نگاه «نسیم آنلاین» به رمان "شماس شامی"؛

روایت خواندنی عاشورا به روایت یک مسیحی شامی

کدخبر: 2067971

بی طرفی راوی سبب شده تا خواننده بتواند خود را در موقعیتی ببیند که حداقل در ارتباط با مسئله قیام حسین بن علی(ع) برایش پیش نیامده و اصلا تصور نمی­کرده که روزی بخواهد از ناحیه یزید بن معاویه به موضوع عاشورا بنگرد.

گروه فرهنگی « نسیم آنلاین »- عاشورای سال 61 هجری از وقایعی است که روایت­های گوناگونی از آن ارائه شده و هر بار نیز شنیدنی و خواندنی بوده با این حال که تمام آن روایت­ها از یک منبع سرچشمه گرفته ­اند ولی باز هم شاهد هستیم که شنونده، خواننده و حتی بیننده جذب آن می ­شود که این نشان دهنده کششی است که این واقعه تاریخی دارد.

البته در کیفیت آن روایت و نحوه روایت راوی، بی­ شک تفاوت­ های بسیاری است و همین سبب تمایز آنها از یکدیگر شده است اما این ربطی به اصل واقعه ندارد بلکه بیشتر به راوی ماجرا و هنری که او برای بازگو کردن روایتش از آن استفاده می­کند باز می­گردد.

مجید قیصری نویسنده توانمند و پرافتخاری که جوایز ادبی بسیاری را از آن خود کرده روایتی از واقعه عاشورا به خواننده ارائه کرده که در نوع خود یکی از پرکشش­ ترین روایت­ هایی است که در طول این چند ساله از این حادثه تاریخی بیان شده است از این حیث که نویسنده خواننده را در موقیعتی قرار داده که تا پیش از این برای خود متصور نبوده است.

او در رمان «شماس شامی» که نشر افق آن را منتشر کرده از زبان یکی از مسیحیان ساکن در شام به ماجرای ناپدید شدن سرورش(جالوت) اشاره کرده که در ابتدا به نظر بی­ ربط به قیام سیدالشهدا می­ آید اما با پیشرفت داستان متوجه می­ شویم که این چیره­ دستی مجید قیصری است که سبب شده خواننده پا به پای راوی اتفاقات، وارد جهان داستانی او شود.

در «شماس شامی» ماجرا به شکل بسیار طبیعی واقع­ نمایی شده و خواننده در ابتدا تصور می­ کند در حال مطالعه یک متن تاریخی ترجمه شده است که پس از مدت ­ها به صورت ناگهانی پیدا شده است. از این حیث باید قیصری را موفق خطاب کنیم.

در این رمان نویسنده از زبان شخصیت «شماس» در حال ارائه گزارش به فرستاده ویژه امپراطوری روم است و در واقع این رمان در قالب گزارش ­نویسی و شاید نامه ­نگاری نوشته شده است. شماس در حال ارائه اطلاعاتی است که پیش از مفقود شدن ارباب یا سرورش داشته و تمام آنچه بیان می­ شود مشاهدات این شخصیت است. البته باید تذکر داد که این شخصیت واقعیت تاریخی در مقطع سال 61 هجری ندارد و تخیل نویسنده است.

روایت­ قیصری در این رمان چیره­ دستانه بوده و خواننده مقهور این بیان می­ شود و نویسنده مخاطب را با خرد خرد اطلاعات دادن دنبال خود می­ کشاند تا پرده از راز پایانی داستانش بردارد. در واقع قیصری کوه یخی در اقیانوس را به خواننده نشان می­ دهد که بخش اعظم آن زیر آب است و این توانایی و تسلط قیصری بر عنصر روایت را می­ رساند.

بی طرفی راوی سبب شده تا خواننده بتواند خود را در موقعیتی ببیند که حداقل در ارتباط با مسئله قیام حسین بن علی(ع) برایش پیش نیامده و اصلا تصور نمی­ کرده که روزی بخواهد از ناحیه یزید بن معاویه به موضوع عاشورا بنگرد.

این بی طرفی سبب می­ شود که راوی هیچ تعصبی به اتفاقاتی که رخ می­ دهد نداشته باشد و فقط درصدد یافتن ردپایی از سرورش(جالوت) باشد و خواننده خود برای کشف راز راوی نیز تلاش کند زیرا کشف این راز می­ تواند سوالی که نویسنده در نهاد خواننده ایجاد کرده را پاسخ دهد. زیرا جالوت که نماینده دربار روم در شام است به خاطر همنشینی با دربار یزید اینطور می­ داند که امام حسین(ع) و یارانش مشتی شورشی بر خلیفه مسلمین هستند و جالوت برای دفع این شورش تلاش می ­کند اما وقتی از واقعیت ماجرا با خبر می­شود ناپدید می­ شود. این همان نکته­ ای است که نویسنده به خوبی در تار و پود رمانش به آن پرداخته و طوری وانمود کرده که علت ناپدید شدن جالوت روشن نیست اما در متن رمان خواننده متوجه می­ شود که جالوت در واقع همان نواده حضرت داوود (ع) است که در بزم شرابی که یزید بن معاویه که لعنت خداوند بر او باد، پس از ورود اسرای کربلا ترتیب داده؛ به یزید به خاطر نوع مواجهه ­ای که با فرزندان رسول خدا(ص) می­ کند، نهیب می­زند و همین سبب کشته شدن و ناپدید ماندن او از نظر شماس می­ شود. ­برای معرفی کوتاه شخصیت جالوت بد نیست اشاره کنیم که او از نوادگان حضرت داوود(ع) است و به همین دلیل نزد مسیحیان روم و شام از احترام فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده است. این نام به نوادگان حضرت داوود داده می‌شده و در واقع عنوان و مقامی والا در بین مسیحیان بوده است.

یکی از مهم­ترین نکته­ هایی که در ارتباط با این رمان می ­توان به آن اشاره کرد پرداختن قیصری به حواشی واقعه عاشورا است و در واقع او با این رمان علاوه بر اینکه به ماجرای قیام اباعبدالله(ع) نقب زده اما به متن آن وارد نشده و تنها از حاشیه به این ماجرا اشاره کرده است.

یکی از ایراداتی که بر این رمان می­توان گرفت ضعف شخصیت ­پردازی­ها و فضاسازی­ های نویسنده است که این را نیز می­توان اینطور توجیه کرد، از آنجا که این رمان در قالب گزارش نوشته شده پس در بیان گزارش ما وقع نیازی به شخصیت­ پرداز­های پیچیده و فضاسازی­های باور پذیر نیست و خواننده این را حمل بر ضعف نویسنده نمی ­کند.

در مجموع رمان «شماس شامی» یکی از آثاری است که نویسنده آن در خلق یک روایت متفاوت از قیام سال 61 هجری موفق بوده بدون آنکه دست در تاریخ ببرد یا جعلی روی دهد، بلکه او با همان مواد اولیه تاریخی که موجود بوده، خواننده را به جهان خود برده است.

ارسال نظر: