شهریار زرشناس

"کنفرانس فلسطین"، بالا گرفتن صدای انقلاب و تضعیف سازشکارها

کدخبر: 2088097

این استاد دانشگاه نوشت: در پی بی‌اعتبار شدن جریان غرب‌گرای هوادار سازش با آمریکا در ایران و با توجه به پیامدهای ناشی از روی کار آمدن ترامپ و تقویت کلی جبهه مقاومت در منطقه، فرصتی استثنائی برای محور مقاومت به رهبری نظام ایران پدید آمده تا با تکیه بر "انتفاضه" به قرار گرفتن جریان مقاومت در موضع تهاجمی کمک نماید.

به گزارش « نسیم آنلاین »، متن یادداشت شهریار زرشناس استاد دانشگاه در خصوص وضعیت فعلی فلسطین که در اختیار « نسیم آنلاین »، قرار داده بدین شرح است:

اجلاس ششم کنفرانس فلسطین اکنون در سال 1395 در شرایطی برگزار می‌شود که شرایط منطقه‌ای و بین المللی نسبت به آخرین اجلاس (9/7/1390) از جهاتی تغییر کرده است. آخرین اجلاس در شرایطی برگزار شد که امواج انقلاب برخواسته از بیداری اسلامی (که رسانه‌های نظام جهان سلطه از آن تحت عنوان بهار عربی یاد می‌کنند) در اوج ظهور و بروز بود.

توطئه برای به خاک و خون کشیدن و تجزیه سوریه تازه آغاز شده و کارگزاران نظام سودای پیروزی زودهنگام بر جبهه مقاومت (در سوریه) داشتند. در آن زمان اوباما از طریق فریبکاری و پنهان شدن پشت نقاب ادعاهای حقوق‌بشری و تفاهم و گفتگوی میان ملل و حرف‌هایی از این دست، دستِ چدنی خونین و جنایت‌کار آمریکا را در دستکش مخملی پنهان نمود بود. حضور اوباما و تاکتیک‌های مزورانه او، در آن مقطع، جان تازه‌ای به خط سازش در منطقه (به ویژه صفوف فلسطینی‌ها) داده بود. در آن زمان با آغاز تحرکات تروریست‌ها در سوریه، چشم‌اندازی مبهم و بعضا نگران‌کننده در خصوص سرنوشت جبهه مقاومت و رژیم سوریه دیده می‌شود و احتمال تضعیف جدی محور مقاومت (به واسطه فروپاشی حکومت سوریه) مطرح بود. در آن، مقطع میدان تحرک و قدرت مانور برای لیبرال‌های خط سازش در درون صفوف مبارزان ضدصهیونیست نسبتاً فراخ به نظر می‌رسید. در داخل ایران نیز اگرچه بیش از یک سال از شکست کامل کودتای فتنه سبز می‌گذشت، اما دول استکباری در حال طراحی و اجرای به قول خودشان تحریم‌های فلج کننده بودند تا از این طریق به نئولیبرال‌های ایرانی و هواداران خط سازش (در داخل کشور)‌ تنفس مصنوعی و قدرت تحرک مجدد بدهند.

اجلاس ششم امسال اما در شرایطی متفاوت برگزار می‌شود. شرایطی که مولفه‌ها و مختصات آن را می‌توان اینگونه فهرست کرده.

* تداوم بحران اقتصادی در ایالات متحده آمریکا و کل نظام جهانی، سرمایه‌داری نئولیبرال و دولت‌ها و استراتژیست‌های آن را دچار رکود کرده است. همین بحران اقتصادی است که زمینه‌ساز جدا شدن انگلستان از اتحادیه اروپا و تضعیف حرکت و حیات این اتحادیه و به روی کار آمدن ترامپ گردیده است.

* ترامپ از جهاتی نماینده احیاء تمایلات ناسیونالیستی در درون کلان سرمایه‌داری و هیأت حاکمه جهانخوار آمریکا است. شرایط بحرانی اقتصادی - اجتماعی آمریکا سبب گردید تا هیأت حاکمه شیطان بزرگ به سمت فاصله گرفتن از رویه‌های موسوم جهانی‌سازی نئولیبرال میل نماید. این اتفاق بی‌تردید روندها و سامانه کنونی نظام جهانی سلطه را بر برخی چالش‌ها مواجه خواهد ساخت و در کلیت نظام جهانی سلطه، نحوی تزلزل و شکاف‌های کوچک یا حتی بزرگی پدید خواهد آورد.

* روی کار آمدن ترامپ و سیاست مواجهه ناسیونالیستی شبه نژادپرستانه او و تدابیری که به ناگزیر، و به منظور جلوگیری از روند پرشتاب افول اقتصاد آمریکا در پیش گرفته و خواهد گرفت، از هم اکنون ماسک تزویر و فریب را از چهره شیطان بزرگ کنار زده است و دست چدنی استکبار را عیان کرده و بیش از این عیان خواهد نمود. در چنین شرایطی با توجه به تصمیماتی که ترامپ تاکنون اتخاذ کرده است و آنچه سمت‌گیری سیاست منطقه‌ای آن برمی‌آید، اوضاع به سمتی می‌رود که خط سازش قدرت مانور و دامنه تحرک خود را از دست داده و در حل منزوی شدن است. آشکار شدن بیش از پیش باطن ظالم و متجاوز امپریالیسم مانور نیروهای انقلابی (در صفوف مبارزان فلسطینی) بیش از پیش مهیا می‌سازد.

* در شرایط کنونی جبهه مقاومت با حفظ وحدت و بقا نظام سوریه و سرکوب تروریست‌ها در مناطق مهمی از خاک این کشور، عملاً توطئه سرنگونی حکومت سوریه را خنثی کرده است و همین امر به تقویت کلی موضع محور مقاومت در منطقه انجامیده است.

* در داخل ایران نیز چهارسال غلبه نئولیبرال‌ها بر قوه مجریه، تو خالی بودن مدعاهای آن‌ها در خصوص بستن با کدخدا و به اصطلاح نتایج اقتصادی آن را اعیان کرده است. در پی بی‌اعتبار شدن جریان غرب‌گرای هوادار سازش با آمریکا در ایران، و با توجه به پیامدهای ناشی از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و تقویت کلی جبهه مقاومت در منطقه، فرصتی استثنائی برای محور مقاومت به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران پدید آمده است تا با تکیه بر شعار کلیدی مقاومت و "انتفاضه" به تقویت رادیکالیسم انقلابی در صفوف مبارزان فلسطینی و قرار دادن جریان مقاومت ضدصهیونیستی در موضع تهاجمی کمک نماید.

با توجه به همه آنچه گفته شد اکنون شرایط به گونه‌ای رقم خورده است که بلند کردن مجدد صدای مقاومت و دفاع از حقوق مردم فلسطین توسط ایران، می‌تواند اولاً، جبهه مقاومت را در موضعی تهاجمی تر از پیش قرار دهد، ثانیاً بر نفوذ هژمونیک گفتار انقلاب اسلامی به عنوان پرچمدار مقاومت بیفزاید ثالثا از ظرفیت تحرک و تهدید آمریکا در منطقه نسبت به ایران و مبارزان مقاومت فلسطینی بکاهد، رابعا خط سازشکار غربگرا را هم در درون مقاومت فلسطینی و هم در درون خود ایران تضعیف نماید.

در واقع تحرک ما در مسئله فلسطین در مقطع کنونی، با توجه به فضای مساعد در حال شکل گیری که برای پذیرش سخن انقلابی در منطقه در حال پدیدار شدن است، هم موضع محور مقاومت در سوریه را تقویت می‌کند هم خط انتفاضه در مقابله با رژیم صهیونیستی را تقویت مینماید. و هم با بالا گرفتن صدای گفتار انقلابی در ایران موضع نئولیبرال‌های سازشکار وطنی را تضعیف می‌نماید. حرکت پیشگامانه جمهوری اسلامی در حمایت از مقاومت فلسطین در شرایط کنونی و پژواک گسترده آن در منطقه در شرایطی که ترامپ و تیم آن هنوز قادر به حرکت چشمگیری در رابطه با مقاومت فلسطینی نشده‌اند ضمن سپردن ابتکار عمل به نظام جمهوری اسلامی و تقویت عقبه استراتژیک ما پادزهری در مقابل هر نوع تحرک احتمالی آمریکا در منطقه خواهد بود.

به نظر می‌رسد ما باید تلاش کنیم تا در برگزاری اجلاس و نیز در پژواک رسانه‌ای آن شعارهای محوری به سمت حمایت از مقاومت مردمی و افشاگری نسبت به چهره راستین آمریکا و تاکید بر حقانیت و اصالت خط مقاومت با محوریت خط انقلابی نظام جمهوری اسلامی ایران تمرکز یابد. هر چه قدر تحرک رسانه‌ای ما در نشان دادن وجه انقلابی این اجلاس بیشتر باشد محاسبات خط سازش و جناح نئولیبرال در تعاملات دیپلماتیک و نیز فضاسازی داخلی‌شان را به هم خواهد زد و کم رنگ خواهد نمود و بر ورزن انقلابی‌گری در دوران مبارزان فلسطینی و بر موضع و وزن کل محور مقاومت درمنطقه خواهد افزود و کل این برآیند امری مثبت است.

در واقع این اجلاس باید به نحوی حرکت کند که:

اولا: به تقویت خط تقابل با رژیم صهیونیستی در منطقه و تضعیف خط سازش بیانجامد

ثانیا: موجب تضعیف خط سازش نئولیبرال های داخلی گردیده و بر وزن و میزان حضور و قدرت مانور و تحرک خط انقلابی‌‌‌گری در داخل بیافزاید.

ارسال نظر: