یک کارشناس مسائل اقتصادی در گفتگو با «نسیم آنلاین»؛
دولت جرات ارائه آمار به صندوق بین المللی پول را ندارد/ آمار ارائه شده دولت غیر واقعی است
محمدرضا مهدیار اسماعیلی با اشاره به اینکه آمار برای فهم و اقدام مناسب است نه رنگ آمیزی عملکردی به نفع خود اظهار داشت: دولت هرکاری که میخواهد را انجام میدهد و فقط عنوان مقاومتی را بر روی آن سوار میکند. عنوان مقاومتی در افزایش ضریب تولید، توان داخلی و افزایش اشتغال معنی پیدا میکند نه عملکرد کنونی دولت.
گروه سیاسی « نسیم آنلاین »:: آمارهای ارائه شده از سوی دولت در خصوص رشد اقتصادی، عبور از رکود و دستیابی به تورم تک رقمی در شرایطی توجه برخی رسانهها و کارشناسان مسائل اقتصادی را به خود جلب کرده است که نه تنها این آمار را نمیتوان در بطن جامعه و در قدرت خرید مردم حس کرد بلکه به اعتقاد برخی کارشناسان مسائل اقتصادی فاصله زیادی میان اعداد واقعی و آمار ارائه شده از سوی دولت وجود دارد. از این رو «نسیم آنلاین» در گفتگویی با یک کارشناس مسائل اقتصادی به چرایی تناقص موجود میان آمارهای ارائه شده و قدرت واقعی خرید مردم پرداخته و علت محسوس نبودن آمار رشد اقتصادی از سوی دولت در بطن جامعه را بررسی کرده است. متن زیر گفتگوی «نسیم آنلاین» با محمدرضا مهدیار اسماعیلی است که از نظرتان میگذرد.
«نسیم آنلاین»: در شرایطی که دولت خبر از رشد اقتصادی و عبور از رکود داده است، به نظر میآید مردم از نظر اقتصادی عید سختی را پیش رو دارند یا حداقل از نظر اقتصادی نسبت به سالهای قبل با شرایط سختتری رو به رو هستند. ارزیابی شما از این مساله چیست؟اسماعیلی: اگر ما قرار است در گفتگویمان به سوی رشد جریان اقتصادی هم برویم من آن موضوع را با این مسئله ترکیب کنم و بعد پاسخ دهم. اصل مساله ما در کشور برمیگردد به موضوع و مفهومی به اسم رفاه، رشد اقتصادی و تمکن که مردم باید آن را حس کنند. در مقابل این مساله یک چیزی وجود دارد به نام آمار. مساله ای که مشخص است و باید گفته شود هدف از گرفتن آمار و ارائه آن به جامعه و مردم است. آمار برای فهم ساخته شده نه برای توجیه که متاسفانه امروزه کاربرد توجیهی پیدا کرده است.
در صورتی که قرار است آمار گرفته شود و سپس آن را فهم کنیم و در واقع با استفاده از آن و با توجه به وضعیت فعلی به این نتیجه برسیم که چه کار میتوانیم انجام دهیم تا شرایط بدتر نشود و همچنین چه کارهایی میتوان کرد تا وضع موجود به سمت وضعیت مطلوب سوق پیدا کند. آمار برای این ساخته نشده است که ما هر کاری کردیم برویم و یک لباس آمار برای آن بدوزیم و آن فعالیت را با لباس آمار بپوشانیم.
این را از آن جهت گفتم که برای مثال وقتی مردم را میبینیم و فضای جامعه را مشاهده میکنیم و محدودیت درآمدی جامعه به چشم میآید یا اینکه مثلا قرار است امسال حدود 10 درصد حقوق کارکنان دولت افزایش پیدا کند نخواهیم با استفاده از آمار نواقص موجود را بپوشانیم. در اقتصاد وقتی میگوییم این 10 درصد به درآمد کارکنان دولت اضافه میشود نمیتوان بیشتر از این مقدار انتظار داشت تا درآمد دیگر اقشار جامعه که از دولت حقوق دریافت نمیکنند افزایش پیدا کند. چون در واقع همان قشر دولتی هستند که اقتصاد را پیش میبرند و موج خرید ها را دامن میزنند که در نهایت بقیه اقشار استفاده میکنند.
وقتی شما درآمد کارمندان دولت را که بخش عمده ای از جامعه را تشکیل میدهند 10 درصد افزایش میدهید به این معنی است که قدرت خرید شخص دولتی نسبت به سال قبل 10 در صد افزایش پیدا کرده و وی میتواند 10 درصد بیشتر خرید کند. در نهایت با تزریق این 10 درصد و افزایش قدرت خرید موج خرید ها گسترش یافته و آن بخش از کاسبان که غیر دولتی محسوب میشوند با رشد 10 درصدی در فروش سالیانه خود مواجه میشوند. این موضوع و روند در بقیه اصناف نیز به همین صورت جاری است و افراد غیر دولتی و کاسبان با رشد 10 درصدی روبه رو خواهند شد.
در مقابل ما در کشوری هستیم که طی سالیانه گذشته تورم داشته و تورم نقطه به نقطه مثبت شده و نشان میدهد ما سال آینده از 10 درصد عبور خواهیم کرد. همچنین من معتقدم در سال آینده تورم جدی تری را پیش رو خواهیم داشت و فراموش نکنیم این تورمی که در حال حاضر 10 در صد است به قیمت رکودی بوده که در صنایع به وجود آمده است. اگر شما درآمد قشر حقوق بگیر را 10 درصد افزایش میدهید باید ببینید با توجه به تورم و رکودی که بیش از تورم در کشور حاکم بوده آیا به اندازه 10 درصد سفره مردم را بزرگ میکنید؟ من معتقدم سفره مردم از سال قبل نه تنها بزرگ نشده بلکه کوچک تر هم شده است و این را میتوان با ادله مشخص به اثبات رساند.
برحسب ادعای رسمی دولت، 10 درصد تورم داشتیم و این مقدار شاخصی است که مجموعه آیتم های مختلفی درآن قرار دارند که این با شاخص بهای کالای مصرفی که مردم آن را درک میکنند متفاوت است. در واقع نه تنها مردم در جامعه این 10 درصد تورم را حس نمیکنند بلکه تورمی که از سوی مردم در بطن جامعه حس میشود خیلی بیشتر از این اعداد و ارقام اعلامی است.
شما از یک طرف وقتی میخواهید افزایش حقوق و دستمزد ها را اعمال کنید به آن شاخصی نگاه میکنید که شاخص تورم کل اقتصاد است و ربطی به قشر حقوق بگیر جامعه ندارد. ازطرفی وقتی میخواهید رشد درآمد مردم را ارزیابی کنید شاخص افزایش 10 درصدی که به درآمد خود کارکنان اعمال شده را اعلام میکنید و در واقع هدف از چنین اقدامی نشان دادن این مساله است که دولت نرزخ مناسبی را به حقوق کارمندها اعمال کرده است. خوب نتیجه چنین برخوردی چه میشود؟ خوب به طور مشخص به اینجا میرسیم که شاید روی کاغذ شاهد این موضوع باشیم که دولت گفته است امسال 10 درصد تورم دارد و در مقابل 10 درصد حقوق و دستمزدها را اضافه کرده است اما در حقیقت مردم تورم بیش از 10 درصد را تحمل کردند. این موضوع به این دلیل است که اولا مردم با شاخص بهای کالای مصرفی مواجه هستند و دوم آنکه دیگر مشاغل ما که حقوق بگیر دولت نیستند به دلیل وجود رکود جدی در کشور کمتر از این رشد درآمدی خواهند داشت که این موجب میشود ما در سال آینده بازهم محدودیت درآمدی داشته باشیم.
در حال حاضر ما برای مساله بیکاری طبق آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار با 22 درصد نرخ بیکاری مواجه هستیم واین در حالی است که تا چند هفته قبل آقای رییس جمهور به طور مکررا بیان کرد که ما بیکاری را کاهش دادیم. جالب است که این مساله به این جا هم ختم نمیشود و وقتی شما وارد تعریف بیکاری در مرکز آمار میشوید میبینید که آمار موجود براین اساس تهیه شده که کسانی که در هفته گذشته کمتر از یک ساعت کار کردند اسم شان به عنوان بیکار در آمار به ثبت رسیده است.
باید این مساله را به مسئولان متذکر شویم که با اینگونه آمار درست کردن هیچ مشکل و مساله ای از مردم حل نخواهد شد. آیا بازی با آمار و ارقام در معیشت مردم تاثیر دارد؟ ما باید این را بفهمیم که آمار برای توجیه مردم نیامده است. آمار برای آگاهی و شناختی درست از حقایق است نه برای رنگ آمیزی وقایع. اما متاسفانه این مساله را به کرات در دولت میبینیم و آخرین نمونه هم همین موضوع رشد اقتصادی است.
«نسیم آنلاین»: تناقص موجود میان رشد اقتصادی و فشار اقتصادی حاکم بر جامعه و مردم را ناشی از چه عواملی میدانید؟ آیا میتوان گفت آمار ارائه شده دقیق نیست؟اسماعیلی: شما دارید اعلام میکنید 11 درصد رشد اقتصادی داشتید اما اعلام نمیکنید که سال پایه را از سال 1383 به 1393 تغییر دادهاید. دوم آنکه آمارهایی که اعلام میکنیم آنقدر غیر ملموس است که حتی جرات نمیکنیم به صندوق بین المللی پول آن را اعلام کنیم. اگر همین حالا وارد صندوق بین المللی پول شویم میتوانیم ببینیم که از سال 2015 صندوق بین المللی پول آمار های ایران را تقریبی اعلام میکند در صورتی که الان در سال 2017 هستیم و در سال گذشته اطلاعات ما در صندوق بین المللی پول آپدیت نشده است.
این در شرایطی است که در واقع به شکل منطقی باید آمار ما در صندوق بین المللی پول تا سال 2017 موجود باشد و آمار سال 2018 را به شکل تخمینی اعلام کند. این موضوع نشان دهنده چه چیزی است؟ اینکه این آمار آنقدر غیر واقعی و غیر منطقی است که هنوز آنجا اعلام نشده است.
کما اینکه در سال گذشته نیز بین آماری که مرکز آمار بانک مرکزی در مورد رشد اقتصادی اعلام کرد تفاوت فاحشی وجود داشت و در نهایت باعث شد ما در سال گذشته آمار را اعلام نکنیم. در نهایت هم بعد از اینکه آنقدر صحبت از رشد شد الان میفرمایند با همان مبنای آماری سال گذشته منفی 3/1 درصد رکود داشتیم که اگر با نفت حساب کنیم این عدد به منهای 1/6 درصد تغییر میکند.
این در حالی است که ما در سال 94 بارها فریاد زدیم و متذکر شدیم که وضعیت کشور رو به رونق نیست. ما رشد نداریم و رو به رکود هستیم و در مقابل رییس جمهور محترم فرمود ما از رکود عبور کردیم و به سمت رونق هستیم. الان که زمان گذشت و سال 95 شده است و حافضه تاریخی مردم نسبت به سال 94 پاک شده حالا میبینیم که آمار ها منفی 3 درصد اعلام میشود. باز هم باید گفت به هیچ عنوان اتفاقی خوبی نیست که با آمار بازی کنیم.
این نرخ رشد جدیدی هم که اعلام کردند همین طور است. دوستان فرمودند ما در بهار 95 با نفت مثبت 7/4 درصد رشد داشتیم و این عدد بدون نفت برابر است با منفی 1/5 درصد. این در حالی است نفت را با زور و بازوی کارگر تولید نمیکنیم که بخواهد در رشد اقتصادی کشور تاثیر بگذارد. ما نفت را استخراج میکنیم و میفروشیم و این رشد محسوب نمیشود. درست است که در ادبیات به استخراج نفت تولید میگوییم، که این بازی است که کشورهای مصرف کننده نفت برای ما درآوردن که به ما احساس تولیدکننده را بدهند. اما در واقع ما مصرف کننده هستیم و سرمایه مان را درمیاوریم و میفروشیم که متاسفانه حتی همین محصول را هم به صورت فرآورده نمیفروشیم و هنوز متوجه نشدند که خام فروشی هنر نیست.
وقتی این موضوع در اقتصاد ما تاثیر نمیگذارد کجا تخلیه میشود؟ شما میآیید رشد 7/4 درصدی را با نفت رقم میزنید و از آن طرف چون دراقتصاد ما ظرفیت تولید وجود نداد و نرخ ریال ما در برابر نرخ ارز از قدرت رقابت و برابری برخوردار نیست فشار بر نرخ ارز وارد میشود و اقتصاد به دلیل ظرفیت خالی تولید فشار را بر نرخ ارز میافزاید. بعد برای اینکه در فضای جامعه این تلقی را ایجاد کنیم که اقتصاد از یک ثبات برخوردار است میآییم 10 میلیارد دلار پول حاصل از فروش نفت را که تبلیغ رشد آن را کرده ایم در طرف دیگر برای حفظ ارزش ریال در برابر تومان دود میکنیم.
اگر قرار است رشد کند این رشد نباید صرف حفظ برابری نرخ ارز در برابر ریال شود. اگر شما میخواهید این فروش نفت را به عنوان رشد حساب کنید به شرطی این اجازه را پیدا میکنید که با آن اقدام به وارد کردن کالای سرمایه ای و نهادهای واسطه ای کنید که در نهایت بتوانید یا صنعت کشور را توسعه دهید یا کار عمرانی کنید. اینکه نفت را بفروشید وپول حاصل از آن را یک بار در آمارها به عنوان رشد اعلام کنید و بعد همان پول را صرف نگه داشتن نرخ ارز کنید این نقض فاحش قرض است.
«نسیم آنلاین»: با توجه به توضیح شما باید منتظر ارائه دو نرخ آمار برای رشد اقتصادی از سوی دولت بود؟اسماعیلی: ببینید ما الان سرشماری میکنیم و میگوییم 79 میلیون و خورده ای جمعیت داریم. چرا این کار را میکنیم؟ مثلا برای اینکه ما انقدر تولید ملی داریم اگر بخواهیم سرانه آن را حساب کنیم نیاز به آمار جمعیت کشور است و در آخر بر مبنای آن آمار میتوانیم بدانیم که تولید ملی را به اضای هر نفر تقسیم بر چند کنیم. آمار برای این نیست که برای خودمان تلقی خوب ایجاد کنیم.آمار برای درک حقیقی و درست از وقایع است. در نهایت با تمام این کش و قوس ها زمان آن فرا خواهد رسید که دولت مجبور میشود از این شاخص تورم که الان دارد و اعلام میکند عدول کند و در نهایت دو عدد برای تورم اعلام کند. یکی تورم برای کالاهای مصرفی جامعه و یکی برای کل اقتصاد. چرا اینگونه میشود؟ چون نیاز آن نرخ تروم است.
«نسیم آنلاین»: در نامه آقای جهانگیری به آقای جنتی در جمع بندی اقتصاد مقاومتی عنوان شده که اقتصاد کشور طی سال 95 مقاومتی تر شده است، ارزیابی و دلایل شما در تایید یا رد این مساله چیست؟اگر که ما از کیسه کلماتمان به جز مقاومتی یک کلمه دیگر دربیاوریم و آن را به اقتصاد بچسبانیم آیا چیزی خراب میشود؟مثلا بگوییم اقتصاد ما لیبرال تر شده است. آیا این با وقایعی که در اقتصاد رخ داده است مغایرت دارد؟ با اسم گذاشتن بر روی اقتصاد که نمیتوان مساله را حل کرد. دقیقا در حال حاضر مشکل حوزه اقتصاد مقاومتی هم همین مساله است. دولت هرکاری که میخواهد را انجام میدهد و فقط عنوان مقاومتی را بر روی آن سوار میکند. عنوان مقاومتی در افزایش ضریب تولید، توان داخلی، افزایش اشتغال و ... معنی پیدا میکند. کدام یک از این موضوع های مذکور را میتوان در وقایع اقتصادی دولت مشاهده کرد؟ بیکاری 22 درصد، رشد ناشی از خام فروشی و رشد ناشی از کار نکردن را آیا میتوان مقاومتی نامید؟
اینکه بگوییم هفت درصد نرخ رشد داشتیم پس مقاومتی بودیم که نمیتوان مسائل را مقاومتی کرد.مقاومتی یک تعریفی دارد که مشخص است. اگر میگوید رشد اقتصادی باید شکل بگیرد مبتنی بر همان بسترهای مذکور است. دولت به دلایلی یک و نیم میلیون بشکه نفت را به چهار و نیم میلیون بشکه رساندو یک رشد اسمی را رقم زد. بعد درآمد حاصل ازآنرا برده اید صرف نگه داششتن نرخ ارز کاذب کرده اید. کجای این عمل مقاومتی شمرده میشود که اقدامات اقتصادی دولت مقاومتی عنوان میشود؟