودش باشد. اگر بخواهد همانند هنرمند دیگری باشد، شکست می خورد. زیرا آن هنرمند خود وجود دارد و نیازی به المثنی نیست.

* به نظر شما فروش آثار نقاشی خط در ازدیاد هنرمندان این رشته تاثیر دارد؟

بله. البته نقاشی خط در یک دوره ای گل کرد. این موضوع بی تاثیر نبود. اما همیشه خوشنویسی سنتی به خاطر ریشه عمیقی که دارد به لحاظ اقتصاد هنری بسیار مطمئن است. البته زمانی می توانیم یک اثر خوشنویسی را در بازار به عنوان یک اثر هنری بفروشیم که آن خوشنویس صاحب سبک باشد. اثر او در درجه اول باید توسط متخصصین پذیرفته شود. وقتی هنرمندی اولین قدم را برداشت دومین قدم را بازار به سوی او برمی دارد. در همین سال جاری تعدادی آثار کلاسیک از من خریداری شد که قیمت آن ها بالاتر از قیمت نقاشی خط بود.

* فروش آثار خوشنویسی و نقاشی خط شما در سال ۹۶ چطور بود؟

امسال سال خوبی برای من بود. علی رغم جریاناتی که برای من به وجود آمد، مشکل فروش نداشتم. البته این شایعات به نفع بنده خواهد بود. زیرا باعث می شود خریداران و اهالی بازار هنر بر روی آثار من متمرکز شده و تفاوت آن ها با دیگر آثار مشخص شود. در برخی حراجی های داخلی و خارجی، افرادی که چشم دیدن موفقیت های دیگران را ندارند با مجموعه داران زمزمه هایی کردند که در نهایت آثار من در آن حراج ها فروخته نشد. اما این یک امر طبیعی است که یک هنرمند در نمایشگاهی کار نفروشد. خراب کردن بازار هنر خراب کردن بازار هنرمند نیست، خراب کردن هنر ایران است. البته حاشیه هایی که در یک حراجی به وجود آمده قطعا تا حراج بعدی پاسخ داده خواهد شد و پس از مشخص شدن حقیقت ها، قیمت آثار من قطعا بیشتر می شود. همانطور که بعد از انتشار صحبت های غلط، قیمت کار های من دوبرابر شده و اکنون ۳ برابر است. البته در حال حاضر اگر کسی کاری از من بخواهد باید سفارش دهد تا سفارشی برای او کار کنم. چون دیگر آثارم را به هرکسی نمی فروشم.

* شما جشنواره های بسیاری از جمله جشنواره تجسمی فجر را داوری کرده اید. معیارهایتان برای انتخاب آثار چه بود؟

داوری واقعا کار مشکل و پر استرسی است. هنگام داوری فقط باید به خود اثر توجه کرد. البته همیشه بین ۵ تا ۱۰ درصد، خطا لحاظ می کنیم. آثار قوی تکلیفشان مشخص است. به راحتی آثار اول تا سوم انتخاب می شود. آثار ضعیف هم به راحتی حذف می شود. سخت ترین مرحله انتخاب آثاری است که در سطح متوسط قرار دارند. در جشنواره تجسمی فجر هم باید آثاری شرکت داده شود که بین رشته ای هستند. ممکن است یک اثر خیلی خوب در بخش خوشنویسی ارسال شود و مقام نیاورد. دلیلش این است که جشنواره تجسمی فجر جشنواره تخصصی نیست. ممکن است همان اثر خوشنویسی در دوسالانه شهر قزوین اول شود، اما در این جشنواره جایگاهی ندارد؛ بنابراین بهتر است هنرمندان بدانند که چه اثری را به جشنواره فجر ارائه دهند. من همیشه سعی کرده ام که براساس انصاف و حق داوری کنم. خوشبختانه داوری هایم را سایر پیشکسوتان هم قبول دارند.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

ارسال نظر: