مصطفی پورکیانی

معصومیتی که از "کوزت" رنگ باخت

کدخبر: 2028541

سروش طاهری، با برداشتی متفاوت از شخصیت "کوزت" در رمان بینوایان هوگو، این روزها تئاتری به روی صحنه دارد که روزهای پایانی اجرای خود را سپری می‌کند

سرویس فرهنگی « نسیم آنلاین » - مصطفی پورکیانی امروزه شاهد تبدیل آثار بزرگ ادبی مکتوب (رمان) به فیلم و سریال در سرتا سر جهان هستیم و کارگردانان بزرگی سعی در تصویری کردن این آثار بزرگ بوده اند. "بینوایان" ، اثر ویکتورهوگو، نویسنده سرشناس فرانسوی یکی از آثار مهم ادبی جهان است که تا به حال کارگردانان فراوانی، تئاتر، فیلم سینمایی و سریال های بسیاری از این اثر جاودانه ساخته و به روی صحنه برده اند.

این رمان با بررسی ماهیت قانون و بخشش، تاریخ فرانسه، معماری و طراحی شهریِ پاریس، سیاست‌ها، فلسفهٔ اخلاق، ضداخلاقیات، قضاوت‌ها، مذهب، نوع و ماهیت عشق را شرح می‌دهد. "بینوایان" با تمرکز بر شخصیت "ژان والژان" بخشی از تاریخ قرن 19 فرانسه را به رشته تحریر درآورده است.

این ها همه مقدمه ای بود برای تئاتری که این روزها اجراهای پایانی خود را در تالار ناظرزاده کرمانی مجموعه ایرانشهر سپری می کند. همه سروش طاهری را با جوایز مختلف بازیگری به یاد داریم. این بار طاهری به سراغ بینوایان ویکتور هوگو رفته تا یکی از ماندگارترین آثار ادبی دنیا را به صحنه تئاتر بیاورد و در شب های اجرای این نمایش ثابت کرده که همانند بازیگری، در کارگردانی هم می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد.

در مصاحبه ای به نقل از طاهری می خواندم که گفته بود علاقه زیادی به "بینوایان" داشته و وقتی از زبان رهبری شنیده بود که "بینوایان" هوگو یکی از بهترین رمان های دنیاست، انگیزه بیشتری پیدا کرده تا این رمان را به روی صحنه تئاتر بیاورد. او این کار را با گروهی از بازیگران نامی برای نخستین بار در مشهد به روی صحنه می برد و در زمان اجرا با استقبال گرم مخاطبین روبرو می شود و همین انگیزه ای می شود تا دوباره آن را اینبار در تهران اجرا کند.

کیوان صباغ و مهدی سیم ریز نگارش این نمایشنامه را بر عهده داشته اند و بازیگرانی همچون خسرو شهراز (در نقش بازرس ژاور)، شیرین بینا (فانتین، مادر کوزت)، کوروش زارعی(ژان والژان)، مانلی حسین‌پور(کوزت)، مهرانه به نهاد، کوروش شاهونه، حمید احمدی، الهه بنی هاشمی، و پژمان جمشیدی( در نقش ماریوس، همسر کوزت)، طاهری را در این نمایش همراهی می کنند.

تا به حال وقتی هر جا سخن از "بینوایان" می شد، شاید همه در نگاه اول به یاد مظلومیت "کوزت" می افتادیم ولی این بار طاهری در حرکتی نوآورانه "کوزت" خودش را به روی صحنه آورده بود نه "کوزت" ویکتور هوگو را. در داستان هوگو می خوانیم که فانتین پس از آنکه از پس خرج و مخارج دختر بچه سه ساله خود برنمی آید، او را به خانواده "تناردیه" می سپارد تا از او نگهداری کنند و هر ماه مبلغی را برای آنها می فرستد. تناردیه ها با بی رحمی، کوزت را مجبور به انجام کارهای سخت و دشوار می کنند تا در عوض دخترهایشان در آرامش و رفاه باشند و پس از مدتی ژان والژان به خاطر قولی که به فانتین داده، کوزت را پیدا می کند و فرار و باقی ماجرا. تا اینجای داستان را همه می دانستیم، ولی این بار در تئاتر سروش طاهری چهره متفاوتی از کوزت برای ما رونمایی می شود. "کوزت" طاهری با خانواده تناردیه ها همراه می شود تا پول بیشتری از ژان والژان بگیرند و کاسبی بیشتری به راه بیاندازند و برخلاف داستان او بعد از فرار با ژان والژان، به شدت از فراگرفتن آموزه های دینی در کلیسا بیزار است و بعد از ازدواج با "ماریوس" هنوز در پی همکاری با تناردیه ها، در پی راهی است که اموال ماریوس را تصاحب کند و در این نمایش برخلاف معمول، چهره ای کاملا شیطانی از کوزت معصوم ویکتور هوگو به نمایش درمی آید.

شاید به نظر می رسد، طاهری با این کار خود می خواسته برخی از دختران امروزه‌ی جامعه را نشان دهد که با رویاپردازی های خود فقط به دنبال رفاه و درآمد می گردند و خوشبختی را در دریایی از پول و مادیات تصور می کنند.

در ادامه می توان از بازی زیبای خسرو شهراز در نقش بازرس ژاور یاد کرد که به زیبایی هرچه تمام تر، آن دوگانگی ژاور در تعهد به قانون و اخلاق را به نمایش درآورده بود و شاید مکملی برای بازی کوروش زارعی در نقش ژان والژان است که در صحنه ای تماشایی با بازی زارعی شاهد آزادی ژاور به دست ژان والژان هستیم و فریادهای ژاور که از او می خواهد او را از این دوگانگی رها کرده و بکشد و باز در صحنه ای دیگر شاهد هنرنمایی زارعی در جنگ بین عقل و احساسات او و تصمیمی که باید بگیرد تا مردی بیگناه را به جای او اعدام نکنند.

طاهری سعی کرده بود در این نمایش برای فضاسازی کار، شهر پاریس را با سنی به صورت پله که دورتا دور صحنه نمایش را پر کرده بود به تصویر بکشد و شاید به نوعی بشود این پله های سن را نمادی از تبعیض طبقاتی حاکم بر آن دوران پاریس دانست که به سادگی و زیبایی به نمایش درآمده بود.

ارسال نظر: