افشاگری "اندیشکده هادسون" از سیاست‌های خصمانه واشنگتن علیه ایران؛

چگونه اوباما روحانی را با "برجام" بازی داد؟

کدخبر: 2033495

عضو ارشد اندیشکده "هادسون" افشا کرد: مذاکرات هسته‌ای تنها بخش آشکار استراتژی اصلی اوباما برای ایران بود، اتاق جنگ رسانه‌ای کاخ سفید حتی تلاش کرد این گونه القا کند که میانه‌روها در واشنگتن و تهران به دنبال برقراری رابطه هستند در حالی که توافق پیش از روی کار آمدن روحانی نهائی منعقد شد.

گروه بین الملل « نسیم آنلاین »- مایکل دوران، عضو ارشد اندیشکده "هادسون" در نشست کنگره درباره اطلاعات افشا شده درباره "اتاق جنگ رسانه‌ای" کاخ سفید برای مدیریت اخبار توافق هسته‌ای توضیحاتی را به کنگره ارائه کرد و طی آن از استراتژی کلان اوباما برای استفاده از ایران برای مدیریت منطقه خاورمیانه پرده برداشت. بخش‌هایی از اظهارات وی را در ادامه می‌خوانید:

توافق هسته‌ای با ایران، بارزترین بخشی از سیاست عمده‌ای است که کاخ سفید برای تغییر رویکرد در قبال ایران و خروج بیشتر آمریکا از خاورمیانه در نظر داشته است. اوباما همواره به خروج نیروهای آمریکایی از منطقه خاورمیانه پای‌بند بوده است و هیچ ناظری در این زمینه تردید ندارد که رئیس جمهور چنین سیاستی داشته است. اما بسیاری از افراد آگاه هم نمی‌دانند که چقدر این استراتژی از اندیشه‌های سیاست خارجی آمریکا فاصله دارد.

از زمانی که اوباما در کاخ سفید مستقر شد، با تناقض سیاست خود برای خروج از خاورمیانه و سیاست اصلی آمریکا برای مقابله با هژمونی ایران در منطقه مواجه شد. او فهمید که برای خروج از این منطقه باید رابطه همکاری گونه‌ای با ایران داشته باشد که به پایان یافتن تنش‌ها درباره برنامه هسته‌ای این کشور مرتبط بوده است. در واقع مذاکرات هسته‌ای تنها بخش آشکار استراتژی اصلی اوباما بود. چنان که رودز در مصاحبه خود با نیویورک تایمز اشاره کرد که مذاکرات "گلدسته‌های این معماری بود".

به زمان بندی ماجراها نیز دقت کنید، دقیقاً دو سال قبل از این که اوباما رئیس جمهور شود، زمانی که سناتوری بیش نبود در سخنرانی سال 2006 خود اظهار داشت که سوریه و ایران با آمریکا منافع مشترکی برای بازگشت ثبات به عراق دارند.

بن رودز ، معاون مشاور امنیت ملی دولت باراک اوباما

در نخستین روزهای ریاست جمهوری خود نیز کتمان نکرد که خواهان بهبود رابطه با تهران است هر چند تلاش کرد که مرکزیت ایران در استراتژی خاورمیانه‌اش را مخفی کند. این ایده که نیروهای آمریکایی باید خاورمیانه را ترک کنند، و در عین حال پذیرش ایران به عنوان بازیگری برای ایجاد ثبات در منطقه قطعاً مخالفانی می داشت. اگر اوباما و یاران نزدیک او این تصور را علنی می‌کردند، تنش‌های سیاسی موجب تخریب پروژه اشان می‌شد.

از همین رو مخفی کاری پیشه کرد و مذاکرات محرمانه را درباره موضوعات هسته‌ای در سال 2012 در عمان آغاز کرد. او سیاست‌های خود در لبنان، عراق، و سوریه را علی الظاهر با منافع ایران همراستا ساخت. در نوامبر 2013 که توافق هسته‌ای با ایران حاصل شد، مذاکرات پنهانی نیز افشا گردید اما تنها اندکی از مهم بودن این مذاکرات خبر داشتند.

نقش اتاق جنگ رسانه‌ای کاخ سفید میز پنهان کردن همین سیاست اصلی اوباما بود. برای تحقق این هدف، رودز و همکارانش روزانه خبرهای متناقضی را به خورد رسانه‌ها می‌دادند تا توجه افکار عمومی را به طرق مختلف پرت کنند.

فریب اعتدالگرایان

اتاق جنگ رسانه‌ای رودز مدعی بود که رابطه ایران و آمریکا از ژوئن 2013 تغییر کرد، یعنی زمانی که حسن روحانی که به نظر اعتدالگرا می‌آید، به ریاست جمهوری رسید. اما حرف درباره اعتدالگرایان تنها بهانه‌ای برای تیم اوباماست زیرا حس "همگرایی صلح آمیز" را منتقل می‌کند که ایران تغییر کرده است. با این ادبیات، این پیام القا شد که میانه روها در تهران و واشنگتن در حال بازسازی روابط ایران و آمریکا هستند تا با جنگ طلبان دو کشور مقابله کنند.

اتاق جنگ رسانه‌ای کاخ سفید با ترسیم روحانی به عنوان ملوان آغاز اصلاحات تلاش کرد تا توافق هسته‌ای را ماحصل تغییرات استراتژیک در تهران نشان دهد. در حالی که چنین تعبیری اشتباه است، بر حسب اظهاراتی در کنار رودز، مانند جک سالیوان، می دانیم که ریشه توافق خیلی قبلتر از روی کار آمدن روحانی رقم خورده بود.

پاکسازی امتیازهای آمریکا و پنهان سازی هزینه‌های منطقه

در هر مرحله از مذاکرات، واگذاری امتیازهای آمریکا بود که باعث پیش‌برد مذاکرات شد. اما اتاق جنگ رسانه‌ای کاخ سفید این بخش‌ها را پنهان کرد و واگذاری امتیازها را از طرف ایران برجسته کرد.

اوباما همچنین تلاش کرد که این توافق را، توافقی برای کنترل تسلیحات نشان دهد که هدف آن مسدود کردن راه‌های دسترسی ایران به سلاح هسته‌ای است. اما در واقع، این توافق بخش کوچکی از چشم انداز گسترده‌ای برای منطقه است. در این چشم انداز، آمریکا نه تنها برنامه هسته‌ای ایران را به مشروعیت می‌شناسد بلکه منافع این کشور را در جهان عرب نیز به رسمیت می‌شناسد، برای مثال مواضع تهران درباره سوریه و حمیات از بشار اسد.چنان که "فرد هوف"، رئیس مرکز پژوهش‌های رفیق حریری اظهار داشت، اوباما برای نهایی کردن توافق، پذیرفت که سوریه را در حیطه نفوذ ایران بداند.

مقصر جلوه دادن هم پیمانان

بایدن در سخنرانی خود در دانشگاه هاروارد ترکیه، عربستان و قطر را مقصر وضعیت سوریه عنوان کرد که داعش را برای مقابله با بشار اسد به راه انداخته‌اند. در این میان او به نقش روسیه و ایران هیچ اشاره‌ای نکرد. این اقدام نیز بخشی از استراتژی رسانه‌ای کاخ سفید است. از نظر اوباما، هم پیمانان منطقه‌ای آمریکا مشکل ساز هستند، البته نه به خاطر نقششان در حمایت از داعش، بلکه به خاطر اصرار این دولت‌ها برای مقابله آمریکا با اقدامات ایران در منطقه. از همین رو، کاخ سفید تلاش کرد که کمپینی علیه هم پیمانان آمریکا داشته باشد و آن ها را مقصر فرقه گرائی در منطقه بخواند

رابطه با اسرائیل

رابطه اوباما و نتانیاهو هم به وضوح با مشکلاتی رو به روست اما جنگ رسانه‌ای کاخ سفید علیه نتانیاهو فقط دلایل تجاری دارد. کاخ سفید در تلاش است تا محبوبیت غیر عادی نتانیاهو نزد نمایندگان آمریکایی را تخریب کند. استراتژی رسانه‌ای هم این بوده است که کمتر بر تفاوتها میان این دو نفر درباره ایران پرداخته شود، بلکه توجه اختلافات بر سر موضوع دیپلماسی میان فلسطین و اسرائیل باشد.

ارسال نظر: