پرونده ویژه «مبارز کهنسال»۱۰/ زرشناس در گفت‌‌و‌گوی تفصیلی با فارس:

«عدالت» حلقه مفقوده توسعه اقتصادی مدل هاشمی بود/ هاشمی انقلابی‌گری را نوعی رادیکالیسم می‌دانست

کدخبر: 2156527

زرشناس می‌گوید: فهم آقای هاشمی در دهه ۶۰ از اعتدال، فهمِ لیبرالی بود، یعنی ایشان انقلابی‌گری را نوعی رادیکالیسم یا افراطی‌گری می‌دانست و فکر می‌کرد ما باید فیتیله انقلابی‌گری را مدام پایین بیاوریم و نام این را اعتدال می‌گذاشت.

گروه احزاب خبرگزاری فارس- امین صبحی و مریم عاقلی: اگر پیروزی انقلاب حضرت روح الله را در 22 بهمن 57 خلاصه کنیم، بیهوده به خطا رفته ایم، انقلاب زمانی پیروز شد که جوانی دست فروش به زمره ملازمان خمینی پیوست و یا طلبه ای جوان از «محله شهر» کرمان در سال 1332 خود را به قم رساند تا با ادامه تحصیل، بعدها به حلقه یاران روح الله بپیوندد؛ امام روح الله از این ملازمان پابرهنه کم نداشت.

پرونده «مبارز کهن سال» به حلقه ای از ملازمان روح الله می پردازد که از «نوق» بهرمان کرمان خود را برای تحصیل به شهر قم رساند.

روستایی که هنوز که هنوز است، «گوگل مپ» هم به سختی نقطه ای به این اسم را در حوالی رفسنجان پیدا می کند.

آنچه هاشمی رفسنجانی را از سایر همراهان خمینی کبیر جدا می کند این است که او برخلاف انقلابیونی چون رجایی و باهنر خانواده ای نسبتاً متمول داشت، تاجرزاده بود و پدرش از باغداران پسته بهرمان محسوب می شد.

او با پیوستن به زمره یاران امام، به سرعت رشد می کند و در بین انقلابی ها و مردم تبدیل به یک شخصیت معروف و تأثیرگذار در نهضت انقلاب اسلامی می شود.

«فقدان هم رزم و همگامی که سابقه همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به 59 سال تمام می رسد، سخت و جانکاه است» این برشی از پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب پیرامون رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی است، مَرد پُرفرازونشیب عرصه سیاسی که از زمان شکل گیری هسته اولیه نظام جمهوری اسلامی، پای کار نهضت امام خمینی (ره) بوده است.

هاشمی مرد کارزار سیاست در محضر آیات طباطبایی، امام خمینی (ره)، محقق داماد، سید محمدکاظم شریعتمداری و حسینعلی منتظری تلمذ کرده بود پس از تبعید امام، در مبارزه با شاه و نمایندگی امام در داخل کشور نقش پررنگ تری داشت.

هاشمی سال 37 با خانم عفت مرعشی ازدواج کرد که البته همسرش باوجود اینکه دختر یکی از روحانیون مطرح بود اما نقش رسانه ای نسبتاً پررنگی در عرصه سیاسی داشت.

سال های 68 تا 76 دوران ریاست جمهوری این «مبارز کهن سال» بود که در آن مقطع وی به عنوان یکی از پرنفوذترین شخصیت های سیاسی به حساب می آمد، البته در آن دوره وی مورد هجمه های شدید جریان اصلاح طلب قرار گرفت و همین امر باعث شد وی بحث اعتدال را در برابر رادیکالیسم جریان چپ مطرح و در در خطبه های نماز جمعه به آن بپردازد.

اصلاح طلبان که در آن دوره با القابی همچون «عالیجناب سرخپوش» و «آغاسی» به وی می تاختند، در دوره 88 وی را «تکیه گاه» و «امیرکبیر» زمان خطاب کردند.

در اواسط دهه 80 و پس از درگذشت آیت الله مشکینی در سال 86، او رئیس مجلس خبرگان رهبری شد اما در اسفند سال 89 و پس از نقش خاص و متفاوتی که در فتنه 88 ایفا کرد، آیت الله مهدوی کنی با اکثریت آرا برکرسی ریاست این مجلس نشست.

مرحوم هاشمی البته پس از وقایع 88 همچنان از سوی رهبری به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابقا شد و این جایگاه آیت الله را نزد رهبر معظم انقلاب نشان می داد.

آیت الله هاشمی که معتقد بود قطار انقلاب در سال 84 با انتخاب احمدی نژاد از ریل خود خارج شده است، در سال 92 باوجود رد صلاحیتش برای کاندیداتوری، حمایت همه جانبه ای از روحانی داشت و همواره در طول مدت ریاست جمهوری روحانی از وی حمایت کرد.

یار و رفیق دیرین مقام معظم رهبری روز 19 دی ماه در عصر یک روز زمستانی علیرغم تلاش پزشکان به دلیل عارضه قلبی در سن 82 سالگی دار فانی را وداع گفت و جسمش در مرقد امام (ره) آرام گرفت.

حوزه احزاب خبرگزاری فارس در اولین سالگرد مرحوم هاشمی رفسنجانی در بخش های مختلف ازجمله دوران دفاع مقدس، سازندگی، اصلاحات، دهه 80 و ریاست جمهوری روحانی و... در گفت و گو باشخصیت های سیاسی به بررسی ابعاد شخصیتی، مدیریتی و سیاسی و فکری وی پرداخته است.

البته در پرونده «مبارز کهن سال» وابستگان آیت الله روایتگر ابعاد زندگی خصوصی و مشی خانوادگی او هستند و این پرونده تلاش می کند تصویر دقیق تری از 82 سال مجاهدت آیت الله برای انقلاب اسلامی را بازنمایی کند.

بیشتر بخوانید:

(1) محمد هاشمی: آیت الله هاشمی رفسنجانی در همه دوره ها از جمله دوره دوم خرداد مظلوم واقع شده بود

(2) غلامعلی رجایی: جریان اصلاحات وقتی به تعقل رسید، از هاشمی مشورت گرفت و از ایشان استفاده کرد

(3) باهنر: اصلاح طلبان آن چنان نارنجک روی سر هاشمی خالی کردند تا وی را پودر کردند

​(4) محسن هاشمی: یکی از راهبردهای آیت الله هاشمی در عدالت اجتماعی، توزیع «ثروت» به جای توزیع «فقر» بود

(5) مصباحی مقدم: هاشمی گفت کارگزارانی ها در دولت اصلاحات به من نارو زدند

(6) دری نجف آبادی: هاشمی «اعتدال» را در برابر تندروی اصلاح طلبان مطرح کرد

(7) توکلی بینا: هاشمی از استفاده اسلحه ها برای ترور «منصور» خبر داشت

(8) رفیقدوست: لیبرال مسلکی هاشمی در سال 88 تکرار رفتار او در سال 60 بود

(9) هاشمی از سال 88 آنقدر فاصله اش را با اصلاح طلبان کم کرد تا از او حمایت کنند

برخی از مهم ترین محورهای این مصاحبه بدین شرح است:

  • تیم اقتصادی هاشمی نسخه های نئولیبرالی را بازسازی کردند
  • «عدالت» حلقه مفقوده توسعه اقتصادی مدل هاشمی بود
  • ​آقای هاشمی معتقد بودند بیمارستان ها باید خودگردان باشند
  • تفسیر هاشمی از اسلام سرمایه دار مسلکانه بود
  • هاشمی از روشنفکران شبه مدرن و تهاجم فرهنگی آن ها حمایت کرد
  • درک آقای هاشمی از اعتدال، فهم لیبرالی بود
  • هاشمی انقلابی گری را نوعی رادیکالیسم می دانست
  • دولت آقای هاشمی واقعیت تهاجم فرهنگی را هیچ وقت درک نکرد
  • اصطلاح سردار سازندگی را مهاجرانی باب کرد و به دنبال تمدید ریاست جمهوری هاشمی بود
  • جریان روشنفکری ایران پس از اقدام مسلحانه ضربه سنگینی خوردند
  • در زمان هاشمی روشنفکری منسوخ احیا شد

آنچه در ادامه می آید گفت و گوی تفصیلی فارس با شهریار زرشناس کارشناس مسائل سیاسی و اقتصادی است، وی از نویسندگان ماهنامه سوره در دوران سردبیری مرتضی آوینی بوده است.

زرشناس که از منتقدان جریان نواندیشی دینی، غرب مدرن و وضعیت علوم انسانی در ایران است که در این گفت و گوی تفصیلی نیز به جریان شناسی احزاب کارگزاران، مشارکت حزب اعتدال و توسعه پرداخته و خاستگاه آن ها، نحوه شکل گیری و تفاوت و شباهت های این جریانات از دوره هاشمی به بعد را بررسی می کند.

وی همچنین به بررسی و نقادی رویکردهای اقتصادی و فرهنگی و زیرساخت های نئولیبرالی دولت هاشمی در این دو ساحت می پردازد و تصریح می کند که چگونه این نوع دیدگاه به آسیب های عمیق در اقتصاد و فرهنگ ایران منجر شد.

مشروح گفت و گوی خبرنگاران حوزه احزاب خبرگزاری فارس با شهریار زرشناس در ادامه می آید:

فارس: بعد از فوت آقای هاشمی ادبیات های مختلفی از سوی موافقان و مخالفان ایشان ترویج یافت، به همین دلیل قصد داریم در این گفت وگو بازخوانی از عملکرد ایشان داشته باشیم و به عنوان اولین سوال لطفا ارزیابیتان را از عملکرد آقای هاشمی بفرمائید؟

زرشناس : در مورد آقای هاشمی باید به بررسی دو بخش فرهنگی و اقتصادی عملکرد ایشان بپردازیم و ابتدا باید مروری بر مواضع اقتصادی و فرهنگی هاشمی در دوران ریاست جمهوری به بعد ایشان داشته باشیم؛ شخصیت سیاسی قبل از انقلاب و شخصیت سیاسی ایشان حدفاصل سال های 57 تا دوران ریاست جمهوری را کنار هم گذاشته و به بررسی دهه 70 به بعد بپردازیم.

درواقع آغاز بحث باید از آنجایی باشد که آقای هاشمی بسیار مؤثر می شود، نه اینکه دهه 60 مؤثر نبود اما آنجایی که ما می توانیم به صورت روشن درباره ایشان سخن گفته و آن را ارزیابی کنیم مربوط به دوران ریاست جمهوری ایشان می شود که دوران بسیار حساسی هم است.

وقتی انقلاب پیروز می شود این انقلاب ساخت سیاسی غرب زده شبه مدرن در ایران -یعنی رژیم پهلوی- را کاملاً درهم می شکند اما ساخت اقتصادی و فرهنگی شبه مدرن در ایران باقی می ماند و از سال 57 تا 68 به دلیل اینکه انرژی عظیمی به واسطه انقلاب و آرمان گرایی انقلابی آزاد شده با یک فرصت طلایی مواجه هستیم تا انقلاب بتواند آرمان های خودش را به حوزه اقتصاد و فرهنگ وارد و آنها را به شیوه انقلابی متحول و دگرگون کند بنابراین آن دوران از این باب مهم و حساسی است.

البته این اتفاق در سال های 57 تا 68 رخ نمی دهد و یکی از دلایلش تمایلات روشنفکری تیم مدیریتی آن دوره کشور در قوه مجریه است این تیم مرزبندی روشنی به لحاظ اعتقادی به علوم انسانی نداشت، این تیم به این باور نداشت که اساساً در این دوران به علم اقتصاد و سیاست اسلامی نیاز داریم و بر آن مبنا باید نظام سازی کنیم البته برای این کار انگیزه ای هم نداشتند و بهانه شان این بود که فرصت نداریم، چون جنگ است و باید اقتصاد را به روز اداره کنیم و این اتفاق نیفتاد.

*اولین بنای برنامه توسعه توسط آقای هاشمی بعد از جنگ گذاشته می شود

از سال 67 و بعد از پایان جنگ، بعداز اینکه فرآیند قطعنامه پیش آمد می خواستیم اقتصاد کشور را بعد از شرایط جنگ بازسازی کنیم، و به این ترتیب اولین سنگ بنای برنامه توسعه از این زمان گذاشته شد و نقش آقای هاشمی از اینجا شروع می شود لذا از اینجا به بعد ما باید بدانیم حرکت آقای هاشمی چگونه است.

فارس: اقتضائات سال 68 به لحاظ زمانی چگونه است؟

زرشناس : این زمان تقریباً اواسط دهه 1980 میلادی است، دورانی است که یک دهه از ظهور و تسلط نئولیبرال ها بر کشورهای متروپل سرمایه داری جهانی گذشته است، یعنی اواسط دهه 1980 را که نگاه می کنید می بینید درست یک دهه است که ایدئولوژی سوسیال دموکراسی لیبرال در کشورهای متروپل در نظام جهانی و تمام کشورهای غرب مدرن عقب رفته است و نئولیبرال ها آمده اند.

شما می بینید وقتی آقای هاشمی رئیس جمهور می شود یک تیم اقتصادی بروکرات را بر سرکار می آورد که این تیم عمدتاً تیمی است که در سال های دهه 60 در دولت آقای موسوی هم بودند، وقتی عملکرد این تیم را نگاه می کنید می بینید این ها به هیچ وجه به دنبال این نمی روند که اقتصاد ظالمانه نامتوازن بیمار وابسته شبه مدرن در ایران را به صورت بنیادین دگرگون و یک الگوی مثلاً اسلامی ـ بومی، ایرانی و یک الگوی عدالت طلبانه را جایگزین کنند و ساخت اقتصادی را تغییر بدهند و نسخه ای برای تغییر آن داشته باشند.

* تیم اقتصادی هاشمی نسخه های نئولیبرالی را بازسازی کردند

فارس: مهم ترین برنامه ای که تیم اقتصادی آقای هاشمی در آن مقطع دنبال می کرد، چیست؟

زرشناس : این ها دقیقاً کاری که می کنند این است که نسخه های رایج نئولیبرال را می آورند و این ساخت اقتصادی را که براثر انقلاب ضربه خورده اما از بین نرفته و علیرغم وجود برخی اختلالات همچنان سرپاست را کاملاً بر مبنای نسخه های نئولیبرالی بازسازی کنند.

به نظرم این سنگ بنای بسیاری از مشکلاتی است که بعدها گریبان گیرمان می شود؛ ما باید توجه کنیم وقتی در یک کشوری انقلاب رخ می دهد، فقط نمی خواهد ساخت سیاسی را درهم بشکند، اگر قرار بر این بود فقط تجسم اراده سیاسی حکومت را درهم شکسته و ساخت اقتصادی و فرهنگی پیشین آن را حفظ کنیم، آن ساختار اقتصادی و فرهنگی بازتولید شده و ساخت سیاسی را هم تصرف می کنند.

در سال 68 به بعد انقلاب باید وارد ساخت اقتصادی می شد و به سرعت یک نسخه اسلامی ـ ایرانی و بومی برای اقتصاد تنظیم می کرد؛ کار شاقی هم نبود، و با نگاهی به تجربیات انقلاب های پیروز در کشورهای پیرامونی متوجه می شویم بسیاری از آن ها توانستند تا درجاتی و بعضا تا درجات بالا این نسخه ها را اجرایی و عملیاتی کنند لذا کار فوق العاده ای نبود.

* دگرگون کردن ساخت اقتصاد شبه مدرن ایران کار شاقی نبود

کافی بود اندکی به ظرفیت های اندیشه ای خودمان حتی در حد مباحثی که شهید مطهری در کتاب «نظری به مبانی نهضت اسلامی» و شهید صدر مطرح کرده توجه می کردیم است سپس به بررسی احکام فقهی و محوریت عدالت فقه شیعه در حوزه های اقتصادی پرداخته و همه این موارد را با تجربه انقلاب های پیروز در کنار هم قرار داده و منظومه ای را طراحی می کردیم تا بر این اساس اقتصاد شبه مدرن ایران از بیخ و بُن دگرگون شده و ریل گذاری های آن را تغییر می کرد اما در دوره آقای هاشمی این اتفاق به عکس رخ داد.

*بازسازی اقتصاد کار اشتباهی نبود اما نسخه غلطی انتخاب شد

فارس: اما برخی از کارشناسان معتقدند اگر سیاست های اقتصادی که آقای هاشمی و دولت سازندگی در فکر داشت، اجرایی نمی شد امروز وضعیت کشورمان به این شکل نبود؟

زرشناس : چه چیزهایی؟

فارس: مثلاً چشم اندازی که ایشان در بحث بازسازی داشت،یا همین مترو...

زرشناس : من نمی گویم مدل اقتصادی اسلامی ـ ایرانی اگر می خواست اجرا شود، این مدل مترو نمی ساخت یا ماشین مردم را تغییر نمی داد، یا خیابان نمی ساخت، من از این ها صحبت نمی کنم؛ من از مناسبات اقتصادی صحبت می کنم، این ها دو چیز متفاوت اند، شما ممکن است در مناسبات اقتصادی سرمایه داری و سوسیالیستی ماشین بسازید،این ربطی ندارد یعنی مناسبات اقتصادی را اگر بخواهید عادلانه کنید به این معنا نیست که خیابان، خانه، مترو و راه آهن نمی سازید یا هواپیما تولید و وارد نمی کنید، این حرف ها نیست! بحث مد نظر من مناسبات است، من نمی گویم بازسازی اقتصاد کار بدی بود حرف من این است که نسخه غلطی برای این کار انتخاب شد.

*نسخه نئولیبرال برای اقتصاد ایران جواب نمی دهد

من می گویم نسخه ای که انتخاب شد نسخه نئولیبرال بود و اتفاقاً این نسخه برای اقتصاد ایران جواب نمی دهد؛ در عملکرد این دولت هم این مساله رخ داده است زیرا نسخه نئولیبرال برای هیچ اقتصاد، حتی اقتصاد کشورهای متروپل هم جواب نمی دهد، شما به تجربه نسخه های نئولیبرال در اقتصاد متروپل مراجعه کنید، به نظرتان علت شورش های شب های پاریس در سال های 2008، 2009 چیست؟ شورش های مکرر حومه پاریس، به چه دلایلی رخ داد؟ شب های مونیخ 2008 و 2009 که مردم چندین شب می آمدند و بنزها و ماشین های گران قیمت را به آتش می کشیدند، علتش چیست؟ ببینید شورش لندن در سال 2011 که یک هفته لندن را دربرگرفت و 16 هزار پلیس برای حفظ امنیت وارد شده و اعلام کردند در صورت نیاز ارتش را وارد لندن می کنیم ـ این مسائل مربوط به تابستان 6 سال پیش است ـ این ها ریشه در کجا دارد؟ این ها کشورهای متروپل هستند! ببینید سیاست های نئولیبرالی با اسپانیا در دهه اخیر چه کرده است!

سیاست های نئولیبرالی با یونان چه کرده است! یونان قبل از اینکه این شخصیت جدید از چپ میانه بیاید و یک مقدار از نئولیبرالیسم عدول کند به چه روزگاری افتاده بود؟ سیاست های نئولیبرالی با کشورهای پیرامونی چه کرده است؟ آرژانتین 1980 صنعتی ترین کشور آمریکای لاتین بود و پس از اجرای نسخه نئولیبرال به چه روزگاری دچار شد؟ چرا و چگونه مکزیک در دهه 1970 تبدیل به بدهکارترین کشور جهان شد؟! ببینید سیاست های نئولیبرال حتی در ترکیه چه کرده است؟

بنابراین سخنم پیرامون سیاست اقتصادی است، من نمی گویم چرا مترو تولید کردند؟ مگر قرار بود مردم به جای مترو یا ماشین سوار اسب و قاطر شوند؟ عرض من این بود ما باید اقتصاد را بازسازی می کردیم، یقیناً باید این کار را انجام می دادیم؛ اما با کدام مدل؟

*مدل مدنظر انقلاب توزیع عادلانه ثروت بود یا یک مدیریت اشرافی متموّل متجمل؟

نکته این است مدل اصلی باید بر مبنای توزیع عادلانه یا نسبتاً عادلانه سرمایه و امکانات باشد یا اینکه قرار است یک مدیریت اشرافی متموّل و متجمل درست کنیم؟ آن هم به قیمت خرد شدن انبوهی از فقرا و فرودستان!

*مدل نئولیبرال از مسئولیت اجتماعی دولت نسبت به فرودستان می کاهد

مدل نئولیبرال دومی است، در این مدل مسئولیت اجتماعی دولت نسبت به شهروندان و فرودستان کاهش می یابد، این مدل معتقد است بیمارستان ها باید خودشان، خودشان را تأمین کنند، طبق این مدل آموزش و پرورش رایگان معنا ندارد و خود مردم باید پول تحصیل فرزندانشان را بدهند، این مدل وقتی می خواهد با آدم ها قرارداد کار ببندد، در این قرارداد هیچ تضمینی به کارگر و کسی که نیروی کار را می فروشد نمی دهد، برای اینکه اگر فردا او را نخواست بتواند به راحتی او را بیرون کند و اهمیتی هم نمی دهد که چه بر سر او می آید؛ بنابراین مدل نئولیبرال آسیب های اجتماعی متعددی نظیر بیکاری تولید کرده و استثمار را افزایش می دهد، آن وقت نتیجه اش چه می شود؟

* آقای هاشمی معتقد بودند بیمارستان ها باید خودگردان باشند

آقای هاشمی و سیاست های دولتش معتقد بودند بیمارستان ها و مدارس باید خودگردان باشند، می دانید این ها یعنی چه؟! یعنی امروز همین مدارس دولتی نصف و نیمه ای که ما داریم، هم وجود نداشت؛ یعنی همین امروز که نام مدرسه دولتی است ولی مثلاً 150 یا 200 هزار تومان از اقشار فرودست این جامعه که واقعاً پرداخت آن برای آن ها به عنوان شهریه و کمک و غیره سخت است، می گیرند هم نبود و این محرومیت عده زیادی از دانش آموزان از تحصیل حتی در مقطع ابتدایی را ایجاد می کرد. طبق این مدل همین بیمارستان های دولتی امروز با هر کیفیتی که هستند و خدماتی ولو اندک را رایگان ارائه می دهند هم وجود نداشت!

*امام همواره روی مبارزه با سرمایه داران زالوصفت تکیه کردند

من روی نسخه بحث دارم و بعد برگردیم به آرمان گرایی انقلاب، برگردیم به مکتب امام خمینی، شما بیانیه های امام را در دو سه سال آخر عمرشان نگاه کنید، چقدر روی عدالت، حمایت از مستضعفین، مبارزه با سرمایه داران زالوصفت تأکید کردند. مدل نئولیبرالی یک مدل سرمایه داری است؛ آن هم بدترین مدل سرمایه داری.

* تفسیر هاشمی از اسلام سرمایه دار مسلکانه بود

فارس: شما گفتید اقتصاد نئولیبرال در کشور ما جواب نمی دهد، صفتی که برای آقای هاشمی استفاده می شود «سیاستمدار اقتصاددان» است، ایشان از قبل از انقلاب فعال بوده و بافت جامعه ایران را به خوبی می شناخت، کدام منظومه فکری و فرهنگی در آقای هاشمی منتج به اتخاذ سیاست های نئولیبرالی می شود و منظومه فکری آقای هاشمی چه نسبتی با آرمان های امام دارد؟

زرشناس : من این را کم وبیش توضیح می دهم و خیلی صریح نمی گویم؛ درواقع تفسیر آقای هاشمی ـ به بعضی از تفاسیر ایشان هم نگاه کنیدـ از اسلام، سرمایه دار مسلکانه است، یعنی اگر بخواهم روشن صحبت کنم، ایشان در یکی از خطبه های نماز جمعه سال های 60 به اصحاب صُفه در زمان حضرت رسول (ص) اشاره کرده و گفتند آن زمان هم فقیر و غنی بود و پیامبر چند زن داشتند و اصحاب صُفه حتی حداقل زندگی را نداشتند ـ حالا شن نزول این بحث دارد که در چه شرایطی بوده و نوع نگاه مهم است ـ و با استناد به این مثال تاریخی درصدد توجیه این مطلب بود که بر مبنای اسلامی می توانیم به جامعه ای معتقد باشیم که در آن فقیر و غنی وجود داشته باشند و یکی گرسنه و چیزی نداشته باشد.

*انقلاب کردیم که ساخت اقتصادی تغییر کند

یعنی این منظومه فکری وقتی به قدرت می رسد می آید یک نسخه سرمایه داران را برای اقتصاد ایران انتخاب می کند، بعد نه اینکه سرمایه داری اقتصادی در ایران نبوده، اقتصاد قبل از انقلاب هم سرمایه داری بود، سرمایه داری شبه مدرن بود منتها از رژیم پهلوی توقعی جزء این نمی رفت و اقتصاد شبه مدرن سرمایه دارانه ناکارآمد نامتوازن توسط دولت رضاشاه ساخته شد و به همین خاطر است که وزن دولت در اقتصاد ایران این قدر قوی است.

انقلاب شد که این ساخت اقتصادی تغییر کند، انقلاب بر مبنای یک نوع آرمان گرایی عدالت طلبانه شیعی انجام شد و در شعارهای انقلاب نفی این ظلم و استثمار وجود داشت.

فارس: خود آقای هاشمی هم برای این تغییر رژیم هزینه داد.

زرشناس : صد درصد؛ من منکر این ها نیستم ولی ما داریم در مورد عملکرد و خروجی صحبت می کنیم.

* مدل اقتصاد نئولیبرالیسم مدل انقلابی نیست، مدل انقلاب زدایی است

فارس: چه می شود که این تغییر در شخصیت ایشان ایجاد می شود؟

زرشناس : من بحث شخصی نمی کنم نه روی نیت ایشان صحبت می کنم و نه روی انگیزه ها، من روی عملکرد صحبت می کنم. شما به هر اقتصاددانی رجوع کنید، مدل اقتصادی اجرا شده توسط آقای هاشمی را نئولیبرالی می داند، نئولیبرالی 4، 5 مؤلفه مشخص دارد و شامل نوع خصوصی سازی، نوع تعدیل، نوع نگاه ایشان به خودگردانی، نوع نگاه ایشان به مانور تجملات می شود این ها حرف های من نیست و فکر کنم حتی اقتصاددانی اصلاح طلبی نظیر آقای فرشاد مومنی هم به این مطلب تاکید می کند که اقتصاد نئولیبرالیسم نه تنها مدل انقلابی نیست بلکه مدل انقلاب زدایی است و بر اساس آن انقلاب به نفع سرمایه داری عقب رانده می شود.

چارچوب سرمایه داری شبه مدرن پس از انقلاب باید به صورت زیربنایی و انقلابی تغییر می کرد اقدامی که صورت نگرفت و حتی به عکس آمدند این مدل را بر مبنای نسخه نئولیبرالی بازسازی کردند و به همین دلیل اقتصاد ایران در مسیر نئولیبرالی ریل گذاری شد و این ریل گذاری تا به امروز ادامه دارد و این امر یکی از دلایل مهمی است که نمی توانیم از بسیاری از معضلات رها شویم.

فارس: اقتصاد ایران نامتوازن است.

زرشناس: بله اقتصاد شبه مدرن ایران ذاتاً نامتوازن است، این دستورالعمل اقتصاد مقاومتی که امام خامنه ای دادند دقیقاً برای همین است که این عدم توازن را به هم بزند، اقتصاد شبه مدرن ایران از لحظه طراحی شدن توسط استعمارگران تا لحظه اجرایی شدن توسط دولت رضاشاه، نامتوازن تولید و بخش مولد از بخش غیرمولد جدا شد علاوه بر این بخش مولد ضعیف و بخش غیرمولد قوی بود و اینگونه است که منبع تولید به جای اینکه در اقتصاد، صنعت یا کشاورزی باشد، در نفت قرارگرفته است.

یک بخش کوچکی به نام نفت تمام اقتصاد و تولید ثروت را به عهده می گیرد ولی بخش عظیم و حکیمی به نام خدمات و تجارت فقط مصرف می کند، این ساخت اقتصادی نامتوازن است و حرکت اقتصاد نامتوازن زمینه ساز نتایج نامطلوب و مشکلات متعدد است.

فارس: چه نتایجی دارد؟

زرشناس : بیکاری، تورم، بحران های رکودی ـ تورمی است؛ وقتی شما می خواهید از این شرایط رها شوید باید این مدل و ساختار را تغییر بدهید، به من بگویید مدل اقتصادی آقای هاشمی کجا این کار را کرد؟ آقای هاشمی نسخه ای را برای اقتصاد آورد که این روند را بدتر کرد و اینگونه ساختار توازنی اقتصاد ایران لاینحل باقی ماند و بازتولید عادلانه ثروت به نفع اقشار فرودست که از شعارها و خواسته های انقلاب بود، محقق نشد.

*مهاجرانی و امثال او به هاشمی لقب سردار سازندگی دادند

فارس: برخی معتقدند بعد از پایان جنگ هدف گذاری بازسازی و توسعه و نسخه ای که آقای هاشمی پیاده کرد درنهایت ایشان را به عنوان سردار سازندگی مطرح کرد.

زرشناس : فکر می کنم عطاالله مهاجرانی و امثال آن ها چنین لقبی را به هاشمی دادند.

* عدالت حلقه مفقوده توسعه اقتصادی مدل هاشمی بود

فارس: درنهایت بعضی از اقتصاددان ها می گویند ما با نیت آقای هاشمی کاری نداریم ولی او در مباحث اقتصادی خوب کارکرد، سؤال این است اگر این نسخه غلط بود باید بگوییم این نسخه هیچ دستاوردی نداشته چون برای مردم این مهم است که مثلاً جاده آسفالت شده و برق و تلفن و خدمات داشته باشند، توضیح دهید چرا این نسخه غلط است و چه آسیبی با اجرای آن ایجاد شد؟

زرشناس : هر نسخه اقتصادی یک سلسله زیرساخت را پدید می آورد، زیرساخت ها نیز صنایع و سرمایه را تولید می کند، شما نسخه شاه و رضاشاه را هم نگاه کنید، آن ها هم این کارها را کردند یعنی یک بخش صنعتی مونتاژ در نساجی و غیره در ایران ایجاد شد، حتی انقلاب سفید با آن نتایج فاجعه بارش کشاورزی ما را مکانیزه کرد که البته منجر به بدتر شدن اوضاع شد.

فارس: در این طرح آقای هاشمی چه کارهایی را باید می کرد که انجام نداد؟

زرشناس : دقیقاً بحث بر سر همین است که چه چیزهایی انجام نداد؛ باز توزیع عادلانه ثروت، اولین مدل توسعه ما زمان آقای هاشمی نوشته شد، این برنامه توسعه باید به گونه ای نوشته می شد که یکی از محورهای اصلی آن عدالت باشد، یعنی تماماً این ها در بیانات امام خامنه ای آمده است و من تعجب می کنم که چرا به این ها دقت نمی کنیم.

امام خامنه ای دائم در آن سال ها می گفتند که توسعه خوب است اما توسعه ای که همراه با عدالت باشد، عدالت یعنی چه؟ یعنی اگر ما می خواهیم راه سازی و جاده سازی کنیم، مبنا را روی این بگذاریم که سرمایه ها به گونه ای حرکت کنند که یک بخش زیادی از آن ها به جای اینکه در دست یک گروه خاص تمرکز پیدا کند، میان مردم و بین اقشار مختلف توزیع شود.

* از دل سیاست های هاشمی برج سفید پاسداران و مال های بزرگ درآمد

فارس: یعنی خروجی سیاست های آقای هاشمی را ....

زرشناس: ببینید از دل سیاست های آقای هاشمی چه درآمد؟ اول برج سفید پاسداران تهران و بعد مجموعه ها و مال های بزرگ تجاری، چه کسی از این ها استفاده می کنند؟ کدام درصد از مردم تهران یا ایران از این فرهنگ بهره می برند؟

بازتوزیع عادلانه یعنی واردات خودرو و تنوع در واردات پفک؟ خدمات بهداشتی در دوره آقای هاشمی برای اقشار محروم ارزان تر شد یا گران تر؟ آیا مدارس رایگان که جزء الزامات قانون اساسی ماست، صورت گرفت؟ قانون اساسی الزام کرده است آموزش و پرورش باید رایگان باشد، آیا بهداشت رایگان تضعیف شد یا تقویت؟ در قانون اساسی ایران تامین مسکن به عهده دولت است آیا این اتفاق رخ داد یا اینکه جامعه به سمت بحران مسکن رفت و دچار بورژوازی مستقلات شدیم؛ در دوره آقای هاشمی در فرآیند خصوصی سازی چه پیش آمد؟

توصیه های امام خمینی در مورد برنامه توسعه برای اواخر سال 66 است، یعنی قبل از تدوین این برنامه، امام بر روی دو عنصر تأکید می کنند، می گویند حتماً کاری کنید که سرمایه های کوچک و متوسط میدان عمل پیدا کند و نگذارید سرمایه های بزرگ همه چیز را در کنترل بگیرند، اصلاً شما بیایید عیناً دستورهای امام خامنه ای را نگاه کنید، ایشان هم مکرر روی همین مسئله بحث می کنند و می گویند اقتصاد را مردمی و سرمایه های کوچک و متوسط را تقویت کنید و نگذارید سرمایه های بزرگ تُرک تازی کنند.

*خصولتی نتیجه عملکرد خصوصی سازی دوره آقای هاشمی است

حالا عملکرد آقای هاشمی را ببینید، او چه کرد؟ قبل از اینکه آقای هاشمی رئیس جمهور شود ما یک حلقه متمول متجمل دولتی سرمایه دار نداشتیم، ولی فرآیند خصوصی سازی ایشان چه نتایجی داشت؟ از خصوصی سازی ایشان یک دفعه حلقه ای تحت عنوان خصوصی سازی شکل گرفت همان پدیده ای که امروز خصولتی نام دارد و این دقیقاً نتیجه عملکرد خصوصی سازی دوره آقای هاشمی است که روندش مستمر شد.

یعنی به جای اینکه با سهام عام به صورت گسترده مالکیت را به انبوه مردم واگذار کنند، فلان وزیر، فلان معاون وزیر کل یا مدیرکل صاحب این ها شدند و باقیمت های نازل کارخانه ها و شرکت های خصوصی را خریداری کردند و به این صورت بخش نامتوازن تقویت شد.

*هاشمی فکر می کرد راه حل نئولیبرالی می تواند اقتصاد ایران را نجات دهد اما نداد

در دوره قبل از آقای هاشمی -که البته من دوره قبل از آقای هاشمی را اصلاً قبول ندارم و معتقدم بزرگ ترین ضربه را دولت موسوی به ما وارد کرد چون فرصت طلایی دهه 60 را از ما گرفت چرا که در آن دوران زمینه بازسازی و انقلابی کردن اقتصاد ایران وجود داشت اما آقای موسوی هم به ما ضربه وارد کرد، اینک با بررسی مولفه های نئولیبرالیسم در اقتصاد عملکرد آقای ایشان را هم بسنجید.

من نمی خواهم منکر خدمات و زحمات ایشان شوم، ممکن است آقای هاشمی نیت خیلی خوبی هم داشت، منتهی تشخیص وی این بود که راه حل نئولیبرالی می تواند اقتصاد ایران را نجات دهد اما نداد.

*زندگی اشرافی مدیران از دوره هاشمی آغاز شد و قبل از آن نبود

فارس: اگر در این بخش یک جمع بندی از صحبت های شما داشته باشیم، به این نتیجه می رسیم که شما معتقدید عدم بازتوزیع عادلانه ثروت و عدالت باعث شد که یک طبقه اشرافی ایجاد شود و به نوعی تبارسالاری در کشور شکل بگیرد؟

زرشناس : دقیقاً. متأسفانه بیان ایشان در مورد مانور تجمل همین کارکرد را داشت، یعنی چه که نماز جمعه باید عرصه مانور تجمل مدیران و مسئولان باشد؟ این تصور که مدیر حق دارد اشرافی زندگی کند در دوره آقای هاشمی ظهور کرد و قبل از آن نبود.

*هاشمی برای بازسازی نسخه نئولیبرالی در ایران «مانور تجمل» را مطرح کرد

فارس: چه شد که در نماز جمعه بحث «مانور تجمل» را به صراحت اعلام کردند؟

زرشناس : نمی توانم نیت ایشان را بگویم ولی چیزی که می توانم بگویم این است، ایشان در فضایی که هنوز به شدت انقلابی بود و آرمان گرایی و عدالت خواهی ذر آن بسیار پررنگ بود، اقتصاد ایران را بر مبنای نسخه نئولیبرالی بازسازی و مناسبات اقتصادی غیرعادلانه ای را حاکم کرد.

نتیجه این نسخه هم روشن بود؛ شکاف طبقاتی و تشدید تورم چنانچه بالاترین میزان تورم در تاریخ اقتصاد بعداز انقلاب متعلق به دوره آقای هاشمی و سال 1374 است، شورش های اسلامشهر و وقایع مشهد نیز همگی در دولت ایشان رخ داد.

مشکل دیگر این مدل این بود که برای اجرای آن باید یک سلسله از هنجارها همچون ساده زیستی مسئولان می شکست در دهه 60 اگر یک مسئول ماشین گران قیمت داشت ضد ارزش بود وبه طور کل تجمل یک ضد ارزش تلقی می شد و ساده زیستی برای مردم یک ارزش بود. من یادم است سال سوم، چهارم دبیرستان با شلوار نو به مدرسه رفتم دوستان به من می گفتند که این نشانه سرمایه داری است و من به آن ها گفتم هر شلواری یک روز نو است، نمی شود که آن را نپوشم.

* هاشمی تجمل مسئولان و اشرافیت گرایی را تبدیل به ارزش کرد

آقای هاشمی این نگاه را تغییر داد و تجمل مسئولان و اشرافیت گرایی را تبدیل به ارزش کرد و دقیقاً این لازمه آن سیاست است، وقتی شما می خواهید سیاست نئولیبرالی ایجاد کنید، با آرمان گرایی عدالت خواهانه انقلابی نمی توان آن را اجرا کرد ازاین رو باید این مدل را شکسته و به مردم بگویید این حق مسئولان است که تجملاتی باشند و باید این کار را انجام دهند.

* هاشمی اقتصاد ایران را ریل گذاری کرد

فارس: آقای زرشناس اینجا تناقضی وجود دارد و آن هم این است که اگر سیاست های دولت آقای هاشمی منجر به این هنجارشکنی ها و درنهایت منجر به ظلمی در حق مردم شد، چه می شود در جریان انتخابات خبرگان سال 94 مردم به آقای هاشمی اقبال نشان دادند، بنابراین اگر سیاست ها و خدمات ایشان غلط بوده، چطور می شود مردم نسبت به آقای هاشمی اقبال نشان می دهند؟

زرشناس : ابتدا من از عرایض قبلی خود یک جمع بندی داشته باشم، مدل اقتصادی آقای هاشمی مدل نئولیبرالی بود که این مدل به جای اینکه مشکلات اقتصادی ایران را رفع کند یا کاهش دهد، کاملاً آن را تشدید و تعمیق کرد.

تعمیق و تشدید این مشکلات خودش ریشه بسیاری از مسائل شد که ما امروز با آن روبرو هستیم، بسیاری از آسیب های اجتماعی همچون کارتن خواب ها، گور خواب ها و حجم وسیع بیکارها و عدم توازن ساختاری که به شدت در اقتصاد امروز ایران بالاگرفته است ریشه در اقتصاد آن دوران دارد.

فارس: یعنی اقتصاد امروز امتداد سیاست های آقای هاشمی است؟

زرشناس : دقیقاً امتداد آن است، آقای هاشمی اقتصاد ایران را ریل گذاری کرد، چون اولین برنامه توسعه را هم ایشان طراحی کرد، اصلاً برای اولین بار است که بعداز انقلاب، از سال 57 تا 68 ما برنامه ریزی استراتژیک برای اقتصاد نداریم، فرصت طلایی که مهندس موسوی از دست داد همین است، چون ایشان در آن فرصت طلایی می توانست این روند استراتژیک را تغییر دهد اما نکرد، به نظرم او نیز به یک اقتصاد اسلامی عدالت طلبانه اعتقاد نداشت تا نوبت به آقای هاشمی رسید.

در شرایطی که جنگ تمام شده و فرصت بازسازی اقتصاد ایجاد شده بود اگر یک مدل عدالت محور انتخاب می شد، وضع ما بسیار متفاوت بود و امروز در این مخمصه اقتصادی نبودیم که ازنظر اقتصادی این قدر ضعیف شویم که آمریکا و نظام جهانی هر وقت بخواهند با تحریم ما را زیر فشار بگذارند و مدام نفس ما را بگیرند.

*مدل اقتصادی آقای هاشمی مشکلات اقتصادی ایران را تشدید کرد

پس مسئله این است که مدل اقتصادی آقای هاشمی مشکلات اقتصادی ایران را تشدید کرد؛ اما فرمودید چرا مردم تهران به ایشان رأی بالایی برای خبرگان دادند؟ برای پاسخ به این سؤال باید به عقب برگردیم، آقای هاشمی در دوره اول ریاست جمهوری خود با وعده های زیادی که داد حدود 16 میلیون رأی آورد اما چهار سال بعد و در سال 72 این رأی کاهش چشمگیری داشت.

فارس: این را براساس رقابت انتخاباتی آقای توکلی با آقای هاشمی مطرح می کنید؟

زرشناس: بله.

فارس: چرا؟

زرشناس: چون تعداد افراد برخوردار از حق رأی بیشتر شده بود، اما رأی ایشان از 16 میلیون به 9 میلیون رسید و در مقابلش آقای توکلی که یک فرد گمنام بود فقط با دو سه برنامه تلویزیونی که سیاست اقتصادی هاشمی را نقد کرد، 4 میلیونی شد.

آقای محمد هاشمی مانع برنامه سوم آقای توکلی شد و حتی اجازه پخش هم به آن نداد که بعداً خود آقای هاشمی به عنوان رئیس جمهور اجازه پخش این برنامه را صادر کرد.

چه به سر تهران آمد؟ تهران سال 68 را با تهران سال 72 مقایسه کنید، تهرانی که کرباسچی شهردار آن نشده بود و تهرانی که کرباسچی شهردار آن شد چقدر تفاوت داشت؟ تهران دچار تورم و فرآیندی شد که کم کم به فروش تراکم ها انجامید.

فارس: و اینکه وقایع سال 71 نیز در اعتراض به وضعیت اقتصادی دوره هاشمی شکل گرفت؟

زرشناس : ما در سال 71 وقایع مشهد و اسلامشهر و اندکی بعد قزوین راداریم، این ها نتیجه چیست؟ چرا در تمام پروژه سال های 60 تا 67 در اوج جنگ و موشک باران ما چنین مسائلی نداشتیم؟ ولی در یک بازه زمانی کوتاه از سال 68 تا 72 که آقای هاشمی رئیس جمهور شده 4 شورش بزرگ شهری ایجادشده است! این اتفاق بعد از ریزش آراست، این جواب سؤال شماست.

*ناطق نوری دائم مدح و ثنای هاشمی را می گفت

ویژگی اصلی خاتمی این بود که خودش را خارج از سیستم موجود، یعنی خارج از سیستم آقای هاشمی نشان داد، چون مردم فکر می کردند ناطق نوری ادامه همان مسیر هاشمی است و خاتمی یک تافته جدا بافته است ـ البته این پیش بینی غلط بود ـ در آن دوره ناطق نوری دائماً مقابل دوربین تلویزیون به مدح و ثنای هاشمی می پرداخت.

تیمی که مجاهدین انقلاب به آن می گفتند راست سنتی، آن زمان در مجلس مدام هوادار هاشمی بود و شعار «دشمن هاشمی دشمن پیغمبر است» را سر می دادند.

دقیقاً در این فضا وانمود شد که خاتمی فردی جدید و رویکردش نیز «نه به هاشمی» است، حالا از سال 76 به بعد را ببینید، 8 سال دیگر نئولیبرال ها این بار با پوزیشن خاتمی سرکار آمدند تا اینکه یک دفعه پدیده احمدی نژاد ظهور می کند، یک آدمی از عمق گمنامی می آید و سرشناس ترین چهره سیاسی جمهوری اسلامی را در انتخابات شکست می دهد، این یعنی چه؟! این یعنی اینکه مردم از این سیاست ها ناراحت هستند یعنی نئولیبرالیسم نتایج تلخی به بار آورده است، منتهی بعد از سال 84 ماجرایش متفاوت است؛ بعد از سال 84 ما شاهد یک قانون شکنی بزرگ در سال 88 بودیم که دقیقاً یک بخش آن طیف آقای هاشمی بود.

*بعد از سیاست اقتصادی هاشمی طبقه متوسط مدرن به شدت پروار شد

نماز جمعه 26 تیر نشان می دهد موضع آقای هاشمی در سال 88 چه بود. براثر سیاست های اقتصادی نئولیبرالی طبقه متوسط مدرن ایران بسیار پر?

منبع: فارس

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

ارسال نظر: