حجت الاسلام رضا غلامی تشریح کرد:

رشد عرصه علوم انسانی اسلامی در گروی مطالعات تمدن نوین اسلامی

کدخبر: 2171394

حجت الاسلام غلامی گفت: مطالعات تمدن نوین اسلامی در درازمدت زمینه رشد و حتی جهش حوزه و دانشگاه خصوصا در عرصه علوم انسانی اسلامی را فراهم خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام والمسلمین رضا غلامی رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا در مراسم افتتاحیه سومین هفته علمی تمدن نوین اسلامی گفت: در سالهای اخیر موضوع تمدن نوین اسلامی ساحت پرظرفیت و جذاب علمی را برای شمار قابل توجهی از اساتید حوزه و دانشگاه گشوده است، به طوری که صرف نظر از شرایط فعلی جامعه و ناملایماتی که به دلایل گوناگون از جمله نبود رویکرد تمدنی در بعضی از مسئولان و نخبگان ضعف مدیریت، افزایش شکاف بین مدیران و جامعه علمی و به حاشیه راندن نیروهای انقلابی، جهادی و پرتوان از صحنه اداره کشور بوجود آمده است، مطالعات تمدن نوین اسلامی در درازمدت زمینه رشد و حتی جهش حوزه و دانشگاه خصوصا در عرصه علوم انسانی اسلامی را فراهم خواهد کرد.

وی با اشاره به بحث اعتباریات مرحوم علامه طباطبایی و تمدن نوین اسلامی افزود: بسط و تعمیق بحث اعتباریات علامه طباطبایی می تواند نقش مهمی در شکل گیری تمدن جدید اسلامی به عهده داشته باشد گرچه تبیین ابعاد و زوایای نظریه اعتباریات علامه طباطبایی به ساعت هاوقت نیاز دارد اما سعی می کنم مغز و گوهر این نظریه را در چند عبارت شفاف توضیح بدهم.

غلامی اضافه کرد: انسان و هر موجود زنده ای خواه اجتماعی باشد یا نباشد در ادامه حیات و برای پاسخ گویی به نیازهای طبیعی خود به سمت تولید اعتباریات یا مجموعه ای از بایدها و نبایدها حرکت می کند.این اعتباریات محصول درک او از هست هاست. دوم اعتباریات عملی که مولود احساسات انسان است و به دو قسم تبدیل می شوند: قسم اول اعتباریاتی که محصول علم یا توافقات فطری و عمومی بشر است و ثابتند و قسم دوم اعتباریاتی که در معرض تغییر و دگرگونی هستند مانند برداشت های شخصی از زشتی و زیبایی و سوم اعتباریات به دو بخش پیش از شکل گیری جامعه و پس از شکل گیری جامعه قابل تقسیم است.

وی افزود: اساس اعتباریات پیش از شکل گیری جامعه اعتبار وجوب است یعنی انسان افعال خود را با اعتقاد به واجب و ضروری بودن آنها سامان می دهد. اساس دیگر در اعتباریات قبل الاجتماع اعتبار حسن و قبح است یعنی افعال انسان مغایر با درکی که انسان ازحسن و قبح دارد نیست و البته در اینجا منظور از حسن و قبح فعلی، لزوما حسن و قبح فی نفسه نیست بلکه مراد درکی است که انسان از حسن و قبح دارد هرچند ممکن است اشتباه باشد. اساس دیگر اعتباریات قبل الاجتماع انتخاب اخف و اسهل یا سبک تر و آسانتر است.

غلامی اظهار کرد: انسان به افعالی رو می آورد که بدون رنج و زحمت یا کم زحمت باشد. مرحوم علامه اصل فایده در عمل را هم اضافه می کند یعنی انسان به دنبال کار بی فایده نیست و ای فایده طلبی خودش تیمی از اعتباریات است. اساس دیگر اعتباریات قبل الاجتماع استخدام و اجتماع است. در واقع انسان برای پاسخ گویی به حوائج خود امکانات طبیعت را به استخدام خود در می آورد و حتی ایجاد جامعه انسانی نیز از همین نقطه کلید می خورد که بشر یا طبعا مدنی است یا بالاضطرار مدنیت را لازم پاسخگویی به نیازهای خود قلمداد می کند.

رییس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا گفت: از نظر علامه طباطبایی شکل گیری جامعه مولود گرایش انسان به اعتبار استخدام است و البته این استخدام می تواند به خوب و بد تقسیم شود هر چند جامعه نسبت به استخدام بد که مخالف آزادی و عدالت است، واکنش منفی نشان می دهد. اساس دیگر اعطاء اعتبار واقعیت به علم است. یعنی انسان علم خود از جهان خارج را مطابق با واقعیت تلقی می کند و این از جهتی می تواند جنبه اضطراری داشته باشد یعنی انسان مجبور است که علم خود را مطابقواقع قلمداد کند و الا متوقف می شود.

غلامی بیان کرد: از نظر مرحوم علامه حتی اعتبار ظن قوی یا مطمئن هم از همین نقطه منشا پیدا می کند. لذا نسبی گرایی هرگز مطلوب انسان نیست و مهم تر اینکه نسبی گرایی در میدان عمل منزلتی ندارد. اما اعتبارات پس از شکل گیری جامعه یا بعد الاجتماع هم دارای یک سلسله اصولی است که مرحوم علامه بدانها پرداخته است. اول اصل ملک که ریشه آن در اعتباریات قبل الاجتماع باید جستجو بشود. از نظر علامه ملک و تملک سرآغاز شکل گیری مناسبات انسانی تحت عنوان حقوق فردی و اجتماعی است.

وی تصریح کرد: اصل بعدی کلام و سخن است که زمینه ساخت الفاظ و بعدا زبان را فراهم می کند. البته انسان های قبل الاجتماع هم راه هایی رابه صورت غریزی برای برقراری ارتباط با همدیگر مانند رابطه فرزند و مادر در اختیار دارند اما زبان امری است که بعد از شکل گیری جامعه مطرح می شود. اصل بعدی ریاست و مرئوسی است و لوازم آن که لازمه بقای جامعه است هر چند در اینجا نیز جامعه به عدالت گرایش مثبت دارد یعنی در شرایط عادی ریاست ظالمانه را برنمی تابد.

غلامی ادامه داد: اصل بعدی امر و نهی و جزا و مزد است. در واقع وابسته کردن اراده به فعل دیگران نوعی اعتبار است.اصل بعدی تساوی طرفین است مانند اقسا مبادله ها ارتباطات و … که افراد بر اساس دو طرف مناسبات و قواعدی را بی خود اعتبار می کنند. بر اساس نظر علامه طباطبایی اولا اعتباریات تابع حقایق هستند یعنی تا هستی نباشد بایدی خلق نمی شود. ثانیا در مورد هر یک از اعتباریات برهان جداگانه جاری نمی شود چون اعتباریات تابع وهم و احساسات است.

غلامی اظهار کرد:انسان برای پاسخگویی به نیازهای خود یک سلسله علوم اعتباریه تهیه می کند و همانطور که گذشت از نظر علامه اعتباری بودن یک علم را می توان به امکان اطلاق عنوان «باید» به آن سنجید. بعضی تصورکرده اند که در دل مبحث اعتباریات علامه نوعی عرفی گرایی نهفته است. این در حالی است که ایشان در رساله الولایه تصریح می کنند هر اعتباری تکیه به امرحقیقی و اعتباری دارد. به بیان روشن تر ازنظر علامه ظاهر نظام هستی اعتباری است و باطن آن تکوینی است.

وی در ادامه گفت: انسان بر حسب ظاهر با یک نظام قراردادی و اعتباری زندگی می کند ولی بر حسب باطن و حقیقت امر در یک نظام طبیعی و تکوینی به سر می برد هرچند پس از مرگ بساط اعتباریات جمع می شود. از طرف دیگر علامه در رساله الولایه تاکید می کنند که جنس احکام دینی هم اعتباریات است هرچند این اعتباریات مسلما بر حقایق تکوینی تکیه دارند و به اقتضای این عالککه به اعتباریات وابسته است، از سرچشمه حقایق ازلی و ابدی متولد می شوند. در واقع واسطه حقایق تکوینی و این عالم، اعتباریات است.نظریه اعتباریات علامه طباطبایی یکی از نظریات فوق العاده مهم ایشان محسوب می شود و می تواند نقش کلیدی را در شکل گیری تمدن نوین اسلامی بر عهده بگیرد.

وی افزود: ما اگر اعتباریات دینی را که به اقتضای نیاز انسان به دستگیری از جانب خدا وضع شده یک رکن تمدن سازی در نظر بگیریم و به طور خاص فقه را موتور تولید بخش مهمی از قواعد زندگی اجتماعی لحاظ کنیم، بحث مهم بعدی بررسی میزان بهره گیری از ظرفیت های منحصر به فرد فقه در ارائه قواعد اجتماعی است که در جای خود باید انجام شود.

غلامی بیان کرد: با این ملاحظه که فقه را ازدو منظر قواعد جزیی و پراکنده و یا قواعد منظم و سیستماتیک می توان شناخت. اگر فقه را ازمنظر قواعد جزیی و پراکنده بشناسیم و نسبت به مشروعیت افعال قضاوت کنیم، ممکن است درنگاه کلان بخشی ازمقاصد دینی محقق نباشد هر چند در جزییات افعال حرامی رخ نداده است. لذا من تاکید میکنم فقه راباید یک مجموعه منظم و سیستماتیک درنظر گرفت تا شاهد ناسازگاری حرکت کلان جامعه اسلامی با روح تعالیم مقدس اسلامی نباشیم.امروز یکی از مصادیق این ناسازگاری نظام بانکداری در جامعه ماست که هرچند در جزییت با فقه مشکلی ندارد اما در کلان همسو با مقاصدکلان اسلامی نیست.

غلامی ادامه داد: بحث دیگر من امکانی است که نظریه اعتباریات علامه برای به میدان آوردن قدرت خلاقانه انسان در وضعقواعد کارآمد جزییایجاد کرده و به طورحتم این برای بهبود زندگی و پیشرفت جامعه اسلامی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. ما می توانیم خارج از قلمرو اختصاصی فقه، البته در زیر چتر جهان بینی و شریعت الهی به سمت ایجاد صدها موتور تولید قواعد جزیی اجتماعی حرکت کنیم که مولود توانمندی های خدادادی انسان بویژه درقالب عقل جمعی است و کمک می کند تا انسان مسلمان راه را برای رسیدن به تمدن بزرگ تر و پیشرفته تر هموار کند.جامعه ای که ازقدرت بیشتری وضع و خلق اعتباریات برخوردار باشد، آن جامعه در حل مسائل اجتماعی موفق تر است. با این ملاحظه که اعتباریات درجامعه اسلامی به وسیله دین و شریعت با حقایق تکوینی پیوند می خورد و جلوی وضع اعتباریاتی که خلاف فطرت انسان یا خلاف مصالح حقیقی انسان است را می گیرد لذا می توان گفت جامعه اسلامی در مسیر شکل گیری تمدن نوین اسلامی هیچ منعی برای میدان آوری قدرت خلاق خود ندارد لکن فرق جامعه اسلامی با جامعه سکولار تکیه ای است که اعتباریات به حقایق مسلم دارد و همین تکیه و اتصال جلوی خیلی انحرافات در جامعه اسلامی را سد می کند.

وی بیان کرد: این حرف به نقطه ضعف فعلی ما در تولید قواعد جزیی بر می گردد. در واقع هر چند امروز ما به مدد بهره گیری از شریعت پویای اسلام در وضع قوانین عمده توفیقات بزرگی داریم لکن بر خلاف غرب در وضع قواعد جزیی کارآمد و قواعد تحقق همان قوانین اسلامی که برای پاسخ گویی به حوایج جامعه اسلامی آمده ضعف داریم و این ضعف می تواند ما را در چشاندن مزه اسلام در مقام عمل و اثبات کارآمدی اسلام سیاسی و به تبع آن در رقابت با تمدن غرب به شکست بکشاند.

غلامی تصریح کرد: طرف دیگر تولید قواعد ایجاد سیستم تربیت اجتماعی بر اساس قواعد اعتباری است که ایجاد این سیستم آنقدر مهم است که رمز موفقیت محسوب می شود. در حقیقت آن جامعه ای که قادر است اعتماد خود را بر اساس قواعد اجتماعی کارآمد خود تربیت کند، تحقق عینی آن قواعد که لازمه رسیدن به مقصد است تا حد قابل اعتنایی تضمینی است. نقطه ای که ما امروز در آن با اشکالات فراوانی روبرو هستیم یعنی فاقد سیستم تربیتی هستیم که قادر باشد اعضای جامعه را بر اساس قواعد و سبک زندگی خودمان تربیت کند و قانون و ضابطه گریزی را به همگرایی برای اجرای قانون تبدیل کند هر چند من معتقدم سامان دهی و تقویت حوزه نظام تربیتی هم نیازمند کاربست درست اعتباریات در آن است و نشانه آن این است که سند ۲۰۳۰ با آنکه محتوای باطلی دارد ولی در عینیت بخشیدن به باطل خود از سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش موفق تر عمل می کند.

منبع: مهر

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

ارسال نظر: