یادداشت/ معصومه خسروشاهی

مضحکه‌ای به نام عدالت با چاشنی شلوغ‌کاری امریکایی

کدخبر: 2029592

در تظاهرات مردم لباس سوپرمن به آتش کشیده می‌شود. برای سازندگان آرگو و ۳۰۰ آیا صحنه به آتش کشیدن لباس سوپرمن ما به ازای بیرونی و حقیقی‌اش به آتش کشیده شدن پرچم امریکا نیست؟

گروه فرهنگی « نسیم آنلاین »، معصومه خسروشاهی - همه‌چیز برای دیدن یکی دیگر از فیلم‌های دنیای سینمایی دی سی مهیاست. برای اولین بار خبر از حضور بتمن و سوپرمن هم‌زمان در یک فیلم داده می‌شود به‌علاوه‌ی چند شخصیت کمیک دیگر مثل واندر وومن و آکوامن و سایبورگ.

زک اسنایدر کارگردان بتمن دربرابر سوپرمن پیش‌ازاین در سال 2013، با ساخت مرد پولادین برای اولین بار، دنیای مشترک ابرقهرمان‌ها را تجربه کرد. او که پیش‌ازاین ساختن دو قسمت از فیلم 300 را در کارنامه خود دارد. این بار با سراغ گرفتن از موضوع رویارویی بتمن و سوپرمن سعی کرد تا موفقیت تجاری را در گیشه تضمین کند.

علی‌رغم فروش فوق‌العاده‌ی فیلم در افتتاحیه عید پاک در اکران امریکایی و همچنین اکران جهانی پیش از آن، منتقدان به بتمن علیه سوپرمن، چندان روی خوش‌نشان نداده‌اند. همچنین واکنش منفی تماشاگران در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی نیز منجر به افت فروش این فیلم در هفته‌های بعد شد. گرچه این موارد هم سبب نشد که این بلاک باستر پر از زدوخورد، بی طرفدار باقی بماند. در حقیقت اسنایدر نشان داده است که می‌تواند مخاطب را راضی کند حتی اگر دروغ‌هایی مثل 300 را پرطمطراق و با سروصدای زیاد به پرده‌ی نقره‌ای بکشاند. در مورد دو فیلم 300 و 300 ظهور یک امپراتوری نیز بااینکه منتقدان چندان روی خوش‌نشان ندادند. فیلم‌ها اما در گیشه توانستند به موفقیت دست پیدا کنند.

همان‌طور که در ابتدا اشاره شد؛ قبل از اکران فیلم، حضور تعدادی ابرقهرمان در فیلم اعلام شد. بااینکه حضور بتمن و سوپرمن را در فیلم داریم؛ بقیه ابرقهرمان‌ها، جز سایه‌ای در فیلم حضور ندارند. کارگردانی آشفته و به‌هم‌ریخته، فیلم را دچار عجز داستان‌گویی کرده است. در نماهای متعددی، فیلم دچار گسستگی می‌شود. توالی داستانی آن‌چنان به هم می‌ریزد که مخاطب سردرگم شده و به‌سختی می‌تواند فیلم را دنبال کند. بااینکه نام کریستوفر نولان در مشاوران این فیلم ذکرشده است این فیلم، به‌هیچ‌عنوان قابل‌مقایسه با سه‌گانه‌ی بتمن او نیست.

دیالوگ‌های کلیشه‌ای و رفتارهای لحظه‌ای شخصیت‌ها، مانع لذت بردن از سایر جنبه‌های فیلم می‌شوند. صحنه‌های اضافی بسیاری در فیلم مشاهده می‌شود. مثل کابوسی که بتمن درباره‌ی رویارویی خودش با سوپرمن می‌بیند؛ و تنها استفاده‌ای که می‌توان از آن کرد؛ مخدوش کردن روایت فیلم است. چنین موضوع نفس‌گیری با یک روایت سرراست، می‌توانست، فیلم فوق‌العاده‌ای از آب دربیاید.

کریس تریو یکی از فیلم نامه نویسان این اثر است.او قبلاً در فیلم آرگو با بن افلک -که در این فیلم نقش بتمن را بازی می‌کند- همکاری داشته است. علاوه بر این دو نفر، زک اسنایدر نیز، با ساخت 300 تجربه‌ی کار ضد ایرانی را داشته است. درون فیلم، اشاره‌های جالبی به اتفاقات دنیای حقیقی وجود دارد که کاملاً مشخص است سازنده ذهن مخاطب را هدف گرفته است. گاهی این اشاره‌ها، به‌قدری رو و واضح می‌شود که خنده‌دار به نظر می‌رسد.

داستان ازاین‌قرار است که براثر کشته شدن یکی از دوستان بروس وین، بین بتمن-بن افلک- و سوپرمن -هنری کویل- خصومتی اتفاق می‌افتد. قتل در جریان درگیری سوپرمن با ژنرال زاد روی می دهد که منجر به تخریب ساختمان شرکت بروس وین می‌شود. این صحنه‌ها بی‌شباهت با یازده سپتامبر و فروریختن برج تجارت جهانی نیستند. مضاف بر این، سفینه‌ی مخوف انسان شریر روبروی سوپرمن، مانند یک هواپیما به ساختمان‌ها برخورد کرده و یکی پس از دیگری آن‌ها را فرومی‌ریزد. حتی یادبودی که در آخر فیلم بعد درگیری پایانی بناشده است؛ دقیقاً شبیه یادبود قربانیان یازده سپتامبر در منهتن است.

گفتنی نیست که سوپرمن، بالباس و شنلی که شبیه پرچم امریکاست؛ به عنوان منجی جهان ظاهر می شود. اشاره‌های فراوان به منجی و ظهور و حتی غیبت سوپرمن تا وقتی‌که زمانش فرابرسد، به‌شدت در فیلم قبلی یعنی مرد پولادین وجود داشت. حتی منتقدان، علت اصلی استقبال مخاطبان را وجود اشاره‌های مذهبی به منجی و مسیح در فیلم قبلی می‌دانستند. بعدازاین اتفاق، سوپرمن مقصر اصلی جریان شناخته می‌شود و اعتراضات گسترده‌ای به حضور او اتفاق می‌افتد. کاملاً مشابه اعتراضاتی که پس از حادثه یازده سپتامبر، به دولت امریکا می‌شود. سوپرمن که برای پاسخ دادن به سؤالات سناتورها به کنگره‌ی امریکا رفته است با تله‌ی بمب‌گذاری مواجه می‌شود. این بمب‌گذاری، تب اعتراضات را علیه سوپرمن تشدید می‌کند. در تظاهرات مردم لباس سوپرمن به آتش کشیده می‌شود. برای سازندگان آرگو و 300 آیا صحنه به آتش کشیدن لباس سوپرمن ما به ازای بیرونی و حقیقی‌اش به آتش کشیده شدن پرچم امریکا نیست؟

بتمن یا همان بروس وین، میلیاردری است عاشق مردم. پدر و مادرش در کودکی، با گلوله‌ی یک دزد، به قتل رسیده‌اند. او نیز به لباس یک نجات‌دهنده به جنگ اشرار می‌رود. بتمن در فیلم دچار اشتباه در تشخیص دشمن شده و در آخر وقتی‌که قصد دارد تا سوپرمن را به قتل برساند، متوجه می‌شود که مادر او، هم نام مادر خودش است؛ بنابراین از کشتن سوپرمن دست می‌کشد. چراکه حس می‌کند، هر دو در یک جبهه قرار دارند. مادر در حقیقت نماد سرزمین است و نشان می‌دهد که بتمن و سوپرمن برای یک آرمان می‌جنگند. از طرفی می‌دانیم، سوپرمن یا کلارک کنت، یک خبرنگار است و بتمن یا بروس وین نیز یک سرمایه‌دار است. دو عنصر قدرت امریکایی که پول و تبلیغات هستند.

ابتدای فیلم معشوقه سوپرمن، لوئیس لین _با بازی امی آدامز_ در افریقا توسط تروریست‌هایی گیر افتاده است. قیافه آن‌ها، مثل چهره‌ی اغلب تروریست‌های به‌ظاهر مسلمان است. یکی از نیروهای اصلی تروریست‌ها، شخصی است که با بدنه‌ی فساد لکس لوتر در امریکا در ارتباط است. لکس لوتر دانشمند دیوانه‌ای است که غولی بی شاخ دم به نام Doomsday یا آخرالزمان را ایجاد می‌کند و درآور لباس‌هایی در حیات یک زندانی گوانتانامو پوشیده و به زندان می‌رود.

هنگام نبرد نهایی، واندروومن 5000 ساله -با بازی گال گدوت هنرپیشه‌ی اهل رژیم صهیونیستی- بعد از دریافت یک ایمیل از بروس وین، تصمیم می‌گیرد تا او هم به جمع نجات‌دهنده‌ها اضافه شود. نبرد با غول بی شاخ و دم که توسط زن شگفت‌انگیز، طنابی به گردن او انداخته می‌شود و تنها سلاحی از جنس سیاره خودش بر Doomsday غلبه می‌کند. سوپرمن با آن سلاح، قلب هیولا را نشانه رفته و سرانجام خود او هم کشته می‌شود. سازندگان فیلم قصد دارند تا یک مسئله حماسی را بیان کنند. به این مضمون که امریکا برای نابود کردن دشمن خود تا پای نابودی خود هم جلو می‌رود. چیزی شبیه به اسطوره عبری سامسون و دلیله. سامسون برای نابودی دشمنانش خود نیز نابودی را پذیرفت. این مسئله همواره در سخنرانی‌های سیاسی سران رژیم صهیونیستی هم بیان می‌شود.

اما درنهایت تشییع‌جنازه‌ی سوپرمن به‌مانند یک سرباز، در اهتزاز پرچم امریکا انجام می‌شود. حتی در نمایی بعد از کنار رفتن پرچم امریکا از روی تابوت، علامت سوپرمن آشکار می‌شود، به شکل واضحی، تلقی سوپرمن که همان روح امریکایی است را تائید می‌کند. حتی درصحنه‌ای دیگر، گلوله‌ی توپ ارتش امریکا را می‌بینیم که معمولاً به شکل حماسی و نمادین در تشییع سربازان امریکایی شلیک می‌شود.

در پایان فیلم، تمام کسانی که به انسان‌دوستی امریکا و مبارزه او با تروریسم مشکوک هستند؛ شماتت می‌شوند. چراکه سوپرمن خیالی، جانش را در این راه ازدست‌داده است. مکالمه نهایی بن افلک و گال گدوت یک پیمان‌نامه بین امریکا و رژیم صهیونیستی به نظر می‌رسد. زن می‌گوید هزاران سال است که من از مردم فرار کرده‌ام و انسان‌ها هیچ‌وقت متحد نخواهند شد. این همان رفتار یهودیانی است که در طول سال‌ها، خود را از بقیه انسان‌ها جدا می‌کرده‌اند و سرانجام، دست به ساختن کشوری جعلی کردند؛ اما بن افلک اعتقاد دارد؛ انسان‌های خوب، هنوز وجود دارند و می‌توان آن‌ها را برای مقابله با شر متحد کرد. دلیلی جالبی هم برای گفته‌اش دارد. او تنها احساس می‌کند که چنین می‌شود. شاید، میلیاردرهای امریکایی خوب می‌دانند که چگونه اسرائیلی‌هایی که مدت‌ها در غروب بوده‌اند را از غار تنهایی بیرون آورده و عدالت را برپا کنند.

بتمن و سوپرمن با سازندگانی سابقه‌ی مشخصی در ساختن فیلم های سیاسی ضد ایرانی دارند.شباهت وحشتناکی به یک بیانیه‌ی عظیم سیاسی دارد . بیانیه ای که در آن سعی می شود؛ استراتژی امریکا و هم‌پیمانانش در اوضاع فعلی جهان و چگونگی رویارویی با دشمنان توضیح داده شود. چقدر خوب بود اگر در سینمای ایران،کسی آرمان هایش را این چنین فریاد می کرد؛در آخر متهم به سفارشی‌سازی و بی‌سوادی و هزاران صفت نادرست دیگر نمی شد.

ارسال نظر: