پیام فضلی‌نژاد در «نسیم آنلاین» نوشت:

روحانی اگر حتی مقلد سیاستمداران غربگرا باشد، پس از رسوایی پایان‌نامه‌سازی باید استعفا کند

کدخبر: 2096993

"پایان نامه‌سازی" و "سایه‌نویسی" مرضی است مهلک در میان سیاستمداران که در ۴ سال گذشته هم خانم "معصومه ابتکار" معاون محیط زیست دولت‌های خاتمی و روحانی به آن مبتلا بوده و اکنون نیز رسوایى به سطح ریاست جمهوری رسیده است!

پیام فضلی نژاد روزنامه نگار و سردبیر سابق مجله عصر اندیشه طی یادداشتی در « نسیم آنلاین » نوشت:

اسفند ١٣٨٩ وقتی که کارل گوتنبرگ وزیر دفاع آلمان به دلیل کپی‌کردن قسمت‌هایی از پایان نامه‌اش متهم به «سرقت علمی» شد، بیش از ٢٠ هزار شخصیت علمی آلمانی به آنگلا مرکل نامه نوشتند و از اینکه او هنوز استعفا نداده، انتقاد کردند. وزیر دفاع آلمان نیز سرانجام کناره‌گیری کرد و گفت: «با وجود اینکه از صدراعظم به دلیل حمایتش ممنون است، اما دیگر نمی‌تواند فشارها را تحمل کند.»

اگر آقای روحانی حتی یک سیاستمداری غربگرا به معنای اصیل باشد، پس از رسوایی پایان‌نامه‌سازی باید استعفا کند. از نظر اخلاقی نیز ادامه مسئولیت ایشان در سطح رئیس دولت، از این پس با چالش مشروعیت روبه‌روست. «پایان نامه‌سازی» و «سایه‌نویسی» مرضی است مهلک در میان سیاستمداران که در 4 سال گذشته هم خانم «معصومه ابتکار» معاون محیط زیست دولت‌های خاتمی و روحانی به آن مبتلا بوده و اکنون نیز رسوایى به سطح ریاست جمهوری رسیده است!

متاسفانه آقای روحانی با پایان‌نامه‌سازی در کشور نیز مبارزه نکرد و روحیه تقلب علمی را از خود به جامعه تسری داد. در سال‌های گذشته رشد سرطانی فروش پایان‌نامه‌های دانشگاهی بیش از همه ذهن جامعه را به خود مشغول کرده و حتی «سایه‌نویسی دانشگاهی» را نوعی «تن‌فروشی علمی» دانسته‌اند. به‌جای اینکه پایان‌نامه‌های مقاطع عالی شامل «اجتهاد علمی» باشند، در اکثر موارد جز به «انتحار علمی» راهی نمی‌برند و این یک خطر پنهان بزرگ است که نباید از آن غافل ماند.

آقای روحانی نه تنها پایان‌نامه‌شان یک سرقت علمی است، بلکه از حیث تئوریک، اصولا سایه‌نویسِ آقای سریع‌القلم و شیفته مدل لیبرالی توسعه‌گرایی اوست، فارغ از اینکه دکتر سریع‌القلم خود از محافظه‌کاران راست‌گرای لیبرال در آمریکا تقلید می‌کند و آن را پنهان نیز نمی‌سازد. بنابراین، ما با دولت‌هایی سروکار داشته‌ایم که حتی سایه‌نویسان چندان خوب و کاربلدی هم به حساب نمی‌آیند و دست‌کم با سه چهار واسطه، سایه‌نویسی یا انتحال می‌کنند. عالیجنابان نه تنها با نسخه‌های تئوریک دیگران سخنرانی می‌کنند، بلکه کتاب‌های شکیل و قطور به نام آنان طبع و پخش می‌شود؛ گویی با یک نویسنده تمام وقت طرف هستید که تمام عمرش را صرف نوشتن کرده است!

وقتی از پایان نامه‌سازی سخن می‌گوییم، از کج‌روی فکری و سهمناک‌ترین آفت فکری‌ جامعه علمی‌مان حرف می‌زنیم؛ کاری که نه تنها یک «انتحال» و سرقت هوشمندانه به‌شمار می‌رود، بلکه بنیان آن بر جعل، کپی‌برداری و ایده‌ربایی از آثار دیگران استوار است: چنین پدیده‌ای تولیدِ «سایه‌نویس» می‌کند؛ کسانی‌که بهترین شیوه‌های جعل را بلدند. در این روند، «نانویسنده» - هرچند قلابی اما- تبدیل به «نویسنده» می‌شود و گسترش چنین مناسباتی حتی از نویسنده خوب، نویسنده‌ بد می‌سازد؛ دانشجوی متقلب را به جای دانش‌پژوه مولد می‌نشاند و از استادی کم‌مایه که صرفاً روش بهره‌کشی از شاگردانش را خوب آموخته است، تصویر پژوهشگری کوشا را به دست می‌دهد.

در واقع پایان نامه‌سازی، کتاب‌سازی، مقاله‌سازی و انواع «انتحال» نقش‌های اجتماعی را از بیخ و بُن به هم می‌ریزد، مرزهای فکری را مشوش می‌کند و در این میان، فرزانگان و فرهیختگان از سارقان و جاعلان به سختی تشخیص داده می‌شوند. در نتیجه وجود این فرهنگ میان دولتمردان ما، هیچ‌گاه پژوهش به «فرهنگ» و «صنعت» تبدیل نمی‌شود.

ارسال نظر: