محمدرضا باقری

چرا "ایستاده ایم ۲" نماهنگ موفقی نیست؟

کدخبر: 2056742

کار با همه زحمات در جلوه های ویژه ایراداتی هم دارد، هواپیما کاملا مصنوعی است، بازی ها یک خط در میان خوب و بد است، برخی از جمله حقیقی خوب و به جا و به اندازه، ولی متاسفانه اکثر جوانان کار بازی مصنوعی و ضعیف دارند، اخم ها و فریادها مصنوعی است، در یکی از صحنه ها مثلا وقتی همه دارند فریاد می زنند، بازیگر پشت سری اش، به افق خیره شده و نگاه می کند!

گروه فرهنگی « نسیم آنلاین »، محمدرضا باقری- نماهنگ ایستاده ایم یک را حتما دیده اید: همراه و یاورم، ایرانی قهرمان، ایستاده همچو کوه در موجهای بی امان ... . چند جوان با نشاط که در میدان آزادی سرود می خوانند و مردم کم کم جمع می شوند و در مجموع مخاطب را تهییج می کند و یک کار فوق العاده ملی و حماسی است.

نماهنگ ما ایستاده ایم (1)

نزدیک دو سال است زمزمه های تولید نماهنگ ایستاده ایم دو شنیده می شود، و هفته پیش بود که این کار در حوزه هنری رونمایی شد. کلیپ جالبی هم برای رونمایی اش ساخته شده بود که باز همان شور و هیجان کار اول را تداعی می کرد. اما کار که مشاهده شد و این چند روز هم از شبکه های مختلف سیما هم پخش شد و در فضای مجازی و موبایل های مردم هم دست به دست شد، واکنش های متفاوتی دریافت شد، از حق نگذریم زحمت زیادی کشیده شده و کار محاسن زیادی دارد و نگاه سالم و درستی دارد و با هوشمندی نکات ریز زیادی در کار گنجانده شده است. اما هدفم از این نوشتار بازکردن گره های نماهنگ و رمزگشایی از آن ها نیست، بلکه می خواهم به چند مورد از دلایلی بپردازم که چرا مخاطب با کار ارتباط برقرار نمی کند.

پروژه ایستاده ایم دو، یک ابرپروژه است، کار با مختصات سینمایی تعریف شده است و شاید یکی از دلایل طولانی شدن ساخت آن نیز همین باشد، اما نکته اصلی این است که آیا نماهنگ اساسا باید مدیوم سینمایی داشته باشد یا تلویزیونی؟ کاری که قرار است در تلویزیون و موبایل دیده و دست به دست شود، چرا از ابتدا با برنامه ریزی سینمایی ساخته می شود که مدام این جمله را از دست اندرکاران آن بشنویم که«اگر می خواهید عظمت و ریزه کاری ها را متوجه شوید حتما در سینما این کار را ببینید!» به زعم نگارنده از ابتدا هدفگذاری اشتباهی رخ داده که موجب تبعات بعدی شده است، باید از ابتدا توجه می شد اکثر مخاطبان کار را در تلویزیون و موبایل خواهند دید، چرا پس باید کار ریزه کاری های سینمایی داشته باشد؟

با هدف گذاری صحیح، مفیدی کیا کارگردان موفق جبهه انقلاب در این دو سال و نیم می توانست تعداد کار بیشتری تولید کند، و سرمایه ی عمرش پای یک کار هشت دقیقه ای ریخته نمی شد که در نهایت مخاطب آن را در مدیوم سینمایی نتواند ببیند و زحمتش هدر برود. مخاطبِ تیزبین شاید متوجه سرنگونی ناو وینسنس بشود اما بعید می دانم کسی غیر از کارگردان و تهیه کننده بفهمد آن ناوی که بعد از وینسنس غرق می شود و کمتر از یک ثانیه می بینیم عدد 60 روی آن هست، ناو نورماندی است و اصلا نورماندی چیست!

کارگردان کلی تحقیق کرده، جلسه گذاشته، دیده که نورماندی یکی از مزاحمین همیشگی ما در خلیج فارس است و آن را در کار گنجانده است، اما بعید می دانم حرفه ای های دریانوری هم در این کمتر از یک ثانیه متوجه بشوند که این ناو چیست، اینها نقض غرض است، امثال این نمونه در ایستاده ایم دو بسیار است، ظرافت ها و وسواس هایی که اصلا به چشم نمی آید، اما زحمت برده است، چرا؟ چون مدیوم از ابتدا اشتباه تعریف شده است. از این نکته اصلی و اولیه و کلیدی که بگذریم، موضوع دوم شعر و همخوانی کار است، ایستاده ایم یک را به یاد بیاورید، همخوانی را یادتان هست؟ بله! آماده شو بهر آن قیام سرخ اهورایی! چیزی نمانده تا آن ظهور سبز مسیحایی! حالا ایستاده ایم دو، همخوانی را متوجه شدید؟ بنگر، که منم، که زرِه، ز تنم، به رهت، فکنم ، به بَرت ، وطنم! مخاطب چرا باید این کلمات پشت هم را که مانند کُر خوانده می شود، متوجه بشود، یاد بگیرد و با خود تکرار کند؟ و قتی کار به این عظمت شعر مناسبی ندارد، همخوانی که کاش اصلا نداشت! و آهنگ هم خوب نیست، کار حماسه ایجاد نمی کند، مخاطب را به خود مشغول نمی کند، بیننده را میخکوب نمی کند، همه اش بر عکس ایستاده ایم یک.

کار با همه زحمات در جلوه های ویژه ایراداتی هم دارد، استفاده از پرده سبز ( کروماکی)، در برخی صحنه ها توی ذوق می زند، صحنه ی جنازه بچه ها روی آب بعد از سقوط هواپیما کاملا مصنوعی است ، بازی ها یک خط در میان خوب و بد است، برخی از جمله حقیقی خوب و به جا و به اندازه، ولی متاسفانه اکثر جوانان کار بازی مصنوعی و ضعیف دارند، اخم ها و فریادها مصنوعی است، در یکی از صحنه ها مثلا وقتی همه دارند فریاد می زنند، بازیگر پشت سری اش، به افق خیره شده و نگاه می کند!

این ها مشکلات ریزی است که شاید با استفاده از بازیگران حرفه ای حل می شد و نتیجه قابل قبول می شد. کار وقتی در این ابعاد تعریف می شود باید از بازیگران باتجربه استفاده می شد، نه اینکه دم دستی ترین افراد کار را خراب کنند. در مورد خواننده هم اگر از یک صدای شناخته شده برای مخاطب استفاده می شد قطعا اثر کار بیشتر می شد و استفاده از خواننده ای گمنام این فرصت را از نماهنگ دریغ کرده است. فضای سورئال مشکل دیگر کار است که توسط اکثر مخاطبان درک نمی شود، که باز هم به تعریف اشتباه مدیوم بر می گردد، فریاد اولیه بازیگر که فقط یک داد است و آوای خاصی ندارد، درک نمی شود، البته در ایستاده ایم یک، همین اشکال در آخر کار بود، بازیگر برج آزادی را بالامی رفت که نعره بکشد، همین! در این کار هم این ایراد هست، نحوه تقابل نیروهای جوان ایرانی با ناوهای آمریکایی فهمیده نمی شود! شاید کارگردان بگوید می خواستم نشان دهم جوان ایرانی با دست خالی علم را نگه می دارد و دشمن را سرنگون می کند، اما از نماهنگ این برداشت بیرون نمی آید، یا سخت فهمیده می شود، بیشتر یک سری عملیات محیرالعقول و شعبده می بینیم که جوان ها از روی توپ ناو دریایی می پرند بعد هم با لگد زدن به ساحل دریا را طوفانی می کنند و ناوها سرنگون می شوند!

ایستاده ایم دو المان ها و نمادهای زیادی را خیلی سریع به تصویر می کشد، ساندیس، پرواز هواپیما با امنیت در پایان کار، نیروگاه اتمی، پالایشگاه، خودروی ملی، خانواده، ازدواج، بازی و نشاط و کار و زندگی. اما بیشتر حرف در شعر و متن از کاوه و رخش و رستم است، غیر از مسجدی که مورد تهاجم قرار می گیرد و انگشتر هنروران و دو جلد قرآن و مفاتیح سکانس کودک در مسجد، هیچ المان و نشانه مذهبی در کار نیست، شاید پرهیز عوامل تولید از گل درشت شدن کار را به این سمت برده، اما کار دو سه تا گل ریز بیشتر ندارد!

حجم ویدیو: 49.68M | مدت زمان ویدیو: 00:05:37 دانلود ویدیو
ارسال نظر: