کتاب‌های پراقبال دفاع مقدس؛

از دا تا دختر شینا؛ کتاب‌هایی که خواندنش مخاطب را به روزهای توپ و گلوگه و آتش می‌برد

کدخبر: 2063920

۳۶ سال از شروع جنگ ۸ ساله تحمیلی می‌گذرد؛ روزهایی که فراموش نشدنی هستند و هر لحظه‌اش یادآور خاطراتی است که تو را می‌برد به صدای توپ وترکش و گلوله.

گروه فرهنگی « نسیم آنلاین »؛زهرا جعفری 36 سال از شروع جنگ 8 ساله تحمیلی می گذرد؛ روزهایی که فراموش نشدنی هستند و هر لحظه‌اش یادآور خاطراتی است که تو را می برد به صدای توپ وترکش و گلوله.

در این چند ساله و مخصوصا ده سال اخیر شاهد چاپ کتاب هایی بودیم که خاطرات آن روزها را با زیبایی تمام روایت کرده اند.

در این گزارش به کتاب‌های پرفروش این حوزه در بخش‌های رمان، خاطره و زندگی نامه، خاطرات اسرا و خاطرات زنان پرداختیم؛ کتاب هایی که مردم روی خوش به انها نشان دادند و در چاپ های مختلف منتشر شد.

بخش رمان :

من قاتل پسرتان هستم نوشته احمد دهقان که توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

نویسنده این کتاب با توجه به اطلاعاتی که از جنگ داشت این کتاب را که شامل چند تا داستان کوتاه است به رشته تحریر در آورده است.

همه داستان نویسان و نیز همه جبهه رفته ها حق دارند که از جنگ بنویسند؛ با این همه، آن که هم داستان نویسی را بلد است و هم خاطره و درد جنگ را به غنیمت آورده است، برای آفرینش ادبیات جنگ اهلیت بیشتری دارد و احمد دهقان یکی از این شمار است . من قاتل پسرتان هستم روایت های نویسنده از روزگار دلاوری ها و مظلومیت هم رزمان اوست .

فیلم سینمایی پاداش سکوت براساس داستانی از این کتاب ساخته شده است .

شطرنج با ماشین قیامت نوشته حبیب احمدزاده که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است

رمان شطرنج با ماشین قیامت یک اثر فلسفی اجتماعی درباره‏ی سه روز از زندگی یک بسیجی هفده‌ساله در شهری است که توسط عراقی‌ها محاصره شده است.

او دیده‌بان توپخانه است اما به‌رغم میل باطنی‌اش مسؤولیت وانت غذا به او محول می‌شود و او باید علاوه بر غذارسانی به رزمندگان، به سه نفر از آدم‌های عجیب و غریبی که شهر را ترک نکرده‌اند هم غذا بدهد.

عراقی‌ها به سیستم رادار پیشرفته‏ی عربی مجهز شده‌اند و او به دنبال آن می‌گردد. این سیستم رادار همان ماشین قیامتی است که نویسنده برای یافتن آن با استناد به سه قسمت از کتاب مقدس قرآن، انجیل و تورات، فلسفه‏ی آفرینش انسان و زندگی‌اش در آخرت را از دیدگاه یک بسیجی نوجوان، روسپی زمان شاه و مهندس بازنشسته‏ی پالایشگاه آبادان که ترکیبی از گناه و بی‌گناهی، سادگی و مکاری و تقدس و کفر هستند، بازخوانی می‌کند.

شطرنج با ماشین قیامت نگاه جدید و نوگرایانه به مقوله دفاع مقدس دارد و بیانگر این است که دفاع مقدس زمینه های رشد نسلی را به وجود آورده است.

پال اسپراکمن نایب رئیس مرکز مطالعات دانشگاهی خاورمیانه در دانشگاه راتجرز امریکا این رمان را به انگلیسی ترجمه کرده است؛ هم اکنون این رمان در رشته زبان و ادبیات فارسی برخی از دانشگاههای آمریکا تدریس می‌شود.

گفتنی است این کتاب به زبان‏های عربی و فرانسه نیز ترجمه شده است .

سفر به گرای 270 درجه نوشته احمد دهقان که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

احمد دهقان اهل شعار نیست، حرف‌ از ایده و عقیده هم نمی‌زند، اما به جای اینها قهرمان داستانش ناصر و خواننده را با خود از فضای گرم و راحت خانه برمی‌دارد و می‌برد درست وسط کارزار جنگ .

حالا خواننده با چشم خود می‌بیند چگونه ناصر و دیگر رزمندگان، حماسه‌ای بزرگ را خلق می‌کنند، بی‌آنکه حرف‌های بزرگ بزنند یا ادعاهای عجیب و غریب داشته‌اند.

ناصرِ رمان «سفر به گرای 270 درجه» که به مرخصی تحصیلی آمده و بعد از امتحاناتش دوباره با بچه‌محلش علی به جبهه برمی‌گردد، راوی قصه احمد دهقان است؛ راوی شوخ‌طبعی که هم خودش لحن سرخوشانه و طنزآلودی دارد و هم در میان اتفاقات جبهه و جنگ، با نگاهی تیزبین، آنها را که سویه‌ای طنازانه دارد، شکار و روایت می‌کند. مثل ماجراهایی که بین میرزا ـ رزمنده‌ای که لکنت زبان دارد ـ و سایر رزمندگان اتفاق می‌افتد.

اما این یک روی سکه است و در سوی دیگر، طوفان آتش و سایه تلخ مرگ است و هجوم تانک‌ها. دهقان در این سوی ماجرا، یکی از موحش‌ترین و هول‌انگیزترین صحنه‌های جنگ را به تصویر کشیده‌است؛ آنجا که علی بچه‌محل و رفیق صمیمی ناصر، زیر تانک می‌رود و دقیقاً دو نیم می‌شود...با این همه، دهقان نشان می‌دهد که امید به زندگی و البته جنگیدن همچنان ادامه دارد .

داستان های شهر جنگی نوشته حبیب احمدزاده که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

داستان های کوتاه حبیب احمدزاده در کتاب "داستان های شهر جنگی" که برنده ی بهترین کتاب داستان کوتاه "دفاع مقدس" در سال 1378 و جزء برترین های بیست سال داستان نویسی دفاع مقدس در سال 1379 شده است، بیشتر از نوع اول است. و شاید بهتر بود به جای جایزه ی بهترین کتاب داستان در زمینه "دفاع مقدس " جایزه ی بهترین "کتاب جنگی" و برترین های بیست سال "داستان نویسی جنگی" به آن اهداء می شد. البته اگر این کتاب را بهترین بدانیم ! احمدزاده در کتاب داستان های شهر جنگی سعی در معرفی سبک جدیدی از نوشتن دارد. در این سبک حرف ربط "و" مهره ای جدی است. و نویسنده با به کار بردن پی در پی این حرف و عدم استفاده از افعال تمام کننده، سعی در مجبور کردن خواننده به خواندن ادامه ی کار دارد.

نه آبی، نه خاکی نوشته علی موذنی که توسط انتشارت سوره مهر به چاپ رسیده است.

این کتاب، دفترچه یکی از شهدای جنگ تحمیلی «سعید مرادی» است که اکبر شاهدی مسؤل یکی از گروه های تفحص شهدا در میدان رزم یافته است. شهید مرادی در دفترچه اش نشانی نوشته و وصیت کرده دفترچه را به یکی از این سه نشانی بفرستند. حال این دفترچه را علی مؤذنی به صورت کتاب درآورده و در اختیار علاقمندان قرار داده است.

این دفترچه خاطرات 6 سال حضور شهید مرادی در جبهه است که به قلم خود او نگاشته شده است. شهید مرادی در ابتدای کتاب، جریان وداع با خانواده اش برای حضور در میدان جنگ، سپس آشنایی اش با ابراهیم رحمانی، محمد جوادی، عباس شاکری، علی ماکت و رضا شعبانی و پسر پانزده ساله ای به نام رسول که همه این ها به جز ابراهیم رحمانی شربت شهادت را نوشیده اند، اکنون این دفترچه در دست ابراهیم رحمانی است.

شهید مرادی در لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) بوده است. وی در این کتاب از هم رزمانش، دوستی هایش، صمیمیت و خلوص رزمندگان، شوخی ها و خنده هایشان، مناجات ها و راز و نیازهای خالصانه در تاریکی های شب، خواب دیدن امامان و... می گوید. همچنین او از نبرد تن به تن با دشمن، مشاهده صحنه شهادت رزمندگان و آموزش هایشان در آب و خاک نیز گفته است. نثر روان، ساده و بی ابهام اثر و استفاده گاه به گاه از تعابیر دقیق و وصفی زیبا و دقت در نقل جزئیات موجب شایستگی اثر شده است . اما به طور قطع می توان گفت آنچه مایه برتری این کتاب گردیده است نادربودن حوادث و شگفت نمودن وقایع است که برای صاحب خاطره به وقوع پیوسته است .

بخش خاطره و زندگی نامه:

سلام بر ابراهیم کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی که به زندگی نامه و خاطرات این شهید بزرگوار می پردازد.

سلام بر ابراهیم کتابی است که در قالب زندگینامه ای مختصر و ۶۹ خاطره درباره شهید بزرگوار و مفقود الاثر «ابراهیم هادی» منتشر شده است. این نوشتار حاصل بیش از پنجاه مصاحبه از خانواده، یاران و دوستان آن شهید است که همگی نگارنده را در گردآوری این مجموعه ارزشمند یاری رساندند . شهید هادی در یکم اردیبهشت ماه سال ۳۶ دیده به جهان گشود و پس از بیست و هفت سال زندگی پر فراز و نشیب، در عملیات والفجر مقدمّاتی در منطقه فکه، بیست و دوم بهمن سال ۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و همانطور که از خداوند می خواست، پیکر پاکش در کربلای فکه گمنام ماند .

نورالدین پسر ایران شامل خاطرات نورالدین عاقی از هشت سال دفاع مقدس که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

کتاب «نورالدین پسر ایران» از هجده فصل و عکس های ضمیمه و فهرست اعلام تشکیل شده است. سید نورالدین عافی در سال 1343 در روستای خلجان در نزدیکی تبریز متولد می شود.

خانواده او پر جمعیت و کشاورزند. در دوران انقلاب در راهپیمایی ها و فعالیت های انقلابی شرکت می کند. با شروع جنگ ایران و عراق می خواهد راهی جبهه شود؛ ولی به خاطر سن کمش او را نمی پذیرند. بارها و بارها اقدام می کند و بالاخره موفق می شود. در پاییز سال 1359 دوره آموزش نظامی می بیند و راهی مناطق غرب کشور می شود و در سپاه مهاباد به فعالیت می پردازد.

در سال 1360 عضو رسمی سپاه کردستان می شود و پانزده ماه آنجا می ماند؛ ولی مدام در اندیشه راهی شدن به مناطق جنگی جنوب کشور است. وقتی به منطقه جنگ ایران و عراق عازم می شود، برادر کوچک تر صادق هم به همراهش می رود و در یک بمباران حمله هوایی عراق در برابر چشمان نورالدین شهید می شود.

فرمانده من خاطران فرماندهان جنگ که توسط 6 نویسنده نوشته شده و انتشارات سوره مهر آن را به چاپ رسانده است.

خاطرات این کتاب، همگی به شکلی قصوی و روایی نوشته شده اند تا برای مخاطب، خواندنی و لذت بخش باشند. خاطره اول با نام «من روز عاشورا برمی گردم » نوشته رحیم مخدومی درباره رشادت ها و از خودگذشتگی فرمانده ای آذری زبان است به نام مدنی.

دومین خاطره به نام «شب هور» نوشته احمد کاوری روایتی است کوتاه از سیدعلیرضا قوام، معاون گردان نوح از لشکر بیست و یکم امام رضا ( ع). خاطره سوم که جذابیت و کشمکش ویژه‏ای دارد «رمز یا زهرا (س)» نام دارد و در آن، داوود امیریان از حاج حسین سخن می گوید که یکی از فرماندهان جنگ است.

«فستیوال انفجار و گلوله» به قلم علی اکبر خاوری نژاد به گوشه کوتاهی از جوانمردی و بزرگمنشی سروان محمودیان می‏پردازد. شهید علی غفاری شخصیت اصلی خاطره پنجم کتاب با نام «مثل گل سرخ» است که توسط حسن گلچین به نگارش درآمده. این خاطره تعلیق و هیجان درخوری دارد. «عقد آسمانی» نوشته هادی جمشیدیان، صحنه ای دیگر از جنگ را در کردستان به تصویر می کشد. خاطره پایانی کتاب با نام «مسیح کردستان» نوشته عباس پاسیار و درباره شهید بروجردی است. صداقت و حقیقی بودن این خاطرات سبب می شود تا مخاطب با آنها احساس همذات پنداری داشته باشد .

بابا نظر خاطرات شفاهی شهید محمدحسن نظرنژاد که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

شاید درخشان‏ ترین وجه انقلاب اسلامی ایران سویه انسان‏ ساز و حاکمیت‏ بخش آن به ارزش ‏ها و هنجارهای الهی و شیعی باشد از این رو دفاع مقدس به منزله آیینه تمام‏ نمایی از نهضت اسلامی است که توانست آرمان‏ های مندرج در ذات انقلاب اسلامی سال 57 را در عمل محقق کرده و در معرض نگاه همگان قرار دهد .

بی‏ سبب نیست که تاریخ‏ نگاران عصر جدید بر مطالعه و تحلیل همزمان انقلاب و جنگ تاکید ورزیده و به صراحت عنوان می‏ کنند که پدیده دفاع مقدس را باید ثمره‏ای عالی از شجره طیبه انقلاب دانست و بررسی کرد. کتاب کم‏ نظیر «بابا نظر» که شرح خاطرات شفاهی شهید محمدحسن نظرنژاد در مصاحبه با حسین بیضایی است سندی روشن و قاطع بر این مدعاست که دریچه تازه‏ای به برخی زوایای ناشناخته انقلاب و دفاع مقدس گشوده است.

مولف در این اثر با گزارشی و زبانی خواندنی از زندگی و مبارزات مردی پرده بر می ‏دارد که تعبیر مجسمی از جوانمردی و ایثار بود. این جانباز 95 درصد که با حضوری طولانی و مستمر در جبهه های جنگ، در سال 75 به شهادت رسید، ربط و پیوند عمیق دو رویداد عظیم تاریخ معاصر کشور، یعنی انقلاب اسلامی و جنگ را در عرصه عمل و میدان زندگی و مبارزات خویش تحقق بخشید و نام تابناک خودش را در صحیفه ایام به عنوان یکی از اسطورهای جاودان تاریخ معاصر ثبت کرد.

این کتاب تنها درصدد نقل اندیشه‏ های مجرد و بیان صرف خاطرات نیست بلکه آنها را به حقایق قابل لمس و زنده‏ای تبدیل می‏کند که از دایره تکرار و کلیشه عدول کرده و مخاطب را به سرزمین‏های تازه‏ای از احساس و ادراک می‏برد که در نتیجه آن خواننده « بابانظر» را در درون خودش جستجو می‏کند و به دنبال نسبت درونی خودش با او می‏گردد .

کوچه نقاش‌ها خاطرات ابوالفضل کاظمی که با نثری شیرین توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

ابوالفضل کاظمی از ناشناخته ترین رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس بود ؛ البته از این ناشناخته‌های بزرگ که دلاوران صحنه جنگ بودند، فراوان داریم . وقتی جنگ شروع شد، او تهران را به مقصد جبهه‌ها ترک کرد.

کتاب خواندنی «کوچه نقاش‌ها» روایت خاطرات کاظمی، ‌فرمانده گردان میثم در دوران جنگ تحمیلی از زبان خودش است . لحن ساده و بی‌پرایه کاظمی و به تعبیری ادبیات عامیانه او در کتاب سبب می‏شود مخاطب ارتباطی صمیمی با اثر برقرار کند.

بیان تفاوت‌های سال‌های قبل و پس از انقلاب از نقاط قوت گفت‌وگو با کاظمی در این کتاب است. دوران جوانی وی مقارن است با سال‌های مبارزه علیه رژیم طاغوت و بعد از آن او 8 سال دفاع مقدس را تجربه می‌کند. همرزمی او با شهید چمران و دو سال حضور در خاک کردستان از زیباترین و خواندنی‌ترین قسمت‌های کتاب است .

کتاب در شانزده فصل و بر اساس تاریخ وقایع و مکان آن‌ها تدوین شده است. به دلیل تمرکز بر حوادث جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، رخدادهای انقلاب اسلامی در این اثر به صورت خلاصه آمده‌اند . « کوچه نقاش‌ها» طی دو سال و براساس سه ماه مصاحبه تدوین شده است.

لحن راوی در جای جای کتاب حفظ شده و راحله صبوری تلاش کرده در نوشتن خاطرات ابوالفضل کاظمی به واژه‌ها، تکیه کلام‌ها و اصطلاحات خاص وی وفادار باشد. عنوان « کوچه نقاش‌ها» هم بر می‌گردد به نام کوچه‌ای که سید ابوالفضل کاظمی کودکی‌اش را با بسیاری از همرزمانش در آنجا سپری کرده است .

خاطرات زنان:

دختر شینا روایت خاطرات قدم خیر محمدی همسر سردار شهید ستار ابراهیمی هژیر که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

بهناز ضرابی‌زاده در «دختر شینا» قدم به قدم وارد زندگی قدم خیر محمدی کنعان شده است تا زندگی او با سردار شهید ستار ابراهیمی هژیر را روایت ‌کند و همدم شب‌های تنهایی این زن و فرزندانش شود؛ شب‌هایی که قدم خیر و فرزندانش وضعیت قرمز را تجربه می‌کردند و پدر در مناطق جنگی مشغول دفاع در برابر دشمن بود.

این کتاب حکایتی از یک زندگی در پشت صحنه جنگ است؛ خاطرات زنی که در طول هشت سال ازدواجش با یکی از سرداران دفاع‌مقدس، با دشواری‌های دوری همسر و بزرگ کردن فرزندانش، کنار آمد و به تنهایی زندگی‌ را اداره کرد، چهار دختر و یک پسر به دنیا آورد و همسرش فقط موقع به دنیا آمدن یکی‌شان در کنارش بود.

دختر شینا از معدود کتاب‌های خاطرات است که زندگی پرفراز و نشیب یک دختر جوان روستایی را در برابر چشمان ما به نمایش می‌گذارد، دختری که آن‌قدر می‌ایستد و می‌افتد و دوباره برمی‌خیزد تا جنگ را تحقیرکند . «

این کتاب از 19 فصل تشکیل شده و از روایت کودکی قدم خیر آغاز می‌شود؛ از زمانی که نامش را به خاطر قدم خوشی که داشت «قدم خیر» گذاشتند تا زمانی که حماسه زندگی‌اش را در پشت جبهه‌ها رقم زد. ضرابی‌زاده هم توانسته با تیزبینی و هوشمندی یک نویسنده، همه صحنه‌ها و فضاهای کتاب را اثرگذار و ملموس روایت کند .

دا خاطرات سیده زهرا حسینی از شروع جنگ و خرمشهر که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

دا، خاطرات سیده زهرا حسینی از جنگ تحمیلی و اوضاع خرمشهر در روزهای آغازین جنگ است. دختری هفده ساله که با شروع جنگ در روز اول مهر سال پنجاه و نه زندگی‏اش دگرگون می‏شود. روایتی باورپذیر، با فضاسازی بی‏نظیر، به گونه‏ای که خواننده خودش را در خیابان‏های شهر خرمشهر می‏بیند و البته حافظه فوق‏العاده خانم حسینی. آن چیزی که احترام و تحسین خواننده را برمی‏انگیزد این است که روای داستان کارهایی را انجام می‏دهد که دیگران از انجامش سر باز می‏زنند و شاید آن کارها را کوچک و خوار می‏شمرند. دا، در گویش محلی به معنی مادر است و زهرا حسینی با انتخاب این عنوان خواسته رنج، اندوه، تلاش و مقاومت مادران ایرانی را یادآور شود.

سیده زهرا حسینی یک کرد ایرانی است که پدر و مادرش پیش از ولادت او در عراق زندگی می‌کردند و او در سال ١٣٤٢ در آنجا به دنیا آمد. در کودکی همراه خانواده‌اش به ایران بازگشت و پدرش در خرمشهر ساکن شد و پس از مدت‌ها سرگردانی به عنوان رفتگر به استخدام شهرداری درآمد. حسینی پس از کلاس پنجم ترک تحصیل کرد. او فرزند دوم از شش فرزند خانواده بود. خانواده او، به ویژه پدرش سخت پای‌بند مذهب بود و او با چنان اعتقاداتی پرورش یافت و همراه برادر بزرگترش، علی، در فعالیت دوران انقلاب و پس از آن شرکت کرد.

او برای کمک و خدمت، قبرستان را انتخاب می‏کند. غسل و کفن و دفن شهدای جنگ. روز اول دچار ضعف و غش می‏شود اما... آنچه کتاب را بی‏همتا می‏کند بیان گوشه‏هایی از جنگ از زاویه‏ای است که تا به حال به آن پرداخته نشده است. کتابی که اوج فجایع جنگ و در ضمن گوشه‏ای از تاریخ کشور ما را بیان می‏کند. نتیجه گفت‏وگویی هزار ساعته، ارزش این همه هزینه کردن را دارد

من زنده ام خاطرات معصومه آباد از دوران اسارتش که توسط انتشارات بروج به چاپ رسیده است.

این کتاب در حوزه اسارت و بخشی از خاطرات نانوشته 4 بانوی اسیر ایرانی به نگارش در آمده تا پاسخگویی بسیاری از سوالات بدون پاسخ در حوزه اسارت بانوان ایرانی در زندان های رژیم بعثی در دوران هشت سال دفاع مقدس باشد .

سی و چند روز بیشتر از حمله ی رژیم بعث به ایران نگذشته بود که چهار نفر از دختران امام خمینی دست نامحرمان اسیر شدند! «بنات الخمینی» عنوانی بود که سربازان صدام به چهار بانوی امدادگر ایرانی داده بودند. بعثی ها اول که ماشین شان را محاصره می کنند، از خوشحالی پایکوبی می کنند و پشت بی سیم به فرماندهان شان اعلام می کنند که دختران خمینی را گرفتیم! بعدتر برخی دیگر از افسران بازجو به این بانوان غیرنظامی می گویند از نظر ما شما ژنرال های ایرانی هستید !

عنوان کتاب که بر روی جلد چاپ شده، دستخط معصومه آباد است. آن روز که برای فرار از بی خبری مفقودالاثری برای خانواده اش یا هر کسی که می توانست فارسی بخواند نوشته بود: «من زنده ام. معصومه آباد .»

کتاب از هشت فصل تشکیل شده است : کودکی، نوجوانی، انقلاب، جنگ و اسارت، زندان الرشید بغداد، انتظار، اردوگاه موصل و عنبر و عکس و اسناد

خاطرات ازادگان

آن بیست و سه نفر نوشته احمد یوسف زاده که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

این کتاب، از آنجا که در برگیرنده خاطرات و رشادت های نوجوانان رزمنده و مقاومت آنان در اردوگاه های ارتش بعث است، ناگفته بسیاری از دوران اسارت دارد. نویسنده کتاب،که سابقه 15 سال روزنامه نگاری دارد، این کتاب را به شکل روایت داستانی و دارای تعلیق های داستانی بجا، نگاشته است . آوردن یک عده نوجوان 15 ساله به کاخ صدام و واداشتن آنان به بیان اعترافاتی دروغین مبنی بر اجباری بودن اعزام رزمندگان نوجوان به جبهه های جنگ که می توانست افکار عمومی جهانیان را در جهت خواسته های رژیم بعث عراق تغییر دهد، موضوعی است که این کتاب را بی نظیر می کند .

پایی که جا ماند خاطرات سید ناصر حسینی پور از دوران اساراتش که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسده است.

« پایی که جا ماند»، یادداشت‌های روزانة سید ناصر حسینی‌پور از زندان‌های مخفی عراق است که انتشارات سورة مهر منتشر کرده است. سید ناصر حسینی‌پور این کتاب را به گروهبان عراقی، ولید فرحان، سرنگهبان اردوگاه 16 تکریت، که در زمان اسارت، او را بسیار شکنجه و آزار داده، تقدیم کرده است. این کتاب 15 فصل دارد

چکیده کتاب : سید ناصر چهارده ساله است که به جبهه می‌رود و شانزده ساله است که در آخرین روزهای جنگ، در جزیرة مجنون به اسارت عراقی‌ها درمی‌آید؛ در حالی که دیده‌بان است و در واحد اطلاعات فعالیت می‌کند. وقتی اسیر می‌شود یک پایش تقریباً قطع شده و به رگ و پوستی بند بوده است. با این حال تصمیم می‌گیرد در دورة بعد از اسارت باز هم دیده‌بان اتفاقات و حوادث باشد، اما این بار بدون دوربین و دکل. او دیده‌ها و شنیده‌هایش را، در کاغذهای کوچکی که از حاشیة روزنامه‌ها و کتاب‌های ارسالی سازمان مجاهدین خلق جمع‌آوری کرده است، با رمز می‌نویسد و در لولة عصایش جاسازی می‌کند و ...

ارسال نظر: