یک فیلم ایرانی جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره ساندنس را گرفت

باز هم جشنواره غربی، باز هم جایزه، باز هم سیاه‌نمایی

کدخبر: 2008392

اگر تعارف را کنار بگذاریم و بخواهیم صریح صحبت کنیم باید بگوییم "سونیتا" اثری است کاملا سیاه نمایانه که قصد دارد تا می تواند مردمان مشرق زمین را بخاطر پای بندی به سنتهای خود نقد کند.

گروه فرهنگی « نسیم آنلاین »- بعید است بتوانیم جشنواره ای را در فاصله دور یا نزدیک نسبت به ایران پیدا کنیم که در اعطای جایزه به فیلمهای ایرانی روابط سیاسی کشور برگزار کننده جشنواره با ایران را کنار گذاشته و فقط به ارزشهای هنری توجه کند.

از جشنواره کن گرفته تا برلین و ونیز و لوکارنو همه و همه بنا به مناسبات سیاسی که کشورشان با ایران دارد به اهدای جایزه و توجه به آثار ایرانی می پردازند.

اگر می بینیم بخش عمده آثاری که در آن سوی آبها مورد توجه قرار می گیرند فیلمهایی هستند که در داخل به دلایل مختلف نتوانسته اند مجوز اکران بگیرند همین است.

تازه ترین مورد از این جوایز جایزه ای است که جشنواره فیلم ساندنس به فیلمی مستند با نام "سونیتا" داده است؛ البته که این فیلم نه فقط در فهرست معرفی فیلمهای این جشنواره که حتی در منابع معتبر سینمایی دنیا هم یک محصول مشترک شناخته میشود.

محصول سه کشور آلمان، سوییس و ایران اما از آنجا که کارگردان فیلم ایرانی است و مرکز وقوع حوادث اثر هم ایران است و البته که کارگردان فیلم که بخاطر آن جایزه گرفته ایرانی است پس باید این جایزه را جایزه ای به یک ایرانی قلمداد کنیم.

*"سونیتا" از چه سخن می گوید؟

رخساره قائم‌مقامی کارگردان "سونیتا" پیش از این سابقه ساخت مستندهایی چون "سیانوز" و "بالای پلکان" و "عشق بازی" را هم داشته است و البته که به واسطه ساخت این آثار حضورهای جشنواره ای پر و پیمانی هم داشته است!

اما "سونیتا" که او بخاطر آن جایزه ویژه هیأت داوران بخش مستند جشنواره ساندنس را گرفته چگونه اثریست؟ و از چه سخن می گوید؟

اگر تعارف را کنار بگذاریم و بخواهیم صریح صحبت کنیم باید بگوییم "سونیتا" اثری است کاملا سیاه نمایانه که قصد دارد تا می تواند مردمان مشرق زمین را بخاطر پای بندی به سنتهای خود نقد کند.

فیلم هرچند ظاهری مستندگونه دارد و در آن روایتی از زندگی دختری افغان به نام سونیتا علیزاده روایت می شود اما واقعیت این است که کارگردان با ریزبینی و برای تمرکز بر تناقضی که به واسطه علاقه دخترک داستان به خوانندگی و ممنوعیت تکخوانی زن در آیین اسلام وجود دارد می کوشد به طور جدی نظام دینی را نقد کند.

دخترک افغان در اوج بدبختی اقتصادی الگوهای غربی را برای زندگی خود برگزیده و تبدیل شدن به یک خواننده فاسد آمریکایی منتهای رویاهای اوست. در این بین اما خانواده اش تصمیم می گیرند در قبال دریافت چند هزار دلار پول او را به عقد مردی درآورند که دوستش ندارد؛ طبیعی است که این دومی هم به نوبه خود مخاطب غربی را به شدت نسبت به جوامع مشرق زمین بدبین می کند.

*ای کاش به سراغ افغانهای موفق هم می‌رفتید

قائم مقامی که بخش عمده فیلمش را در ایران هم فیلمبرداری کرده(!) خیلی خوب می دانسته که اگر بخواهد به روایت زندگی ده ها مهاجر موفقی بپردازد که توانسته اند با زندگی در ایران مدارج رشد را بپیمایند قطعا نخواهد توانست برای جشنواره های آن طرفی دلبری کند این شده که با انتخاب سوژه ای سیاه و تمرکز بر سیاهی به عنوان موتور محرکه درام شرایطی را فراهم آورده که جشنواره ای چون ساندنس هم به خاطر نقد نامنصفانه ای که "سونیتا" از ایران ارائه داده حسابی از خجالت وی درآید.

قائم مقامی کافی بود در همین سینمای ایران کمی تحقیق می کرد و به موردی می رسید مثل برادران محمودی که افغان هستند اما چنان شرایط رشد در ایران برایشان فراهم شده که نه فقط توانسته اند در قامت تهیه کننده و کارگردان در سینمای ایران حضور داشته باشند که فیلمشان حتی علاوه بر اکران مطلوب در مهمترین جشنواره وطنی، اکران سراسری خوبی هم داشت! قائم مقامی که می دانسته زیر ذره بین بردن نکات مثبت زندگی افغانهای ساکن در ایران باعث می شود حتی فیلمش اجازه نمایش در جشنواره های آن طرفی را هم نیابد این شده که به سراغ مورد متناقض دخترک فقیر و رپ خوان رفته است!

ارسال نظر: