پاسخ به نقدی بر جبهه مردمی نیروهای انقلاب

برنامه جبهه مردمی واجد شروط لازم و کافی برای اداره کشور است/ رسیدن به گزینه واحد تقلیل‌گرایی در هدف نیست

کدخبر: 2083264

گفته شده که جبهه مردمی نیروهای انقلاب با تقلیل‌گرایی در هدف صرفاً به دنبال رسیدن به گزینه واحد در انتخابات آینده است در صورتی که با بررسی اهداف و برنامه های این جبهه نتایج متفاوتی حاصل می‌شود.

گروه سیاسی « نسیم آنلاین »- مصطفی نجفی:: اینکه در میان همه نقدهای درونی موجود به جبهه مردمی نیروهای انقلاب برخی، هم عمیق‌تر هستند و هم منطبق بر داده‌های میدانی، نشان از قوت تحلیل در جریان انقلابی دارد که البته بررسی آنها نشان می‌دهد که تا حدودی برخی از این نقدها به نحوه شکل‌گیری، ترکیب و نهایتاً نوع فعالیت جبهه مذکور وارد است.

نگارنده با تمام وجود معتقد است که نقدهای منصفانه و منطقی به جبهه نیروهای مردمی انقلاب قطعا با ارزیابی‌هایی بیان می‌شود که معطوف به نتیجه یا همان پیروزی انتخاباتی ارائه می شود و این را یک فرصت برای اصلاح می‌داند و این هم مسلم است که شاید تدوین یک چارچوب رفتاری دقیق‌تر، برنامه مدون و سطح بندی شده‌تر، انتخاب ترکیبی جامع‌تر و کارآمدتر شرایط کنونی جبهه مردمی را ارتقا می داد اما به نظر می‌رسد که منتقدین این روزهای جبهه مردمی بدون توجه به محدودیت‌های سیاست‌ورزی در برحه کنونی دست به انتقاد زده‌اند، چرا که در شرایط آزاد و در فضایی که این محدودیت ها وجود نداشت نقدهای موجود همگی مسموع و حتی الزام برای مد نظر داشتن آنها و اصلاح کار بود.

گفته شده که جبهه مردمی نیروهای انقلاب با تقلیل‌گرایی در هدف صرفاً به دنبال رسیدن به گزینه واحد در انتخابات آینده است.

مقدمه اینکه در بیانیه اعلام موجودیت جبهه مردمی به عنوان مانیفست اولیه این حرکت اهداف و برنامه ها و اولویت‌های جمعی که پایه گذار این حرکت بوده اند گفته شده و آن خود نشان می دهد که این نقد یعنی تقلیل‌گرایی در هدف از درجه اعتبار بالایی برخوردار نیست.

چنانکه در بخشی از بیانیه این جبهه مردمی تأکید شده است: "«جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» که عنوان این حرکت مردمی و خیزش عمومی است، در نخستین گام به تشکیل «مجمع مردمی نیروهای انقلاب» همت خواهد گماشت. این مجمع که برخاسته از متن نیروهای مؤمن و انقلابی سراسر کشور است، با توجه به انتخابات پیش‌ِرو که با عنایت به شرایط کشور، بسیار مهم و سرنوشت‌ساز خواهد بود، در فرآیندی مشارکتی و مبتنی بر مردم‌سالاری، خط‌مشی سیاسی و اهداف و برنامه‌های جبهه را معین و اعلام خواهد نمود."

سوای این اما جان کلام برای پاسخ به این مسئله در این بخش از برنامه های جبهه خلاصه می شود که با برنامه ریزی انجام شده در صورت تحقق پارلمان 2000 هزار نفری، قطعا حادثه‌ای فرا انتخابات در انقلاب رخ خواهد داد و جریانی از نیروهای متعهد در سرتاسر کشور برای پیشبرد اهداف نظام متشکل و هم افزا خواهند شد.

تشکیل این مجمع البته می‌تواند برکات دیگری نیز داشته باشد، برکاتی که بالادست پیروزی در انتخابات به عنوان هدفی کوتاه مدت تعریف می‌شود. سالهاست که فضای سیاسی کشور از فقدان احزابی بزرگ، جامع و کار آمد رنج می‌برد. احزابی که در میدان اداره کشور در گام اول یعنی رقابت های انتخاباتی با برنامه های مدون و اهداف عالی وارد شوند و در صورت پیروزی نیز پاسخگوی عملکردشان باشند، چه آنکه در ایران هرکسی که در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری شرکت کرده و پیروز شده است اندکی بعد همه شعارهای دوران رقابت را فراموش کرده و سرگرم چیزی مغایر وعده هایی شده است که با آنها از مردم رای گرفته بود.

با این شرایط نه تنها عمق راهبرد مجمع دو هزار نفری و یا همان پارلمان نیروهای انقلاب در سراسر کشور مشخص می شود بلکه آشکار است که مسئله بیش از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و رسیدن به گزینه واحد در آن است.

(در این بین البته باید در حاشیه گفت که تکرار حزب جمهوری هرچند که هیچ جای اهداف هیئت موسس این جبهه قرار ندارد اما در نگاهی هرچند گذرا به نظر می رسد که شرایط امروز کشور نیازمند مجموعه‌ای با همان ابعاد باشد.)

از طرفی به نظر می رسد که در این موضوع باید به تجارب گذشته نیز رجوع کرد. تجاربی که البته به همه ما گوشزد می‌کند که رسیدن به یک گزینه واحد مغایر اهداف و برنامه‌‌های بلند مدت نیست و حتی اگر توامان نباشند، دیر یا زود دردسزها از راه خواهند رسید.

این تجارب می گویند که در هرکدام از انتخابات‌های گذشته که نیروهای جریان انقلابی تنها هدفشان معطوف به پیروزی بوده است یا در همان گام‌های ابتدایی شکست خوردند و یا مانند سال 84 پس از پیروزی و موفقیت یک دوره ای به دلیل فقدان مانیفستی فکر شده برای اداره کشور مسیر کج کرده و حتی به ضد خود تبدیل شدند.

لذا نباید از یاد برد که رسیدن به گزینه واحد شاید امری ابتدایی باشد اما قطعا مسئله پیش پا افتاده نیست چرا که اولا اجماع بر یک گزینه واحد در این وانفسای فقدان فردی کارآمد و رای آور امری خطیر است و ثانیا آنکه آنقدر ضرورت و فوریت دارد که عدم نیل به آن مساوی شکست قطعی باشد. چنانکه تجربه سال 92 و انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پیش روست.

نکته آخر اما ناظر به اصرار برخی فعالین جریان انقلاب بر تکلیف‌گرایی در ایام منتهی به انتخابات است. افرادی که در انتخابات‌های گذشته هم نشان داده اند که بدون وجود یک ساز و کار جدی و در برگیرنده به هیچ عنوان تعهدی برای خود داری از کاندیداتوری و قبول حکمیت و ریش سفیدی یک فرد ندارند.

این افراد که سابقه کنش سیاسی آنها نشان می دهد که با وجود همه ویژگی‌های مثبت فردی و اخلاقی و به علت نقصان در سیاست‌ورزی هوشمندانه تنها دستاوردشان در انتخابات تشتت و تقسیم سبد رای جریان انقلابی است، شاید اینبار و در شرایطی که نگاه اعتماد به آمریکا در قوه مجریه حاکم شده است و ضرورت حذف این نگاه بر کسی پوشیده نیست، تنها به کثرت اعضا و نظرات 2000 نفری مجمع نیروهای انقلاب در سراسر کشور تمکین کنند و از شقه شقه کردن رای مردم بپرهیزند چرا که یکپارچی در میدان رقابت انتخاباتی بی شک شرط لازم و ضروری برای پیروزی در اردیبشهت 96 است.

ارسال نظر: