گفتگوی تفصیلی «نسیم آنلاین» با فرزند شهید فکوری:

پدرم کاری کرد که آمریکایی‌ها دیگر نتوانستند بگویند ایرانی‌ها ترسو هستند/ نسل امروز از لحاظ فرهنگی تنبل بار آمده است

کدخبر: 2065788

فرزند شهید فکوری گفت: پدرم در تمرین عملیات پرواز، یک هواپیمای پارچه‌ای را که قرار بود با مسلسل بزنند، با کوبیدن خود هواپیما، به هدف زده بود! از آن روز به بعد، دیگر کسی از آمریکایی‌ها جرات نکرد بگوید ایرانی‌ها دل و جرات ندارند!

گروه تاریخ « نسیم آنلاین »؛ فرزند سرلشگر شهید جواد فکوری با آنکه تحصیل کرده کانادا و جوانی امروزی و خوش پوش است، پایبندی های اعتقادی محکمی دارد و این حالت را مدیون تربیت های پدر و فضای مطلوب حاکم بر خانه می داند.

آنچه در ذیل آمده،بخشی از خاطرات و دانسته های علی فکوری از منش پدر ونیز دیدگاه هایش در باره برخی مقولات فرهنگی و سیاسی است .

« نسیم آنلاین »: زمان به شهادت رسیدن پدر، چند ساله بودید و خاطراتی از آن دوران به یاد دارید یا خیر؟

فکوری: حدود شش هفت سال بیشتر نداشتم که پدر شهید شدند. خاطره زیادی یادم نیست، چون به خاطر جنگ، پدر به‌قدری مشغله داشتند و سرشان شلوغ بود که ما خیلی کم او را می‌دیدیم. اوایل جنگ، حتی یک ماهی هم پدرم را ندیده بودیم در حالی که محل کارش به منزل خیلی نزدیک بود.

پدرم پیشنهادهای زیادی برای کار در آمریکا داشت که هیچ کدام را قبول نکرد « نسیم آنلاین »: پدرتان در کدام کشور تحصیل کرده بودند؟

فکوری: پدرم در امریکا تحصیل کرد و حتی آنجا نیز پیشنهادهای زیادی برای کار داشت که قبول نکرد و زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، به کشور برگشتیم. ما در آمریکا زندگی راحتی داشتیم ولی آرام و قرار نداشتیم و قطعا زندگی در جایی که انسان به آن تعلق ندارد، سخت ترین کار است. به عبارت دیگر غربت و زندگی در بین مردمی که آشنا نیستند، خیلی دشوار است. به همین دلیل موقعی که پدر به کشور برگردد، همگی خوشحال شدیم.

« نسیم آنلاین »: درباره تحصیلات خودتان صحبت کنید؟ چه رشته ای خواندید و اینکه تحصیلات شما نیز در آمریکا بوده است یا خیر؟

فکوری: در رشته هنر و مدیریت بازرگانی در کانادا درس خواندم و بعد که به ایران برگشتم، در روابط عمومی سایپا مشغول کار شدم .

« نسیم آنلاین »: درباره فضای کشور کانادا صحبت کنید؟

فکوری: بعد از جنگ به کانادا رفتم و آنجا وقتی می‌فهمیدند چه کسی هستم، بسیار آزارم می‌دادند و می‌گفتند: حالا که جنگ تمام شده است، چند میلیارد برداشته و به کانادا فرار کرده‌ام!

مهاجرها، غالباً ذهنیت خوبی از امثال من نداشتند و فکر می‌کردند جنگ را ما راه انداخته و باعث آوارگی آنها شده‌ایم! البته مشکل آنها با خود ما نبود، بلکه با نظام بود و ما را جزئی از نظام جمهوری اسلامی می‌دانستند. من هم اغلب با آنها درگیری لفظی پیدا می‌کردم و می گوفتم هر کاری که دلشان خواست با این مردم و این کشور کردند و حالا طلبکار هم شده بودند! و مردم ایران با آنها تفاوت زیادی دارند.

« نسیم آنلاین »: در داخل کشور نیز چنین صحبت هایی نسبت به خودتان شنیده اید؟

فکوری: قطعا در داخل کشور هم هستند آدم‌هایی که حرف‌های بی‌مبنا حرف می زنند، ولی کسانی که به پدرم و شهدا احترام می‌گذارند، تعدادشان خیلی بیشتر است. با این حال مردمی که در کشور مانده اند و انتقاد می کنند را می‌توانم تحمل کنم، ولی انتقاد آنهایی که رفته‌اند، عصبانیم می‌کند .

« نسیم آنلاین »: خاطره ای از ابراز محبت و لطف مردم به شهدا و خودتان به یاد دارید؟

فکوری: بله،مردم خیلی لطف دارند. شب عروسی خودم رفتم از مغازه‌ای یک پیراهن ساده بخرم. مغازه‌دار همین که فهمید پسر شهید فکوری هستم، هر چه سعی کردم پول پیراهن را با من حساب کند، زیر بار نرفت !

« نسیم آنلاین »: درباره خاطراتی که با پدرتان داشته اید، صحبت کنید؟

فکوری: پدرم از صدایم نوارهای کاستی را ضبط می کرد و در آن نوارهای صحبت های پدرم نیز هست که با هم شعارهای انقلاب و امام را تکرار می کردیم؛ پدرم از همان دوران کودکی ما را با فضای انقلاب آشنا کرده بود و پیش از اینکه به ایران بیایم، با انقلاب و امام آشنا بودیم.

« نسیم آنلاین »: معمولا نظامی ها افراد سخت گیری هستند، شما کمی درباره شیوه های تربیتی پدرتان صحبت کنید؟ پدرم در مباحث تربیتی ما بسیار محکم می‌ایستاد

فکوری: پدرم تنها در محل کارش نظامی بود و در منزل بسیار مهربانانه رفتار می کرد. به خاطر دارم چند بار به خاطر کارهای اشتباهی که کردم به من اخم کرد، ولی هرگز خشونتی از وی ندیدم؛ البته اگر لازم بود به شدت ما را کنترل می کرد و سخت روی تربیت ما می ایستاد و در مباحث تربیتی فرد محکمی بود.

« نسیم آنلاین »: درباره روحیات پدر صحبت کنید؟

فکوری: پدرم به امام بسیار علاقه داشت و زمانی که در آمریکا بودیم، می گفت اگر امام بگویند با هواپیمایت به کاخ شاه بزن، لحظه‌ای تردید نمی‌کنم! پدر اعتقادات مذهبی اصیل و جدی داشت و به همین دلیل هم در محیط ارتش رژیم شاه، خیلی اذیت می شد.

« نسیم آنلاین »: با توجه به صحبت های شما درباره روحیات پدر، ایشان چطور توانست محیط آموزشی در کشوری مانند آمریکا را تحمل کند؟

فکوری: در همان زمان نیز چندین بار با افسران آمریکایی بحثش شده بود؛ چرا که آمریکایی ها گفته بودند ایرانی‌ها دل و جرات ندارند! پدرم هم در تمرین عملیات پرواز، یک هواپیمای پارچه‌ای را که قرار بود با مسلسل بزنند، با کوبیدن خود هواپیما، به هدف زده بود! از آن روز به بعد، دیگر کسی جرات نکرد بگوید: ایرانی‌ها دل و جرات ندارند!

پدرم اصولا اهل بحث بود و بیشتر بحث هایش نیز درباره انقلاب و مباحث دینی انجام می داد؛ البته هیچگاه در بحث کم نمی آورد و کوتاه نمی آید

« نسیم آنلاین »: پدرتان خلصت های زیادی داشت، کدام یک از دید شما بهترین خلصت ایشان بود و بیشتر آن را می پسندید؟

فکوری: پدرم مدیر قوی و با تدبیری بود. در کتابی در باره نقش نیروی هوایی در هشت سال دفاع مقدس در برابر عراق خواندم، پدر توانسته بودند 140 جنگنده را به طرف بغداد هدایت کنند و همه را هم سالم برگردانند؛ در حالی که نویسنده کتاب امریکایی بود، بارها در این کتاب تکرار کرده بود که این کار بی‌نظیر بوده است!

نسل جوان به خاطر مدیریت های بد فرهنگی و دسیسه‌چینی‌های دشمن تنبل بار آمده است

پدر بسیار شجاع بود؛ به گونه ای که یک بار پادگان تبریز به دست شورشی‌های خلق مسلمان می‌افتد و شکنجه می‌کد تا از ایشان اطلاعات کسب کنند، اما موفق نمی‌شوند .

« نسیم آنلاین »: با توجه به اینکه به کشورهای زیادی سفر کرده اید، درباره تفاوت های اجتماعی و فرهنگی میان ایران و کشورهای غربی صحبت کنید؟

فکوری: تا به حال هند، ایتالیا، انگلیس، کانادا، امریکا و... رفتم اما هیچ جای دنیا مردم ایران را ندارد. مردم ایران بسیار نجیبند. زندگی که فقط رفاه، غذا و لباس نیست. این چیزها در یک حد معقول کافی هستند. مسئله اصلی احساس تعلق است. ما به این آب و خاک تعلق داریم و اگر خدای ناکرده جنگی در کشور اتفاق بیفتد، مطمئن باشید من، اولین کسی هستم که به جبهه می‌روم. به نظرم من نسل فعلی تحت تأثیر مدیریت‌های بد فرهنگی خودمان و دسیسه‌چینی دشمنان، در زمینه‌های فرهنگی از نظر فرهنگی تنبل بار آمده است .

« نسیم آنلاین »: به تنبلی فرهنگی در کشور اشاره کردید، به نظرتان راه حل این موضوع چیست؟

فکوری: باید کمی سخت گرفت. این خیلی بد است که در بعضی از خانواده‌ها انگار پدر و مادر رعیت هستند و بچه ارباب است! این کار بچه‌ها را لوس بار می‌آورد و تحمل هیچ مشکلی را ندارند، چه رسد به اینکه به ایثار و فداکاری فکر کنند .

باید الگوهای بزرگی که داریم به فرزندان‌مان معرفی کنیم « نسیم آنلاین »: خودتان در تربیت فرزندان چگونه عمل کنید؟

فکوری: در جاهایی که لازم باشد حتماً به فرزندانم سخت می گیرم؛ خوشبختانه ما در کشورمان الگوهای بزرگی داریم و باید این الگوها را برای بچه‌ها مطرح کرد تا به آنها نگاه کنند .

« نسیم آنلاین »: در زندگی شخصی از چه فردی الگو گرفته اید و بیشتر روی شما تاثیر گذاشته است؟

فکوری: شیفته شخصیت امام بودم. پدرم هم همین‌طور بود و امام را خیلی دوست داشت.

« نسیم آنلاین »: تا به حال پدرتان به خوابتان آمده است:

فکوری: زیاد خواب پدرم را می‌بینم، ولی متأسفانه خیلی یادم نمی‌ماند. فقط یک بار یادم هست داشتم در کوه قدم می‌زدم و پدرم به من یک انگشتر داد.

بحث با صهیونیست‌ها اصلا فایده ندارد؛ چرا که اصلا حرف حساب متوجه نمی‌شوند « نسیم آنلاین »: بزرگ‌ترین آرزوی شما در زندگی چیست؟

فکوری: رفتن به قدس، چون خیلی خوب می‌دانم صهیونیست‌ها چه موجوداتی هستند! با آنها در خارج که بودم، خیلی بحث می‌کردم. آنها واقعاً خودشان را از همه مردم دنیا برتر و بالاتر می‌دانند و برای هیچ‌کسی غیر از خودشان حق قایل نیستند! هر جا فسادی در دنیا هست، صهیونیست‌ها سهمی در آن دارند. حرف حساب هم اصلاً حالیشان نیست و بحث کردن با آنها فایده ندارد. آرزو داشتم در کنار بچه‌های حزب‌الله با اسرائیل بجنگم. همیشه اخبار خاورمیانه را از طریق رسانه‌ها پیگیری می‌کنم .

« نسیم آنلاین »: به موضوع اصلی گفت وگو باز گردیم، خبر شهادت پدرتان چطور به شما رسید؟

فکوری: هفته اول مدرسه بود. خبر را از رادیو اعلام کردند. یادم هست در عالم بچگی، از دشمن که پدرم را از من گرفته بود، به‌شدت خشمگین بودم. بعدها که بزرگ‌تر شدم، فهمیدم پدر می‌دانست چه می کند و من هم اگر جای ایشان بودم همین کار را می‌‌کردم .

« نسیم آنلاین »: در خصوص ارتباط تان با فرزندان شهدا صحبت کنید؟

فکوری: بله، گاهی دور هم جمع می‌شویم. خوشبختانه آنها هم به راهی که پدرشان رفته است اعتقاد دارند و محکم روی این باور ایستاده‌اند. شهدا انسان‌های خالصی بودند، وگرنه مسیر شهادت را انتخاب نمی‌کردند. پدرم هم این مسیر را انتخاب کرد و به سعادت رسید. البته تصور می‌کنم اگر امروز آن انسان‌های مخلص مسئول بودند، وضعیت خیلی بهتر بود، اما انقلاب با تمام فراز و نشیب‌هایی که از سر گذرانده است، مسیر خود را به سوی تعالی طی می‌کند و خون شهدا ضامن بقای آن است .

ارسال نظر: